ابر و باد

معنی کلمه ابر و باد در فرهنگ معین

(اَ رُ ) (اِمر. ) ۱ - نوعی کاغذ که به شکل خاصی رنگ آمیزی می شود و برای زمینة خوشنویسی در خط مورد استفاده قرار می گیرد. ۲ - نوعی موزاییک خاص دورة قاجار که به رنگ سفید و آبی ساخته می شد.

معنی کلمه ابر و باد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در برخی آیات به ابر و باد و فواید آن ها اشاره شده است.
باد، عامل فشرده شدن ابرها ونزول باران در پی آن:وانزلنا من المعصرت ماء ثجاجا.
نبا/سوره۷۸، آیه۱۴۹.
حرکت ابرها بر اثر وزش بادها:و هو الذی یرسل الریـح بشرا بین یدی رحمته حتی اذا اقلت سحابا ثقالا سقنـه لبلد میت...
اعراف/سوره۷، آیه۵۷.
جابه جایی ابرهای سنگین و باران زا به وسیله بادها:و هو الذی یرسل الریـح بشرا بین یدی رحمته حتی اذا اقلت سحابا ثقالا سقنـه لبلد میت.... (به کارگیری فعل «اقلت» (به آسانی حمل کرد و آن را ناچیز یافت) برای «سحابا ثقالا» (ابرهای سنگین) بیانگر نکته فوق است.)
اعراف/سوره۷، آیه۵۷.
...

معنی کلمه ابر و باد در ویکی واژه

نوعی کاغذ که به شکل خاصی رنگ آمیزی می‌شود و برای زمینة خوشنویسی در خط مورد استفاده قرار می‌گیرد.
نوعی موزاییک خاص دورة قاجار که به رنگ سفید و آبی ساخته می‌شد.

جملاتی از کاربرد کلمه ابر و باد

وز برای آنکه ماهی بی‌نمک ندهد مزه ابر و باد آنک نمک‌ها پیش خوان افشانده‌اند
تا ابر و باد تیره و گل خاک روشن است تا جام آب خشک و شراب آتش تراست
و چون از سیر دریاها پرداختی چشمی بگشای و به عالم هوا نظری افکن از ابر و باد و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و صاعقه و شهب و ببین که ابر، که جسمی است خفیف، چگونه آب ثقیل را برمی دارد و محافظت می کند و بر شهرها و دریاها و بیابانها عبور می کند، به نوعی که قطره ای از آن نمی ریزد تا به محلی که مأمور شده است در آنجا می ایستد و آب را قطره قطره پی در پی بر آنجا می افکند، به نوعی که قطره ای به قطره دیگر نمی خورد تا به زمین رسند و اگر سواد هوشت گشوده، باشد در هر قطره خواهی دید که به قلم الهی و خط خداوندی نوشته که «این روزی فلان حیوان یا نصیب فلان مکان است».
(ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیده‌های طبیعت هستند)
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
غیرت صمصام جان انجام است اول صبر را از راه بردارد تا عاشق ناصبور شود و ازولایت خود دور شود چون ابر و باد در تک و پوی آید و چون مرگ و رزق درجست و جوی آید و می‌گوید:
بپاسخ چنین گفت جوشنده را همان ابر و باد خروشنده را
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
چنانکه خاطر من شکر نعمت توکند درخت تازه کند شکر ابر و باد شمال
هر زمان بستان و صحرا را به نیرنگ ابر و باد رنگ دیگرگون فزاید نقش دیگر سان کند
به باغ و راغ مگر ابر و باد داشته‌اند به توده عنبر ناب و به رشته درِّ خوشاب