( آب حیات ) آب حیات. [ ب ِ ح َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب زندگانی : آب حیات زیر سخنهای خوب اوست آب حیات را بخور و جاودان ممیر.ناصرخسرو.کنونم آب حیاتی بحلق تشنه فروکن نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی.سعدی.سیاهی گر بدانی عین ذاتست بتاریکی درون آب حیات است.شیخ محمود شبستری.طبیبی چه خوش گفت در خاک بلخ که آب حیاتست داروی تلخ.امیرخسرو دهلوی.چو هست آب حیاتت به دست تشنه ممیر فلاتمت و من الماء کل شی حی.حافظ.|| بمجاز، دهان معشوق. || قسمی از شیرینی و حلوا. || نوعی از شراب به ادویه تند آمیخته و آن را ماءالحیات نیز گویند. || نوعی از مهره ها برنگ زرد که زنان از آن دستبند و امثال آن کنند.
معنی کلمه آب حیات در فرهنگ معین
( آب حیات ) (بِ حَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - آب زندگانی ، گویند چشمه ای است در ظلمت که هر از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت . ۲ - نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات . ۳ - نوعی از مهره ها
معنی کلمه آب حیات در فرهنگ فارسی
( آب حیات ) طبق روایات نام چشمه ایست در ناحیهای تاریک از شمال که موسوم به [ ظلمات ] است ٠ آشامیدن آن آب زندگی جاودانی بخشد ٠ گویند اسکندر طلب آن شد و نیافت و خضر پیغمبر بدان رسید و از آن آب آشامید و جاوید گشت : آب حیوان آب زندگی آب زندگانی آب بقائ آب خضر . ( اسم ) ۱- آب زندگانی ۲- نوعی حلواست مرکب از : شکر و کف چوبک و مغز پسته . ۳ - نوعی از شراب آمیخته با دوی. تند مائ الحیاه ۴ - نوعی از مهره ها برنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند. ۶ - دهان معشوق . ۷ - سخن گفتن معشوق . ۸ - محبت باری تعالی که هرکس را جرعه ای از آن چشم. فیاض بنوشانند معدوم و فانی نگردد . ۹ - سخنان اولیا و مردان کامل . آب زندگانی
معنی کلمه آب حیات در فرهنگ اسم ها
اسم: آب حیات (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: abehayat) (فارسی: آب حیات) (انگلیسی: ab-hayat) معنی: در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد، آب ( فارسی ) + حیات ( عربی ) در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد
معنی کلمه آب حیات در دانشنامه آزاد فارسی
آب حیات. (نیز: آب حیوان، آب بقا، آب زندگانی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب خضر، چشمۀ خضر، عین الحیوة، نهر الحیوة) در روایات و افسانه ها چشمه ای است که هر کس از آن بنوشد یا سر و تن را در آن بشوید جاودان می شود. در داستان های اسلامی از سه تن یاد شده است که درپی آب حیات رفته اند؛ دو تن از آنان خضر و الیاس پیامبرند که از این آب آشامیدند و زندگی جاودان یافته اند و یکی دیگر ذوالقرنین است که ناکام شد. آب حیات در اصطلاح صوفیان، کنایه از سرچشمۀ عشق و محبت است که هر کس از آن بچشد هرگز معدوم نگردد و گاهی به معنی ذات و حقیقت اشیا آمده است که عالم و آدم به نور او منوّرند. در بعضی منابع به معنی وجود مطلق است و به جلوه های تجلیات حق هم گفته می شود. به اعتباری دیگر جهان تاریک جسم، و آب حیات علم است. در مثنوی معنوی گاهی به معنی سیر باطنی سالک و احوالی که بر او می گذرد و امثال آن آمده است.
معنی کلمه آب حیات در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آب حیات. آب حَیات، یا آب زندگانی، آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، آب بقا، عین الحیوة، نهرالحیوة، چشمه ای مفروض در ظلمات که هر کس از آن بنوشد یا سر و تن در آن بشوید، جوانی از سر گیرد، روزگار شادمان بگذراند و جاودانه زِید یا عمری بس دراز یابد. در غرب آن را چشمه جوانی می گویند.اندیشه وجود چشمه جوانی، به ویژه در قرون وسطی در سراسر اروپا رواج گسترده داشت و با کشف «دنیای نو» تبلور بیش تری یافت چنان که چون در سال ۱۵۱۳م بونس دو لئون (۱۴۶۰ـ۱۵۲۱م) ایات فلوریدا را کشف کرد، به دنبال شنیدن گفت وگوهایی درباره چشمه های بهداشتی این ایالت، به جست وجوی چشمه جوانی در آن جا برخاست. هیستینگز، ج۶، ص۱۱۵. در میان قهرمانان جاودانی جوی، کهن تر از همه گیلگمش پهلوان حماسی بابلی و دارای منظومه ای به همین عنوان است که داستان وی در غرب آسیا گسترده بود.او بر شهر اِرِک (یا اوروک) فرمان می راند و وجودی دو سوم خدایی داشت با هیکلی درشت و اندامی فریبنده.دوستی به نام انکیدو داشت که از مرگ او سخت اندوهگین شد و به نزد نیای خویش اوت نپیشتیم که در طوفان بابل زندگی جاودانه یافته بود، رفت تا راز زندگی جاودان را از وی بپرسد.جدّش به او گفت که مرگ، سرنوشت چاره ناپذیر آدمی است.با این همه، نشان گیاهی را به وی داد که در ته دریاست و خوردن آن جوانی می بخشد.گیلگمش در بازگشت آن گیاه را به دست آورد، اما وقتی در راه بر سر چاه آب سردی درنگ کرد که خود را در آن شست وشو دهد، ماری دریایی آن گیاه را دزدید و گیلگمش تهیدست و دل شکسته بازگشت.از این پس آب حیات وارد زندگی قهرمانان می شود. ← رویین تنی در روایات و داستانهای اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب حیات رفته اند.دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافته اند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس ، خضر و اسکندر ذوالقرنین .نام الیاس، یکی از پیامبران بنی اسرائیل ، دوبار در قرآن مجید آمده است. انعام/سوره۶، آیه۸۵. ... [ویکی فقه] آب حیات (آزاد دهلوی). آب حَیات، نام چند کتاب است که دانشوران مسلمان در موضوعات گوناگون تألیف کرده اند. از جمله این دانشوران آزاد دهلوی است که در این مقاله به بررسی کتاب ایشان می پردازیم. آزاد دهلوی، محمد حسین ملقب به شمس العلماء مولوی (۱۲۴۵ـ ۱۳۲۸ق/۱۸۲۹ـ۱۹۱۰م). اثر او نخستین کتاب در باب ادبیات اردو به همین زبان و متضمن شرح حال شاعران اردو زبان شبه قاره هند است. محتوای کتاب این کتاب شامل دو بخش است: بخش نخست آن دیباچه ای مفصل پیرامون زبان اردو و تکامل آن است؛ بخش دیگر به گزارش احوال سرایندگان اردو زبان و بررسی شعر کلاسیک اردو اختصاص یافته است.نویسنده با روشی نو و بر اساس معیارهای تازه، ادبیات اردو را بررسی کرده و نظراتی تازه ابراز داشته است. نثر او در این کتاب فصیح و زیباست. چاپ این کتاب نخستین بار در ۱۲۹۸ق/۱۸۸۱م در لاهور صورت گرفته و پس از آن در ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م و بار دیگر در ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م در همین شهر تجدید چاپ شده است. آستان قدس، فهرست، ج۶، ص۳۰۳. (۱) محمدحسین آزاد، آب حیات، لاهور، ۱۹۰۷م جم .(۲) محمدحسین آزاد، آب حیات، به کوشش خلیفه سید محمد سالم، لاهور، ۱۹۱۳م (مقدمه).(۳) آستان قدس، فهرست.(۴) آقابزرگ، الذریعه؛ آیت الله مرعشی، فهرست خطی؛(۵) محمد طاهر بروسه لی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، ۱۳۳۳ق.(۶) سنای سابق، فهرست خطی.(۷) شورای ملی (سابق)، فهرست خطی.(۸) کتابخانه ملی، فهرست خطی.(۹) خانبابا مشار، فهرست چاپی فارسی.(۱۰) خانبابا مشار، مؤلفین چاپی فارسی و عربی.(۱۱) منزوی، احمد، فهرست خطی فارسی. [ویکی فقه] آب حیات (ابهام زدایی). آب حیات ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا عنوان برای کتاب های ذیل باشد: مفاهیم• آب حیات (مفهوم)، یا آب زندگانی، آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، آب بقا، عین الحیوة، نهرالحیوة، چشمه ای تخیلی در تاریکی در فرهنگ های مختلف کتاب ها• آب حیات (کتاب)، نام چند کتاب از دانشوران مسلمان در موضوعات گوناگون• آب حیات (محمدجعفر استرابادی)، کتابی در کلام شیعه به زبان فارسی، تألیف محمدجعفر استرابادی• آب حیات (آزاد دهلوی)، کتاب در ادبیات اردو، تألیف آزاد دهلوی• آب حیات (علی اکبر همدانی)، منظومه ای در زمینه های اخلاقی به سبک نان و حلوا و متضمن حدود ۱،۰۰۰ بیت، تألیف علی اکبر همدانی ... [ویکی فقه] آب حیات (علی اکبر همدانی). آب حَیات، نام چند کتاب است که دانشوران مسلمان در موضوعات گوناگون تألیف کرده اند. از جمله این دانشوران علی اکبر همدانی است که در این مقاله به بررسی کتاب ایشان می پردازیم. حاج میرزا علی اکبر همدانی، معروف به صدرالاسلام و ملقب به دبیر الحاج (۱۲۷۰ـ۱۳۲۵ق/۱۸۵۳ـ۱۹۰۷م) که اثر وی منظومه ای است در زمینه های اخلاقی به سبک نان و حلوا و متضمن حدود ۱،۰۰۰ بیت که این گونه آغاز می شود:رو رو ای دل فکر کار خویش کن فکر کار خویش را از پیش کن وضعیت نشر این منظومه در ۱۳۱۴ق/۱۸۹۶م به خط نسخ زین العابدین محلاتی در چاپخانه آقا سید مرتضی، ظاهراً در تهران، به چاپ رسیده است. این چاپ چند تصویر نیز دارد. آستان قدس، فهرست، ج۶، ص۳۰۳. (۱) محمدحسین آزاد، آب حیات، لاهور، ۱۹۰۷م جم .(۲) محمدحسین آزاد، آب حیات، به کوشش خلیفه سید محمد سالم، لاهور، ۱۹۱۳م (مقدمه).(۳) آستان قدس، فهرست.(۴) آقابزرگ، الذریعه؛ آیت الله مرعشی، فهرست خطی؛(۵) محمد طاهر بروسه لی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، ۱۳۳۳ق.(۶) سنای سابق، فهرست خطی.(۷) شورای ملی (سابق)، فهرست خطی.(۸) کتابخانه ملی، فهرست خطی.(۹) خانبابا مشار، فهرست چاپی فارسی.(۱۰) خانبابا مشار، مؤلفین چاپی فارسی و عربی.(۱۱) منزوی، احمد، فهرست خطی فارسی. [ویکی فقه] آب حیات (محمدجعفر استرابادی). آب حَیات، نام چند کتاب است که دانشوران مسلمان در موضوعات گوناگون تألیف کرده اند. از جمله این دانشوران محمدجعفر استرابادی، است که در این مقاله به بررسی کتاب ایشان می پردازیم. استرابادی، محمد جعفر بن ملاسیف الدین معروف به شریعتمدار استرابادی تهرانی (د ۱۲۶۳ق/۱۸۴۷م)؛ کتاب او نوشته ای مختصر در کلام شیعه به زبان پارسی است. محتوای کتاب شریعتمدار در این رساله معانی اصول دین را بر طبق اصول مذهب شیعه جعفری بیان داشته و برای رسیدن به این هدف یکایک اصول این مذهب را بررسی کرده است.در پاره ای از کتاب های فهرست، این کتاب فلک مشحون خوانده شده است. شورای ملی (سابق)، فهرست خطی، ج۱۶، ص۲۳۵. ظاهراً اصل کتاب شریعتمدار استرابادی تا به حال چاپ نشده است.نسخه های خطی آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، شورای ملی (سابق)، کتابخانه ملی، سنای سابق، مدرسه فیضیه قم ، کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه میرزا محمد طهرانی و کتابخانه سیدآقا شوشتری در نجف موجود است.رساله آب حیات را یکی از شاگردان استرابادی در ۱۱۶ بیت به نظم درآورده است. این رساله منظوم در ۱۲۹۶ق/۱۸۷۶م همراه با برخی از رساله های عملی در تهران به چاپ رسیده و بار دیگر در ۱۳۴۵ش با مقدمه ای از سید احمد روضاتی در اصفهان تجدید چاپ شده است.نسخه های خطی این رساله منظوم در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه آیت الله مرعشی محفوظ است. آستان قدس، فهرست، ج۶، ص۳۰۳. ... [ویکی فقه] آب حیات (مفهوم). آب حَیات، یا آب زندگانی، آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، آب بقا، عین الحیوة، نهرالحیوة، چشمه ای تخیلی در تاریکی هاست که هر کس از آن بنوشد یا خود را در آن بشوید، دوباره جوان می شود و عمر طولانی می کند. در غرب آن را چشمه جوانی می گویند. اندیشه وجود چشمه جوانی، به ویژه در قرون وسطی در سراسر اروپا رواج گسترده داشت و با کشف «دنیای نو» تبلور بیش تری یافت چنان که چون در سال ۱۵۱۳م بونس دو لئون (۱۴۶۰ـ۱۵۲۱م) ایات فلوریدا را کشف کرد، به دنبال شنیدن گفت وگوهایی درباره چشمه های بهداشتی این ایالت، به جست وجوی چشمه جوانی در آن جا برخاست. هیستینگز، ج۶، ص۱۱۵. در میان قهرمانان جاودانی جوی، کهن تر از همه گیلگمش پهلوان حماسی بابلی و دارای منظومه ای به همین عنوان است که داستان وی در غرب آسیا گسترده بود.او بر شهر اِرِک (یا اوروک) فرمان می راند و وجودی دو سوم خدایی داشت با هیکلی درشت و اندامی فریبنده.دوستی به نام انکیدو داشت که از مرگ او سخت اندوهگین شد و به نزد نیای خویش اوت نپیشتیم که در طوفان بابل زندگی جاودانه یافته بود، رفت تا راز زندگی جاودان را از وی بپرسد.جدّش به او گفت که مرگ، سرنوشت چاره ناپذیر آدمی است. با این همه، نشان گیاهی را به وی داد که در ته دریاست و خوردن آن جوانی می بخشد. گیلگمش در بازگشت آن گیاه را به دست آورد، اما وقتی در راه بر سر چاه آب سردی درنگ کرد که خود را در آن شست وشو دهد، ماری دریایی آن گیاه را دزدید و گیلگمش تهیدست و دل شکسته بازگشت. از این پس آب حیات وارد زندگی قهرمانان می شود. ← رویین تنی در روایات و داستان های اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب حیات رفته اند. دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافته اند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس ، خضر و اسکندر ذوالقرنین.نام الیاس، یکی از پیامبران بنی اسرائیل ، دوبار در قرآن مجید آمده است. انعام/سوره۶، آیه۸۵. ... [ویکی فقه] آب حیات (کتاب). آب حَیات، نام چند کتاب که دانشوران مسلمان در موضوعات گوناگون تألیف کرده اند. ۱. آزاد دهلوی: محمد حسین ملقب به شمس العلماء مولوی (۱۲۴۵ـ ۱۳۲۸ق/۱۸۲۹ـ۱۹۱۰م). اثر او نخستین کتاب در باب ادبیات اردو به همین زبان و متضمن شرح حال شاعران اردو زبان شبه قاره هند است. این کتاب شامل دو بخش است: بخش نخست آن دیباچه ای مفصل پیرامون زبان اردو و تکامل آن است؛ بخش دیگر به گزارش احوال سرایندگان اردو زبان و بررسی شعر کلاسیک اردو اختصاص یافته است. نویسنده با روشی نو و بر اساس معیارهای تازه، ادبیات اردو را بررسی کرده و نظراتی تازه ابراز داشته است. نثر او در این کتاب فصیح و زیباست. چاپ این کتاب نخستین بار در ۱۲۹۸ق/۱۸۸۱م در لاهور صورت گرفته و پس از آن در ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م و بار دیگر در ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م در همین شهر تجدید چاپ شده است. استرابادی ۲. استرابادی: محمد جعفر بن ملاسیف الدین معروف به شریعتمدار استرابادی تهرانی (د ۱۲۶۳ق/۱۸۴۷م). کتاب او نوشته ای مختصر در کلام شیعه به زبان پارسی است. شریعتمدار در این رساله معانی اصول دین را بر طبق اصول مذهب شیعه جعفری بیان داشته و برای رسیدن به این هدف یکایک اصول این مذهب را بررسی کرده است. در پاره ای از کتابهای فهرست، این کتاب فلک مشحون خوانده شده است شورای ملی (سابق)، فهرست خطی، ج۱۶، ص۲۳۵. ۳. خضری بک: از شاعران ترک زبان. آب حیات او منظومه ای است به زبان ترکی که در ۹۸۹ق/۱۵۸۱م آن را پدید آورده است. این اثر جنبه پندآمیز دارد و در زمینه های اخلاقی است. کمال پاشازاده ...
معنی کلمه آب حیات در ویکی واژه
آب زندگانی ؛ گویند چشمهای است در ظلمت که هر از آن بنوشد عمر جاودان پیدا میکند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت. نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات. نوعی از مهرهها به رنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند. دهان معشوق سخن گفتن معشوق به معني آب زندگي بخش گويند خضر پيامبر اين آب را نوشيده و زندگاني جاويد يافته است
جملاتی از کاربرد کلمه آب حیات
این ماهی در آب شیرین زندگی میکند و اگر در زیستگاه طبیعی خودش باشد طول آن به۶۰ سانتی متر هم میرسد. ولی در فضای بسته مانند آکواریوم، تا تقریباً ۴۰-۴۵ سانتی متر بیشتر رشد نمیکند. دمای مورد نیاز برای نگهداری اسکار ماهی ۲۲ تا ۲۶ درجهٔ سانتیگراد است. دمای بیش از ۲۸ درجه مانع از تخم ریزی آن میشود. برای نگهداری اسکارها اندکی شوری در آب حیاتی است و باعث بالا رفتن سرعت از تخم بیرون آمدن بچههایش میشود.
آب حیات، آب حیوان یا اکسیر حیات، آب یا معجونی افسانهای است که بعضی آن را شفابخش و بعضی از افسانهها نیز، آن را مایعی نامیدند که مرگ انسان را به تأخیر میاندازد. اما اکثر افسانهها آب حیات را مایع جاویدساز مینامند. این مایع در چشمهای میجوشد که مکان آن را در ظلمات دانستهاند.
آسمان داد فخر الملک، شمس الدین که، هست منبع آب حیات از کلک او در ثمین
آن که نبات عارضش آب حیات میخورَد در شکرش نگه کند هر که نبات میخورَد
آب حیات من است خاک سر کوی دوست گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست
علی و الزهراء، سرچشمه آب حیات
سهرودی عشق را همراه با حسن و حزن، سه فرزند عقل میداند و حزن و رنج را ملازم و همراه عشق عنوان میکند و معتقد است رسیدن به حسن و کمال جز از طریق عشق میسر نمیشود. به تعبیر وی عشق تن را فانی کرده و جان را بقا میبخشد. در نگاه او عشق محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه هستی، شریان دارد و هر موجودی، چه نوری و چه غیر نوری، از آن بهره و نصیبی دارد و این عشق است که رابط وجودی، میان موجودات عالم است. عارف، باید از دو وادی معرفت ومحبت گذر کند و گاو نفس را در پیش پای عشق قربانی نماید تا به آب حیات عشق رسد و از آن بنوشد. غایت این عشق تشبه به خدا و فنای در اوست.
عشق خضر است و من گمشده اندر ظلماتم نیست گر آب حیاتی بده ای خضر نجاتم
ظلمات بمان زلف برانداز و لبش بوس خضر آب حیات از لب جانان مزه دارد
محبّان کوی محبوب و محرمان حریم مقصود از بلا پروا ندارند و از قضا احتراز نجویند، از بحر تسلیم، مرزوقند و از نهر تسنیم مشروب. رضای دوست را بدو جهان ندهند و قضای محبوب را بفضای لا مکان تبدیل ننمایند. زهر بلیّات را چون آب حیات بنوشند و سمّ کشنده را چون شهد روح بخشنده، لا جرعه بیاشامند. در صحراهای بی آب مهلک بیاد دوست موّاجند و در بادیههای متلف بجانفشانی چالاک. دست از جان برداشته اند و عزم جانان نمودهاند. چشم از عالم بر بستهاند و بجمال دوست گشودهاند. جز محبوب، مقصودی ندارند و جز وصال کمالی نجویند. به پر توکّل پرواز نمایند و بجناح توسّل طیران کنند. نزدشان شمشیر خونریز از حریر بهشتی محبوب تر است و تیر تیز از شیر امّ مقبول تر.
گر خورد آب حیات زنده نگردد دل که ندارد بدو تعلق جانی
خضر سیراب گشت اندر سیاهی چکید آب حیات از کام ماهی
نیست در آب حیات و دم جان بخش مسیح این گشایش که دم تیغ شهادت دارد
بیا ای ساقی مستان و جام می به مستان ده بیا آب حیاتت را به دست می پرستان ده
در میان غربیان به آب حیات، چشمهٔ جوانی میگویند. این اندیشه در سدههای میانه رواج شدیدی داشته است. با کشف ایالت فلوریدا توسط پونس دولئون اسپانیایی، این اندیشه رونق بیشتری گرفت چنانکه خود لئون نیز به دنبال این چشمه میگشت.
بنابر این آب حیات در ازل در همهٔ اعیان جاری بودهاست. هر شیء منفردی خود به خود موجود منحصر به فردی است که با موجودات دیگر در اقیانوس بیکران هستی مستغرق میباشد. از جنبهٔ اول، شیء منفرد و منحصر به فرد است، اما از جهت دیگر هر شیئی هویت خود را در میان «آبی» از دست میدهد که در همه چیز جاری است.
به گرد چشمهٔ نوشَت دمی مهر گیاه تو عین آب حیاتی علیک عین اله
در ویرانی دوران نخستین، بسیاری از اشیاء ارزشمند گم شدند. یکی از مهمترین آنها امریت (اکسیر جاودانگی، سومه، آب حیات) یا کرهٔ اقیانوس شیر بود که نبود آن هستی مخلوقات جهان را تهدید میکرد.
آب حیات: چشمهای است در ظلمات که هر کس از آن بنوشد زندگی جاوید پیدا میکند. کنایه از چشمه عشق و محبت است.
الهی نامه در مجموع ۶۵۱۱ بیت است. پس از مقدماتی در وصف پیامبر و یارانش، پاسخ پدری است به درخواستهای شش فرزندش، که هر کدام چیزی مانند دختر پریان، جادو، جام جم، آب حیات، انگشتری سلیمان و کیمیا، از وی طلب کردهاند.