آتشخانه
معنی کلمه آتشخانه در فرهنگ عمید
۲. جای روشن کردن آتش.
۳. آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته می شود و آتش می گیرد.
۴. آتشکده.
۵. اسلحه خانه.
معنی کلمه آتشخانه در فرهنگ فارسی
( آتشخانه ) ( اسم ) ۱ - جای روشن کردن آتش . ۲ - کوره . ۳ - قسمتی از سماور کشتی راه آهن که آتش در آنست . ۴ - آتشکده آتشگاه . ۵ - لول. تفنگ . ۶ - مجموع سلاحهای آتشین از توپ و تفنگ و مانند آنها.
معنی کلمه آتشخانه در ویکی واژه
(مواد): کوره، جای افروختن آتش در سماور.
(نظامی): مخزن باروت و دیگر مواد انفجاری در توپ و تفنگ.
داش
جملاتی از کاربرد کلمه آتشخانه
به آتشخانه داغ دل ما می زند دامن لب خود هر که بگشاید چو گل از بهر پند ما
کعبه آتشخانه ی گبران مکن طوفگاه قدسیان ویران مکن
ترا سامان کاوش نیست از کوتاهی بینش وگرنه هر شراری در دل آتشخانه ای دارد
ملک دل را خال رویش خواهد آتشخانه کرد آخر این کشور خراب از دست هندو می شود
کجایی ای جنون ویرانه ات کو خس و خاریم آتشخانهات کو
مهر و مه بیتابی پروانه بر گردش کنند گر بریزند از غبارم رنگ آتشخانهها
عرق دارد عنان احتیاج بینقاب من ره صد دیر آتشخانه واکردهست آب من
زین نُه آتشخانه بیدل هرچه برهم چید حرص یأس جز تکلیف پشت دست و دندانم نکرد
دود دل عمریست بیدل میدهم پرواز و بس بر گسستن بستهام زنار آتشخانهای
عشق آتشدست اصلاح تو نتوانست کرد بعد عمری خام از آتشخانه بیرون آمدی