معنی کلمه باز خشین در لغت نامه دهخدا
تا نیامیزد با زاغ سیه باز سپید
تا نیامیزد با باز خشین کبک دری.فرخی ( از لغت فرس اسدی ).تا نبود چون همای فرخ کرکس
همچو نباشد بشبه باز خشین پند.فرخی.ز بعد این نکشد رنگ یار شیرین گوی
ازین سپس نبرد کبک بچه باز خشین.شمس فخری ( ازشعوری ج 2 ورق 180 ).ای که در سایه انصاف لوایت چون کبک
خنده بر باز خشین میزند اکنون عصفور.خواجه سلمان ( از شعوری ج 2 ورق 180 ).|| فاخته بود. ( اوبهی ) ( حاشیه فرهنگ اسدی خطی نخجوانی ). رجوع به خشین و خشین سار شود.