معنی کلمه زایجه در لغت نامه دهخدا
- زایجه جهان ( زایرجة العالم ) ؛ آنچه منجمان و رمالان برای دریافت مدعی ، نقشی به اجمال نوشته نگاه دارند تا بوقت حاجت تفصیل احکام از آن معلوم کنند و این لفظ نقولا مرکب است از زای که بمعنی زاینده است و لفظ چه برای تصغیر یعنی زاینده کوچک ، چرا که احکام طالع مولود و غیره ، از آن برمی آید. یا آنکه زایچه در اصل بجیم عربی بوده باشدصیغه نسبت از مصدر زیج بر قیاس تامرة بمعنی زن صاحب تمره و زیج علمی است که در آن اصول احکام علم تنجیم مندرج است ، بهندی زائچه مولود را جنم تیره گویند. ( آنندراج ، زایچه ) ( غیاث اللغات ، زائجه ). در علم نجوم شکلی که دارای دوازده خانه است و از آن حالات ماه و سال مولود استخراج میشود، به این طور که منجم در اول ماه یا سال یا تولد یا حادثه طالع وقت را می بیند چه برجی است. و آن را خانه اول قرار داده یازده برج دیگر را در یازده خانه دیگر نوشته هر کوکب سیار، در هر برجی باشد در خانه آن ثبت کرده و با اصول علم نجوم از آنها استخراج میکند و لفظ زایچه و زیج در عربی معرب از زیگ فارسی است.( فرهنگ نظام ، زایجة ).
شکل چهارگوش یا دایره واری است که برای ثبت و نشان دادن جای ستارگان در فلک ( و تأثیر آن ) در حکم زاییدن. ( تاج العروس از شفا و شفا از مفاتیح العلوم رازی ). رازی در مفاتیح العلوم ، زایچه را تصحیح کرده ( یعنی عربی اصیل دانسته ) و این سخن را از غیر او نشنیدیم. ( شفاء الغلیل تألیف شهاب الدین خفاجی ) : منجم برخاست و ارتفاع بگرفت و درجه طالع درست کرد و زایجه برکشید و کواکب ثابت کرد و نخستین سخن این بگفت که پسر تو بازآمد. ( چهارمقاله نظامی عروضی چ معین ص 95 ).
زایجه طالعت مطالعه کردم
سلطنت ، از موضع السهام برآمد.خاقانی.وی نقش زیاد طالع من
در زایجه فنات جویم.خاقانی.ابن خلدون آرد: از قواعد صناعی ، برای استخراج امور غیبی بگمان دوستداران آن ، زایچه ( زایرجه )ای است بنام زایچه گیتی ( لوحه دایره وار جهان ) منسوب به ابوالعباس احمد سبتی از مشاهیر متصوفه مغرب که در پایان قرن ششم در مراکش میزیست و با یعقوب المنصور از سلاطین سلسله موحدان ، همزمان بود و این زایچه قواعد بسیار دارد که به عملیات شگفت آوری منتهی میشود و بسیاری از خواص ، برای استفاده از امور غیبی اهتمام و دلبستگی فراوان بدان نشان میدهند...و شکلی که عملیات خود را در آن انجام میدهند عبارت از دائرة عظیمی است که در داخل آن دائره های متوازی دیگری ترسیم شده است و این دوائر، مخصوص افلاک و عناصرو موجودات کره زمین و روحانیات و دیگر انواع کائنات و دانشهای بشریت و هر دایره ای به اقسام فلک آن خواه بروج یا عناصر یا جز این دو تقسیم شده است و خطوط هر قسمی ، بسوی مرکز میگذرد و آنها را اوتار مینامند.