( آبنوس ) آبنوس. ( اِ ) ( از یونانی ابنس و یا عبری هابن و یا آرامی آب نوسا ) چوبی سیاه رنگ و سخت و سنگین و گرانبها از درختی به همین نام. و آن درخت شبیه بعناب است و ثمر آن مانندانگور زرد و باحلاوت ، برگش چون برگ صنوبر و عریض تر از آن و خزان نمی کند و تخمش مانند تخم حنا. قسم هندی با خطوط سفید و قسم حبشی سیاه و صلب و املس. شیز. ( ربنجنی ). شیزی ̍. شیزی ، قسمی از آن تیره تر باشد و آن را آبنوس سیاه و ساسم خوانند. ( زمخشری ). و این قسم چون املس بود اجود اقسام آبنوس است. و قسمی روشن تر که آن را آبنوس سپید، آبنوس پیسه ، ملمع و ملمعه گویند. چغ. ساج. ( از زمخشری ). رجوع به ساج شود : ز آبنوس دری اندر او فراشته بود بجای آهن ،سیمین همه بش و مسمار.ابوالمؤید بلخی.بینی آن زلفینکان چون چنبر بالابخم گر بلخج اندرزنی اکنون شود چون آبنوس ( کذا ).طیان ( از فرهنگ اسدی ، خطی ).- پرده آبنوس ؛ کنایه از شب است : پدید آمد آن پرده آبنوس برآسود گیتی ز آوای کوس.فردوسی.- چون آبنوس ؛ تیره. تار. اغبر. سیاه : سپاهی که شد دشت چون آبنوس بدرّید گوش پلنگان ز کوس.فردوسی.تبیره برآمد ز درگاه طوس زمین کوه تا کوه گشت آبنوس.فردوسی.ز جوش سواران زرین کمر ز بس تَرک زرین و زرین سپر برآمد یکی ابر چون سندروس زمین گشت از گرد چون آبنوس.فردوسی.جهان پر شد از ناله بوق و کوس زمین آهنین شد سپهر آبنوس.فردوسی.ز گردش هوا گشت چون سندروس زمین سربسر تیره چون آبنوس.فردوسی.چو زال آگهی یافت بربست کوس ز لشکر زمین گشت چون آبنوس.فردوسی.مکن ایمنی در سرای فسوس که گه سندروس است و گه آبنوس.فردوسی.دریده درفش و نگون گشته کوس رخ نامداران شده آبنوس.فردوسی.برآمد ز درگاه بهرام کوس رخ شید از گرد شد آبنوس.فردوسی.
معنی کلمه آبنوس در فرهنگ معین
( آبنوس ) [ په . ] (اِ )درختی است با چوبِ بسیار سخت ، سیاه رنگ و گران بها.
معنی کلمه آبنوس در فرهنگ عمید
( آبنوس ) ۱. (زیست شناسی ) درختی گرمسیری با چوب سیاه، و گران قیمت. ۲. (زیست شناسی ) چوب این درخت که سخت، سنگین، و با لکه های سیاه است در کنده کاری و نجاری کاربرد دارد. ۳. (صفت ) [قدیمی] تیره رنگ، شیز.
معنی کلمه آبنوس در فرهنگ فارسی
( آبنوس ) درختی است از تیر. پروانه واران که در هند و ماداگاسکا و جزیر. موریس روید. چوب آن سیاه سخت سنگین و گرانبهاست . یا آبنوس دروغی درختیاست از تیره پروانه واران شجره النحل قصاص قطیس . یا آبنوس کیانی درختی است از تیر. پروانه واران مخصوص نواحی معتدل . یا آبنوس هندی چوبی سیاه رنگ و سخت و سنگین و گرانبها از درختی بهمین نام ماخوذازکلمه یونانی ابانس، درختی که درهندوحبشه میرویدوثمرش شبیه انگوراست
معنی کلمه آبنوس در فرهنگ اسم ها
اسم: آبنوس (دختر) (عبری، یونانی، فارسی) (طبیعت) (تلفظ: ābnus) (فارسی: آبنوس) (انگلیسی: abnus) معنی: چوبی سیاهرنگ و سخت و سنگین، ( در گیاهی ) درختی هم خانواده با خرمالو که بیشتر در مناطق گرمسیری آسیا و آفریقا می رویَد، شیز، درختی که چوب آن سیاه رنگ است و میوه ای بسیار شیرین و به شکل انگور دارد
معنی کلمه آبنوس در دانشنامه عمومی
آبنوس (چوب). آبنوس ( به یونانی: ἔβενος ) نوعی سخت چوب تیره رنگ یا سیاه و مقاوم با چگالی نسبتاً بالا است که معمولاً به چندگونه مختلف در سرده خرمالو گفته می شود. چگالی آبنوس به اندازه ای است که در آب فرومی رود. چوب آبنوس دارای بافت ریز و ظریفی است و در هنگام جلا بسیار هموار و صاف می شود که این مسئله آن را به یک چوب زینتی ارزشمند تبدیل کرده است. لغت آبنوس از ریشه زبان مصری «هبن»، و از طریق زبان یونانی باستان «هبنس» خوانده می شود. در زبان انگلیسی ebony نیز تلفظ می شود. آبنوس درختی استوایی است که در آفریقا، و نیز در ماداگاسکار، هند، ژاپن، جزایر فیلیپین، آمریکای شمالی و جنوبی می روید و سیاه ترین آبنوس، یعنی گونهٔ مرغوب آن، از سیلان و جزایر هند شرقی به دست می آید. انواع آبنوس گاه تا ارتفاع ۱۵ متر نیز رشد می کند. پوست این درخت خاکستری تیره، مغز آن معمولاً سیاه رنگ و قسمت خارجی چوب، سفید، خاکستری یا میخکی روشن است. گونه های مختلف آبنوس شامل آبنوس بومی مناطق جنوبی هند و سری لانکا، آبنوس آفریقایی متعلق به مناطق بومی غربی آفریقا، و آبنوس ماکاسار بومی مناطق اندونزی که به چوب های چند رنگ و انبوه درختانش شهرت دارد. از چوب آبنوس برای ساخت مبلمان، عصا، پیپ و قطعات لوازم موسیقی استفاده میشود. آبنوس (گیاه). آبنوس ( نام علمی: Diospyros ebenum ) درختی است از تیره خرمالوئیان که در هند و ماداگاسکار و جزیره موریس می روید. این درخت شبیه به عناب است و میوه آن مانند انگور زرد است و برگ آن مانند برگ صنوبر و عریض تر از آن است و تخمش مانند تخم حنا است. نوع هندی آن با خطوط سفید و نوع حبشی آن سیاه است. چوب آبنوس تیره رنگ و با چگالی بسیار بالاست بطوری که در آب فرومی رود. از این چوب در ساخت قطعات سازهای گوناگون استفاده می شود. چوب آبنوس از گرانترین چوب های دنیا است و در صنایع مبلمان نیز کاربرد ویژه ای دارد. • آبنوس دروغی که شجرةالنحل، قصاص و قطیس نیز نامیده می شود، درختی است از پروانه واران ( خرمالوئیان ) . • آبنوس کیانی درختی است از تیره پروانه واران ( خرمالوئیان ) ، مخصوص نواحی معتدل.
معنی کلمه آبنوس در ویکی واژه
(گیاهی): درختی هم خانواده خرمالو که بیشتر در مناطق گرمسیری آسیا و آفریقا میروید؛ شیز. درختی است با چوبِ بسیار سخت، سیاه رنگ و گران بها. چو شد دشت بر گونه آبنوس ..... پراگنده گشتند کاموس و توس چوبی است تیرهرنگ با چگالی بسیار بالا که از آن در ساخت قطعات سازهای مختلف استفاده میشود. آبْنُوس: در گویش گنابادی یعنی قرقره کردن مایعات در دهان ، جمع آوردن آب در دهان.
جملاتی از کاربرد کلمه آبنوس
به گفته محقق اولریش مارزلف، داستان «اسب آبنوس» بخشی از فهرست داستانهای حنا دیاب بود که چندین داستان را در اختیار نویسنده فرانسوی آنتوان گالان قرار داد. طبق دفتر خاطرات گالان، این داستان در ۱۳ مه ۱۷۰۹ گفته شد.
بر سمن از لاجورد هشته دو جلباب بر قمر از آبنوس بسته دو چنبر
چوشب قطره قطره خوی سندروس پراکند بر گنبد آبنوس
برآمد ز درگاه بهرام کوس رخ خورشد از گرد چون آبنوس
گهی شد سوی خانه آبنوس گهی روی سیمین زمین داد بوس
اسب آبنوس یکی از داستانهای مجموعه هزار و یک شب است.
آبنوس شلمانی (زادهٔ ۱ آوریل ۱۹۷۷) یک روزنامهنگار، کارگردان و نویسنده ایرانی-فرانسوی است. او زادهٔ تهران است.
آبنوس شلمانی در یکم آوریل ۱۹۷۷ در تهران متولد شد.
آبنوس در رشته تاریخ و ادبیات معاصر تحصیل کرد و مدرک فوق لیسانس گرفت.
در یکی از گونههای ماهیهای آبنوس، رفتار حمله به نری که وارد قلمروی نر دیگری شود، با یک الگوی عمل ثابت انجام میگیرد. در آزمایشی که توسط تینبرگن انجام شد، مشخص گردید که محرک نشانه در این الگوی عمل ثابت، رنگ قرمز شکم ماهیهای نر مزاحم است، به طوری که به ماهیای که شکمش قرمز نباشد حمله نمیشود؛ امّا به مدلهای مصنوعی با حجم و شکل غیرواقعی که سطح زیرینشان قرمز باشد، حمله میشود. همچنین هرچه مدل قرمزتر باشد، بیشتر مورد حمله قرار میگیرد.
به شبگیر برخاست آوای کوس شد از گرد لشکر سپهر آبنوس
بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و در سال ۱۲۸۴ پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه در سال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.
آبنوس نام یکی از مطبوعات استان فارس در دوران پهلوی دوم است.
دریده درفش و نگونسار کوس رخ نامداران به رنگ آبنوس
چو آمد به گوش سپه بانگ کوس شد از گرد رخسار مهر آبنوس
ز درگاه برخاست آوای کوس زمین آهنین شد سپهر آبنوس
در صحنهٔ بین تیتراژی، تینا، مکاری و دروگ با اروس برادر تانوس و دستیارش پیپ بهطور غیرمنتظرهای ملاقات دریافت میکنند و به آنها پیشنهاد کمک میدهند. در صحنهٔ پس از تیتراژ، دین ویتمن صندوقچهای قدیمی که از اجدادش به ارث رسیده را باز میکند که حاوی تیغهٔ افسانهای آبنوس است و صدایی (بلید) از او سؤال میکند که آماده است یا خیر.
درخت آبنوسش هندویی بود که دوران سوختش با صندل و عود
سوادطره تو برده ز آبنوس گرو بیاض گردن تو طعنه می زند بر عاج