آشفته کاری

معنی کلمه آشفته کاری در ویکی واژه

آشفته‌کاری
وضع و حالت آشفته‌کار. در هر کاری باید از آشفته کاری به دور بود.

جملاتی از کاربرد کلمه آشفته کاری

دلی شوریده شکلی بیقراری دلی دیوانه‌ای آشفته کاری
نگیرد دستت این آشفته کاری به کارت ناید این فریاد و زاری
گر دلم شد بسته زنجیر زلفش باک نیست دل خود این آشفته کاری بی ندامت می کند
بر تن شوریده باری این چنین سنگین نبود بر دل آشفته کاری این چنین مشکل نشد
دلا باز آشفته کاری مکن چو دیوانگان بیقراری مکن
زلف مشکینت چرا آشفته شد چون کار من یا ترا کاریست کو آشفته کاری دیگرست
جهان گر دیده‌ای گم کرده یاری سراسیمه دلی آشفته کاری
شوریده مغزم زان می بلغزم بر من نگیرند آشفته کاری
چو زلف کافران آشفته کاری سیه روئی پریشان روزگاری
دلی، شوریده شکلی، بی قراری دلی دیوانه و آشفته کاری