وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ و آن را که آمرزش خواهید از خداوند خویش ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ و باز گردید باو یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً تا شما را برخورداری دهد بر خورداری نیکو إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی تا آن هنگام که نام زد کرده در رسد وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ و هر خداوند فضل را و افزونی را در کردار و خدمت فضل او و ثواب آن افزونی او باو دهد.
ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ پس باز گردید از آن راه که مردمان می بازگردند وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ و آمرزش خواهید إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۹۹) که خدای آمرزگارست و بخشاینده.
نافع «یغفر لکم» بیاء مضمومه خواند، و ابن عامر «تغفر» بتاء مضمومه خواند. باقی بنون خوانند. میگوید شما آمرزش خواهید تا ما گناهان شما بیامرزیم و نافرمانیها در گذاریم. و قال بعضهم فی قوله تعالی وَ قُولُوا حِطَّةٌ ای نحن نزول تحت امرک و قضائک، منحطّین لامرک، خاضعین غیر متکبّرین.
وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ و ای قوم آمرزش خواهید از خداوند خویش، ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ و بوی بازگردید، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً تا فرو گشاید بر شما از آسمان بارانی پیوسته تیزبار، وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ و شما را نیرویی افزاید با نیروی شما، وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ (۵۲) و بر مگردید با این جرمهای خویش.
قوله تعالی: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ نفرستادیم هیچ فرستادهای را إِلَّا لِیُطاعَ مگر آن را که تا فرمان برند وی را، بِإِذْنِ اللَّهِ بفرمان خدای، وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ و اگر ایشان که بر تن خود ستم کنندید، جاؤُکَ آیندید بتو، فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ و آمرزش خواهندید از خدا، وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، و آمرزش خواهید ایشان را رسول او، لَوَجَدُوا اللَّهَ یافتندید خدای را بر حقیقت، تَوَّاباً رَحِیماً (۶۴) توبه پذیری مهربان.
لکن زهر افعی چون مستولی گردد بر جان بیچارهای هزار خروار تریاق سود نکند، من اسقطته السّوابق لم تنعشه اللّواحق، اوّل نمودن است پس دیدن، اوّل نمایش است پس روش، تا ننماید نه بینی، تا نخواند نروی، خواندنش اینست که: «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ» آفریدگار زمین و آسمان، کردگار جهان و جهانیان، بی نیاز از طاعت و اعمال بندگان بانعام و افضال خود، نه بسزاء شما، بل بسزاء خود میخواند شما را که باز آیید، درگاه ما را لزوم گیرید، چون میدانید که جز من خداوند نیست، از من آمرزش خواهید که ما را از گناه آمرزیدن باک نیست، عیب خود عرضه کنید که ما را از معیوب پذیرفتن عار نیست، بجرم رهی را گرفتن انتقام است و ما را با رهی انتقام نیست، باول بر گرفتن و بآخر بیفکندن در علم نقصانست و در علم ما نقصان نیست، کرامت ازین بزرگوارتر نباید، لطف ازین تمامتر نبود، کید دشمن بتو نماید و از وی حذر فرماید گوید: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» شیطان دشمن شما است او را دشمن دارید، فرمان وی مبرید، دعوت وی را اجابت مکنید: «إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ» او خود خرمن سوخته است ترا سوخته خرمن خواهد تا ترا با خود بدوزخ برد، فرمان وی مبر، فرمان خداوند خود بر، دعوت اللَّه را پاسخ کن، «یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ» که بآن میخواند تا ترا بیامرزد و بنوازد.
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ آمرزش خواه ایشان را، أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ یا مخواه آمرزش ایشان را، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً اگر آمرزش خواهی ایشان را هفتاد بار، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد خدای ایشان را، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بآنست که ایشان کافر شدند بخدای و رسول او، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. (۸۰) و خدای راه نمای و پیش برنده نیست قومی را که بنزدیک او از فاسقاناند.
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ای مولم. مصطفی را از ایمان و مغفرت ایشان نومید کرد گفت: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ. صیغت صیغت امر است و معنی معنی شرط، ای ان شئت فاستغفر لهم و ان شئت فلا تستغفر لهم، یعنی استغفارک لهم و ترک الاستغفار سواء إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ. میگوید یا محمد اگر آمرزش خواهی از بهر ایشان و اگر نخواهی همه یکسان است اگر هفتاد بار آمرزش خواهی از بهر ایشان، ایشان را نیامرزم. مصطفی گفت: لازیدن علی السهمین لعل اللَّه یغفر لهم.
سَواءٌ عَلَیْهِمْ یکسانست بر ایشان. أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ که آمرزش خواهی ایشان را یا آمرزش نخواهی. لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد اللَّه ایشان را. إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ (۶) اللَّه راه ننماید نافرمانان را.
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ الآیة ابن عباس و جابر و انس و قتاده گفتند: این آیت در شأن نجاشی فرود آمد ملک حبشه. جبرئیل آمد مصطفی (ص) را از مرگ وی خبر کرد، رسول (ص) بگورستان بقیع بیرون شد، با یاران وی، رب العالمین حجاب از پیش دیده مصطفی (ص) برداشت، تا از مدینه بزمین حبشه نگرست، و آن سریر که هیکل نجاشی بر آن بود بدید، بر وی نماز کرد بچهار تکبیر، آن گه از بهر وی آمرزش خواست، و یاران را گفت که از بهر وی آمرزش خواهید. منافقان گفتند این چیست که بر علجی حبشی نصرانی که نه بر دین ویست نماز میکند؟ پس رب العالمین این آیت فرستاد در شأن وی، و گواهی داد بایمان وی. عطا گفت: چهل مرد از اهل نجران از بنی الحرث بن کعب و سی و دو مرد از زمین حبشه و هشت مرد از روم بر دین عیسی (ع) بودند. پس به مصطفی (ص) ایمان آوردند، رب العالمین در شأن ایشان این آیت فرستاد. ابن جریح و ابن زید گفتند: در شأن عبد اللَّه خزرجی آمد ابو یوسف امام بنی اسرائیل و گواه اللَّه که رب العالمین در حق وی گفت: قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ، و کم کسی را در قرآن چندان آیتهای مدیح است مکشوف و مبیّن، که ویراست.