آرامند
جملاتی از کاربرد کلمه آرامند
ناقه و محمل و لیلی همه بی آرامند اثر شعله آواز جرس بسیارست
از قدیم نام این روستا بهصورتهای آرامَد، آرابند و «آرامند» تلفّظ گشته، توجیه آرابند شاید صحیحتر باشد چون که رود سِیمینهرود که از قلل کوهستانی این دهکده نشأت میگیرد و به رود قرهسو میپیوندد، باید معبر یا پلی دو طرف رود را به هم وصل نماید. پُل یا بندی که دو طرف حاشیهٔ رود را به هم ارتباط میدهد در اصطلاح عامیانه آرابند یعنی بند واسط گفته شدهاست.
نیست در زندان تن جانهای کامل راقرار خصم آرامند گوهرهای غلطان بیشتر
روز و شب بیقرار و آرامند همه در جست و جوی دلجویند
این املفرسودگان مغرور آرامند لیک زیر سر چنگ هوس یک ریش و چندین شانهاند
«وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» ظاهر این آیت مشکل مینماید از بهر آنک ایمان و شرک ضد یکدیگرند و هر دو ایشان را اثبات کرده درین آیت، او که مؤمن بود او را مشرک نگویند، و او که مشرک است مؤمن نبود، پس لا بدّ است بیان آن کردن: قومی گفتند مراد باین گروهی است که به اللَّه تعالی گرویدهاند که ضارّ و نافع و مدبّر و مسبّب اوست و آن گه در اسباب میآویزند و با آن میآرامند آن را شرک کهین گویند چنانک گویی: لو لا الکلب لدخل اللّخص دارک و لولا فلان لکان کذا، و فی الخبر: من حلف بغیر اللَّه فقد اشرک.