از شهرها و کشورهایی که حاکمان سلاله سوم اور به آن مناطق لشکرکشی کردند. خارشی در ادوار بعد گاهی خارسی نامیده شدهاست. مبتلا به خارش، تحریک شدن قسمتی از پوست بدن بر اثر عاملی که سبب تمایل به خاریدن آن نقطه میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه خارشی
اما در شب زفاف وی را خارشی در شرمگاهی پدیدار شد و همان شب صاحب آلت مردی شد. این واقعه به عهد سلطان الجایتو خدابنده - که خدا رحتمش کناد- اتفاق افتاده است.
ریزش ناگهانی موها در یک منطقه دایرهای با حاشیه کاملاً مشخص. هیچ دردی وجود ندارد. پوست کاملاً صاف و نرمال است. هیچ خارشی وجود ندارد.
سادهرویی که میل باده کند غالبا خارشیش در کون است
مر مرا حاجتی همی باشد وز دلم خارشی همی زاید
هردم آهنگ خارشی میکرد خویشتن را گزارشی میکرد
در خاک تیره خارشی انداختی از بهر زه یک خاک را کردی پدر یک خاک مادر ساختی