ذونسب

معنی کلمه ذونسب در لغت نامه دهخدا

ذونسب. [ ن َس َ ] ( ع ص مرکب ) صاحب نسب. || صاحب اصلی شریف و نجیب :
گویم آنگاه بیارید یکی باده ناب
یاد بادملکی ذوحسبی ذونسبی.منوچهری.ای ذونسب به اصل در و ذوفنون بعلم
کامل تو در فنون زمانه چو یک فنی.منوچهری.

معنی کلمه ذونسب در فرهنگ معین

(نَ سَ ) [ ع . ] (ص مر. ) دارای اصلی شریف ، صاحب نسب عالی .

معنی کلمه ذونسب در فرهنگ عمید

صاحب نسب، دارای اصل شریف.

معنی کلمه ذونسب در فرهنگ فارسی

صاحب نسب .

معنی کلمه ذونسب در ویکی واژه

دارای اصلی شریف، صاحب نسب عالی.

جملاتی از کاربرد کلمه ذونسب

ای ذونسب به اصل خود و ذوفنون به علم کامل تو در فنون زمانه چو یک فنی