آبستن شدن

معنی کلمه آبستن شدن در لغت نامه دهخدا

( آبستن شدن ) آبستن شدن. [ ب ِ ت َش ُ دَ ] ( مص مرکب ) آبستن گشتن. آبستن گردیدن. آبستن آمدن. تمخض. حَبَل. ( دهار ). بار گرفتن. بار برداشتن. حامله گشتن. حمل برداشتن. بچه گرفتن. زه برداشتن. باربردار شدن ماده از نر. || زنده شدن و شکوفه خرد برآوردن درخت در آخر زمستان و اول بهار.

معنی کلمه آبستن شدن در فرهنگ فارسی

( آبستن شدن ) ( مصدر ) ۱ - حامله شدن باردار گشتن آبستن گردیدن . ۲ - شکوف. خرد بر آوردن درخت آبستن گشتن . ۳- در خفا رشوه گرفتن
باردار شدن حامله گشتن

معنی کلمه آبستن شدن در ویکی واژه

آبستن‌شدن
(جانوری): باردار شدن جانور ماده پستاندار بر اثر رسیدن اسپرم نر به بدنش.

جملاتی از کاربرد کلمه آبستن شدن

انواع روشهای آمیزش جنسی امن وجود دارد که توسط زوج‌های ناهمجنس و همجنس انجام می‌شود، از جمله اعمال جنسی بدون فروکردن، و زوج‌های دگرجنسگرا ممکن است از سکس دهانی یا مقعدی (یا هر دو) به عنوان وسیله ای برای جلوگیری از آبستن شدن استفاده کنند.
این کتاب که در قالب «داستان-نمایش» نوشته شده است دارای چهار پرده و چهار بازیگر است که در صحنه های مختلف یک موضوع را پیگیری می کنند. کتاب حول آرزوی پیرمردی به نام جوسول که آرزوی فرزند دارد اما به دلیل عقیم بودن قادر به داشتن فرزند نیست و به همین دلیل همسر جوانش ناگزیر می‌شود برای آبستن شدن با کارگر جوسول همبستر شود.
آبستن شدن به فتح ها تیغت پیداست نشان روی آبستن
تصمیمات و گزینه‌های مربوط به جلوگیری از آبستن شدن می‌تواند تحت تأثیر دلایل فرهنگی، مانند دین، نقش‌های جنسیتی یا فرهنگ عامه باشد.
زمان آبستن شدن شتر ماده دوازده ماه است.[نیازمند منبع]