احتراز

معنی کلمه احتراز در لغت نامه دهخدا

احتراز. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) پرهیز کردن. پرهیزیدن. خویشتن را از چیزی نگاه داشتن. ( زوزنی ). تحرّز. اجتناب. تحفظ. دوری جستن. خویشتن رابگوشه داشتن. خویشتن داری. گریز. پرهیز :
بحجت نگه کن که در دین و دنیا
چگونه است از این ناکسان احترازش.ناصرخسرو.کنی ار احتراز وقتش نیست
ور کنی اضطراب جایش هست.مسعودسعد.از رنجانیدن جانوران احتراز نمودم. ( کلیله و دمنه ). و تأکیدی رفت که از راههای شارع احتراز واجب بیند. ( کلیله و دمنه ). و برزویه را مثال داد مؤکد بسوگند که بی احتراز در باید رفت. ( کلیله و دمنه ). و اظهار آنچه بندامت کشد احتراز واجب و لازم شمردن. ( کلیله و دمنه ).
هین مکن زین پس فرا گیر احتراز
که ز بخشایش در توبه ست باز.مولوی.حکما... گفته اند... بلا گرچه مقدور، از ابواب دخول آن احتراز واجب. ( گلستان ).
و ممال آن احتریز است :
ز دشمن بهر حال کن احتریز.سعدی.و رجوع به احتریز شود.
- احتراز کردن ؛ اجتناب کردن :
حذر ز فتنه آن چشم نیم باز کنید
ز میزبان سیه کاسه احتراز کنید.صائب.

معنی کلمه احتراز در فرهنگ معین

( اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) پرهیز کردن ، دوری نمودن . ۲ - (اِمص . ) خویشتن داری ، پرهیز.

معنی کلمه احتراز در فرهنگ عمید

۱. دوری کردن از کسی یا چیزی، پرهیز کردن.
۲. [قدیمی] ملاحظه.

معنی کلمه احتراز در فرهنگ فارسی

پرهیزکردن، خودراازچیزی نگاهداشتن، دوری جستن ازکسی یاچیزی ، خویشتن داری، پرهیز
۱ - ( مصدر ) پرهیز کردن پرهیزیدن خویشتن را از چیزی نگاه داشتن تحرز اجتناب تحفظ دوری جستن . ۲ - ( اسم ) خویشتن داری گریز پرهیز .

معنی کلمه احتراز در ویکی واژه

پرهیز کردن، دوری نمودن.
خویشتن داری، پرهیز.

جملاتی از کاربرد کلمه احتراز

بنا به گفتهٔ ابن ندیم: قاسم بن عبداﷲ وزیر معتضد از هجو و بدزبانی او پرهیز و احتراز می‌جست و در مجلس او ابن‌فراش در خشکنانه‌ای او را زهر خورانید و او دریافت و از مجلس برخاست. وزیر بدو گفت بکجا شوی؟ گفت بدانجا که تو مرا فرستادی گفت چون برسیدی پدر مرا درود گوی گفت راه من بدوزخ نیفتد. وفات او به سال ۲۸۴ یا ۲۸۶ هَ. ق. بوده‌است. از ابن خلکان و ابن الندیم گوید، شعر او را مسیبی روایت کرده و صولی بحروف مرتب ساخته و بار دیگر ابوالطیب وراق بن عبدوس آن را گرد کرده و این مجموعه نزدیک هزار بیت از فراهم آوردهٔ صولی بیشتر است. (ابن الندیم).
آن نماز دراز کردن تو وز حرام احتراز کردن تو
هفتم: آنکه آنچه به فقیر می دهد به نوعی بدهد که باعث خفت و خواری و خجلت و شرمساری وی نگردد مثلا اگر عزیزی باشد که دادن نقد به او لایق نباشد به قدر آن جنس بذل کند و اگر از گرفتن صدقه عارش آید، صدقه را هدیه و تکلف نام نهد و اگر بر طبعش گرفتن به دست گران باشد به جهت وی ارسال نماید و بر این قیاس از هر گونه امری که متضمن کسر شأن او باشد احتراز لازم را کرده و آن بیچاره را از جان سیر، و از زندگی دلگیر ننماید.
فرعون ‌نخاو دوم که‌از خدمت‌ به داریوش ‌احتراز می‌جست، عملیات احداث کانال را که به فرمان وی آغاز کرده بود، متوقف نمود، اما داریوش پس از اشغال مصر، فرمان حفر مجدد کانال را صادر کرد. به گفته هرودت در راه ساختن آن ۲۱۰ هزار مصری قربانی شدند (ص ۱۷۶). سرانجام، در ۵۲۰ ق م کانال مزبور احداث گردید. طول آن را ۴ روز راه دریایی معادل ۱۰ میل گفته‌اند و عرض آن نیز به اندازه‌ای بوده‌است که دو کشتی بزرگ پارویی آن دوران به آسانی می‌توانستند از کنار هم بگذرند.
آن چه بیش از هر موضوع دیگری نگرش تاریخ نگاری یرواند آبراهامیان را از دیگر پژوهندگان تاریخ معاصر ایران متمایز می سازد، تاکید خاص اوست بر مبانی اجتماعی تحولات سیاسی ادوار مورد بحث. توجهی که در درجه اول خود را به صورت احتراز از تاکید بر نقش تحولات خارجی بر دگرگونی های داخلی کشور نشان می دهد و آن گاه در بررسی تاثیر تنش های اجتماعی بر چگونگی شکل گیری حرکت های سیاسی.
چشمانت را حذر بود از دیدن رقیب همچون مریضکان ز مرگ احترازکن
و اما حسود را به اظهار نعم و مراآت فضایل و دیگر چیزهایی که مستدعی غیظ و ایذای او بود و بر رذیلتی مشتمل نه، رنجور دل و گداخته تن دارد، و از کید او احتراز کند و جهد نماید در آنکه مردمان بر سیرت او واقف شوند.
از باد صولت کند احتراز خاک و ز خاک درگه تو کند افتخار باد
برای تایید سخن می‌توان مدعا را به تعبیرات گوناگون درآورد به شرط آنکه صورت تکرار پیدا نکند که ملالت انگیز شود. به طور مقتضی شرح و بیان کردن و خصایص امر را بر شمردن و گواه و مثال آوردن با رعایت احتراز از درازی سخن برای اقناع مفید است.
ادب: شناخت آنچه که به آن از جمیع انواع خطا احتراز می‌شود. (تعریفات جرجانی)
به هر حال باشد بلیسی دگر که از امر اول کند احتراز
شد کبوتر آمن از چنگال باز گوسفند از گرگ ناورد احتراز
حضور خلق نباشد ز فتنه‌ای خالی درین میانه سزد گر به احتراز شوی
خواص در توکل آنچنان مقام والایی یافته بود که او را رئیس‌المتوکلین نامیده بودند. وی نیز همچون بسیاری از مشایخ صوفیه از خلفا و سلاطین و اموال آنان احتراز می‌نمود: زنی از زائل شدن صفای قلب خود نزد او شکایت برد. او در پاسخ گفت: آیا «شبِ مشعل» را به یاد می‌آوری؟ آن زن به خاطر آورد که وقتی مشغول رشتن نخ بوده، مشعل سلطان از آنجا عبور کرده و او در روشنایی آن مشعل نخی رشته و آن نخ را در بافتن لباسی به کار برده، سپس آن لباس را به تن کرده‌است. پس چون آن لباس را به اشارهٔ خوّاص از تن برون کرد و آن را صدقه داد، صفای قلب خویش بازیافت.
جذابیت آب از دیگر عناصر موجود در پارک بیشتر است. آب‌نما عنصری است که اگر در پارک‌ها خوب و کامل طراحی شود. ترکیب مناسبی ایجاد می‌نماید و اگر به‌طور صحیح مورد استفاده قرار نگیرد. باعث ضایع شدن شیوه طراحی خواهد شد. برای احتراز از بروز چنین مشکلاتی باید با احتیاط عمل کرد.
علی بن موسی الرّضا در نسبتِ شیعیان با سلطان، با بیان عدم مشروعیتِ سلطان از سوی شیعه، شیعیان را از ارتباط و همکاری با سلطان بر حذر می‌دارد؛ اما به شیعیانش توصیه می‌کند که درصورت ناچاری، همکاری باید با احتراز و پرهیز باشد. او همکاری را درصورتی جایز می‌داند که از ریختنِ خونی جلوگیری یا خطری دفع شود یا حفظ مصالحی مانند امر به معروف و نهی از منکر در محدوده‌ای خاص مطرح باشد. علی بن موسی الرّضا در برابر دیگر مکاتب فکری و عقیدتی در آن دوران — که بخشی از آن به‌خاطر رشد نهضت ترجمه بود — شاگردانِ بسیاری تربیت، و در مناظراتش با شخصیت‌های مختلف، به گسترش علومِ شیعی کمک کرد.
بدامن تو غبارم نمیرسد ای گل تو دامن از من رسوا به احتراز مکش
در دهه ۱۲۶۰، زمانی که انگلستان درگیر دومین نبرد بارون‌ها بود، پادشاهی بین هنری سوم و بارون‌هایش تقسیم گردید. در طول این زمان النور به‌طور کاملاً فعالانه از ادوارد حمایت کرد. وی حتی پا را فراتر از این گذاشت و کمانداران شهرستان مادری‌اش یعنی پونتیو را فراخواند. با همهٔ این احوال شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه برای احتراز از خطر در طول جنگ، به فرانسه فرستاده شد که صحت ندارد و وی به‌طور کامل در انگلستان حضور داشته و در این احوال مراقب قلعه ویندسور و زندانیان بارونی بوده.
و اما کسی که بر قدر سد ضرورت قادر نباشد و به سعی و طلب محتاج شود باید که از مقدار حاجت مجاوزت نکند، و از استیلای حرص و تعرض مکاسب دنی احتراز نماید و در معامله طریق مجامله نگاه دارد، و چنان فرانماید که او را از روی اضطرار در کاری خسیس خوض می باید کرد، و در دیگر جانورانی که چون شکم ایشان سیر شود از سعی در طلب زیادت کنند تأمل کند، چه بعضی از اصناف حیوانات به تناول جیفه ای و بعضی به تناول روثی روزگار گذرانند، و بدان قدر که قسمت ایشان افتد قانع و راضی شوند و تقزز و تنفر جز از اقوات اضداد خویش، مانند جعل و منج انگبین از غذای یکدیگر، ننمایند.
برطبق نص صریح آیات الهی در قرآن کریم، شفاعت موقوف به اذن خداست و خدای متعال وقتی اجازه می‌دهد که، کسی که برایش شفاعت می‌شود با پیامبر و ائمه سنخیت داشته باشد و اخلاق و اعمالش مورد رضایت خدا باشد، و رضای خدا از بنده جز به سبب اطاعت از اوامر و احتراز از نواهی تحقق نیابد، وگرنه مشمول رحمت و شفاعت نخواهد شد.