آلي
معنی کلمه آلي در لغت نامه دهخدا

آلي

معنی کلمه آلي در لغت نامه دهخدا

( آلی ) آلی. ( حامص ) سرخی. سرخی نیم رنگ.
آلی. [ لا ] ( ع ص ) گوسفند بزرگ دنبه. کبش دنبه ناک. || مرد بزرگ سرین.
آلی. [ لی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به آلت.
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است.
الی. [ اِ لا ] ( ع حرف جر ) سوی. ( منتهی الارب ). بسوی. چون ضمیر بدان درآید الف آن بیاء بدل شود مانند اِلَی َّ، الیک و الیه. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بمعنی تا. حتی : الی آخر؛ تا آخر. برای انتهای غایت زمانیه و مکانیه مانند: اتموا الصیام الی اللیل ؛ روزه را تا شب بپایان رسانید. و مانند: من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی . ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) : از آدم الی یومنا هذا چنین بوده است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 386 ). || بمعنی مع. با، و این وقتی باشد که چیزی را با چیزی ضم کنند، مانند من انصاری الی اﷲ؛ کیستند یاران من با خدا. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || برای تبیین که فاعلیت مجرور خودرا میرساند و پس از چیزی آید که مفید حب یا بغض از قبیل فعل تعجب یا اسم تفضیل باشد مانند: رب السجن احب اِلَی َّ ( قرآن 33/12 )؛ خدایا زندان برای من پسندیده تر است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مرادف لام مانند: الامر الیک ؛ یعنی فرمان از تست. ( از منتهی الارب ). این معنی همان معنی انتهاء غایت است. ( از اقرب الموارد ). || بمعنی فی ، مانند: لیجمعنکم الی یوم القیمة ( قرآن 87/4 )؛ یعنی شما را در روز قیامت گرد آورد. ( منتهی الارب ). || بمعنی من ابتدایی ، مانند: اءَ یسقی فلایروی الی ابن احمرا؛ ای منّی ( آیا ابن احمر سیراب میشود و از دست من آب نمیخورد؟ ). || بمعنی عند، مانند:
ام لا سبیل الی الشباب و ذکره
اشهی اِلَی َّ من الرحیق السلسل.
( یعنی آیا راهی بجوانی نیست ، و حال آنکه ذکر آن نزد من خوشتر از شراب گوارا و خوب است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مراد «الی » دوم در «اِلَی َّ» است که معنی «نزد» میدهد. || برای توکید و آن زاید باشد مانند: «فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم ( قرآن 37/14 )، بفتح واو تهوی بنا بقرائتی ای تهواهم ؛ پس دلهای برخی از مردم را چنان کن که ایشان را دوست دارند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || گاه متضمن معنی امر و اسم فعل باشد مانند: الیک عنی ؛ یعنی امسک عنی ( از من دور شو ). ( از منتهی الارب ). این معنی از خود الی نیست و از مجموع «الیک » است چنانکه صاحب اقرب الموارد «الیک » را جداگانه آورده. || بمعنی بگیر. مانند الیک کذا؛ ای خذه ( آنرا بگیر ). ( از منتهی الارب ). در اقرب الموارد «الیک » مستقل آمده و معنی «بگیر» بمجموع «الیک » داده شده است. || گاه الی گویند و از آن مایل به ، یا زننده به... و یضرب الی ، خواهند: و له [ لذنب الخیل ] قضبان مجوفة لونها الی الحمرة فیها خشونة. ( تذکره داود انطاکی ). و هو [ ذنب السبع ] اصغر من ورق لسان الثور و لونه الی البیاض مشوک الاطراف. ( تذکره داود انطاکی ).

معنی کلمه آلي در فرهنگ معین

( آلی ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به آلت ، هر جسمی که دارای آلات متعدد باشد مانند حیوانات و نباتات . ۲ - مبحثی در شیمی که به بحث درباره کربن و ترکیبات آن می پردازد.
(ص نسب . )۱ - سرخی .۲ - سرخی نیم رنگ .
(اِ لا ) [ ع . ] (حر اض . ) ۱ - به سوی . ۲ - تا.

معنی کلمه آلي در فرهنگ عمید

( آلی ) ۱. مربوط به اندام های موجود زنده.
۲. دارای آلات، اجزا، یا اندام های متعدد.
۱. تا.
۲. به، به سوی.

معنی کلمه آلي در فرهنگ فارسی

( آلی ) ( صفت ) منسوب به آلت : ۱ - هر جسمی که دارای آلات متعدد باشد مانند حیوانات و نباتات مقابل غیر آلی . یا جسم آلی . جسمی مرکب از آلات که هر یک را وظیفه ای جدا باشد . یا عضو آلی . هر عضو که اسم کل براسم جزو آن صدق نکند مقابل غیر آلی . یا مرض عالی بیماریی که متوجه عضو آلی باشد : قولنج مرض عالی است . یا شیمی آلی بخشی از شیمی که در آن از مواد اولی. حیوانی و نباتی بحث میشود .
منسوب به آلت، جسمی که صاحب آلات متعددباشدمثل گیاه، غیر آلی جسمی که صاحب آلات متعددنباشدمانندمایعات، حرف جر درعربی به معنی ت
۱ - بسوی.۲ - تا: مثقالی ۲۵ الی ۳٠ ریال

معنی کلمه آلي در دانشنامه عمومی

آلی (رود). آلی ( به لاتین: Aley ) یک رود در روسیه است که در سرزمین آلتای واقع شده است.
آلی (شهرداری خاشوری). آلی ( به لاتین: Ali ) یک روستا در گرجستان است که در شهرداری خاشوری واقع شده است. آلی ۱٬۰۶۸ نفر جمعیت دارد و ۷۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
آلی (کومونه). آلی ( به ایتالیایی: Alì ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان مسینا واقع شده است.
آلی ۱۶٫۷ کیلومترمربع مساحت و ۹۰۰ نفر جمعیت دارد.
الی (آخرین بازمانده از ما). الی ویلیامز یک شخصیت خیالی در بازی ویدیویی آخرین بازمانده از ما و دنباله آن، آخرین بازمانده از ما قسمت ۲ است. اشلی جانسون از طریق ضبط حرکت، نقش این شخصیت را ایفا کرده است. در بازی اول، شخصیت جوئل وظیفه دارد تا الی را در دنیای رستاخیزی ایالات متحده همراهی کرده تا بتوان برای یک ویروس همه گیری که الی نسبت به آن مقاوم است، یک درمان بالقوه پیدا کرد. با وجود این که بازیکنان در بخش هایی از بازی توانایی کنترل الی را دارند، هوش مصنوعی عمده کنترل او را بر عهده داشته و اغلب در نبردها، الی را به کمک بازیکن می فرستد. الی در محتوای قابل دانلود آخرین بازمانده از ما: جامانده، که در آن با دوستش رایلی وقت می گذراند، تنها شخصیت قابل بازی است. الی همچنین شخصیت اصلی در کمیک آخرین بازمانده از ما: رؤیاهای آمریکایی است. در این کمیک، او با دوستش رایلی آشنا شده و برای نخستین بار با گروه فایرفلایز برخورد می کند. در آخرین بازمانده از ما قسمت ۲، بازیکن نقش الی نوزده ساله را بر عهده گرفته و او را در تلاشش برای انتقام گرفتن از مسئولان مرگ جوئل، همراهی می کند.
در سریال این اثر ایفاگر نقش الی بلا رمزی می باشد
وقایع نسخه اول و DLC آن
زمانی که مادر او را به دنیا آورد اما بند ناف خود را قطع نکرده بود مبتلا ها به مادر او را گاز گرفتند و آنا در آخرین لحظه بند ناف خود را برید که باعث مصون بودن الی از بیماری شود او توسط مارلین که دوست مادرش بود و قسم خورده بود از الی محافظت کند به مدارس های نظامی فرستاده شده. الی در آنجا با دختری به نام رایلی آشنا شد. آنها دوستان صمیمی هم بودند تا زمانی که هر دوی آنها در شهربازی متروکه توسط مبتلایان گاز گرفته می شوند و تصمیم می گیرند به صبر کنند تا مبتلا شوند ( الی و رایلی هم علاقه عاطفی داشتند ) مارلین به جوئل و تس ماموریت می دهد در ازای اسلحه هایش الی را به پایگاه کرم های شب تاب ببرند. الی و جوئل و تس در راه متوجه مصون بودن الی می شوند، به آنجا می روند و متوجه درگیری کرم های شب تاب با نظامی ها می شوند و اینکه همه کرم های شب تاب نابود شدند. در آنجا به آنها حمله می شود و تس مبتلا می شود و برای همین از جوئل می خواهد الی را به مرکز کرم های شب تاب ببرد و دارویی برای بیماری تولید کنند. پس از چند ماه آنها به مرکز کرم های شب تاب می رسند و جوئل متوجه این می شود که مارلین قصد دارد با عملی جراحی که باعث مرگ الی می شود واکسن تولید کند برای همین تمام نیرو های کرم شب تاب، . دکتر های متخصص و مارلین را می کشد و به همراه الی به جکسون شهری که برادرش در آن است می روند. الی از جوئل می پرسد که چه اتفاقی در مرکز کرم های شب تاب افتاده و جوئل به او می گوید که افراد زیادی مثل تو آنجا بودند و نیازی به تو نبود
الی (بازیکن فوتبال). الی ده آمپارو ( انگلیسی: Ely; ۱۴ مهٔ ۱۹۲۱ – ۹ مارس ۱۹۹۱ ) بازیکن فوتبال اهل برزیل بود.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال آمریکا، باشگاه ورزشی واسکو دوگاما، و باشگاه ورزشی اسپورت رسیفی اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال برزیل بازی کرده است.
الی (رپر). الی ( به انگلیسی: Elly ) با نام اصلی آن هیو - جین ( به انگلیسی: Ahn Hyo - jin ) ( زاده ۱۰ دسامبر ۱۹۹۱ ) رپر و خواننده اهل کره جنوبی است.
الی (مه ولات). آلی ( مه ولات ) ، روستایی از توابع بخش شادمهر شهرستان مه ولات در استان خراسان رضوی ایران است.
روستای آلی یکی از تعداد روستاهایی است که در میان دیگر روستاهای خراسان رضوی بسیار نامدار است. از ویژگی های این روستا می توان به مهمان نوازی مهربانی ساده زیستی و کمک به نیازمندان اشاره کرد . از نظر محصولات کشاورزی باید ذکر شود که سالانه حدود 30 تا 40 تن پسته برداشت میشود حتی یکی از تولید کنندگان زعفران در خراسان رضوی است
این روستا در نزدیکی بخش شادمهر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸۲ نفر ( ۱۵۴خانوار ) بوده است.
معنی کلمه آلي در فرهنگ معین
معنی کلمه آلي در فرهنگ عمید

معنی کلمه آلي در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِلی لفظ دلالت کننده بر نهایت چیزی است.
«الی» از ادات غایت است و در مبحث مفهوم غایت به کار می رود، مثل: «سرت من البصرة الی الکوفة». به کلمه ای که بعد از «الی» می آید «غایت» و به جمله یا کلمه ای که قبل از آن می آید «مغیّا» می گویند. در مثال بالا، کوفه، غایت است برای سیر که از بصره (مغیّا) شروع شده است.
عناوین مرتبط
۱. ↑ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۱۲۶.
...
[ویکی الکتاب] معنی إِلَیَّ: به سوی من
معنی ﭐقْضُواْ إِلَیَّ: کارمرا تمام کنید- مرا بکشید یا نابود کنید(کلمه قضاءوقتی با حرف الی متعدیشود به معنای تمام کردن کار مفعول خویش است ، حال یا با کشتن و نابود کردنش باشد و یا به نحوی دیگر)
معنی ﭐئْوُواْ إِلَی: مأوا بگیرید-جا بگیرید
معنی یَتُوبُ إِلَی: توبه کرد - بازگشت ( توبه در اصل به معنی بازگشت و رجوع می باشد و توبه عبد همیشه در میان دو توبه از خدای تعالی قرار دارد ، یکی رجوع پروردگار به او ، به اینکه به او توفیق و هدایت ارزانی دهد ، و بدین وسیله بنده موفق به استغفار که توبه اوست بگردد ، و دوم ...
معنی ﭐثَّاقَلْتُمْ إِلَی ﭐلْأَرْضِ: خود را به سنگینی می زنید به قسمی که به زمین می نشینید - به زمین می چسبید - زمینگیر می شوید (در اصل باب تفاعل و تثاقلتم بوده است که ت به ث تبدیل و برای اجتناب از ابتدا به ساکن یک همزه وصل اضافه شده است ، از معانی باب تفاعل ، تظاهر است که در این کلمه ا...
معنی أَخْلَدَ: برای همیشه ماند ( عبارت "أَخْلَدَ إِلَی ﭐلْأَرْضِ " یعنی :به زمین چسبید)
معنی یَتَحَاکَمُواْ: قبول حکم و داوری می کنید(یَتَحَاکَمُواْ إِلَی ﭐلطَّاغُوتِ :حکم وداوری نزد طاغوت می برید)
معنی یُسْلِمْ: تسلیم کند (عبارت "مَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی ﭐللَّهِ " یعنی : هرکس همه وجود خود را به سوی خدا کند)
معنی زُلْفَیٰ: نزدیک تر ( عبارت "مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی ﭐللَّهِ زُلْفَیٰ " یعنی : ما این معبودان راجز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند نمیپرستیم)
معنی مُنْتَهَیٰ: منتها - انتها ("ان الی ربک المنتهی" یعنی بدرستی که آخرین منزل هستی ، درگاه پروردگار تو است )
معنی یُقَرِّبُونَا: که ما را نزدیک کنند ( عبارت "مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی ﭐللَّهِ زُلْفَیٰ " یعنی : ما این معبودان راجز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند نمیپرستیم)
معنی مُّذَبْذَبِینَ: متحیروسرگردانان (مذبذب بودن هر چیزی به معنای آمد و شد کردن آن بین دو طرف است بدون اینکه آن چیز تعلق و وابستگی به یکی از آن دو طرف داشته باشد . و این خود صفت منافقین است که بین مؤمنین و کفار آمد و شد دارند ، نه به کفار بستگی و تعلق دارند و نه به مؤمنی...
معنی سَّمَاءِ: آسمان - سقف - سمت بالا (سماء به معنای سمت بالا است . در عبارت "فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی ﭐلسَّمَاءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ " یعنی :باید طنابی از سقف [خانه اش] بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند)
معنی مَدِینَةِ: شهر- مدینه ( در آیه شریفه 8 سوره مبارکه منافقون : "یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی ﭐلْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ ﭐلْأَعَزُّ مِنْهَا ﭐلْأَذَلَّ ..." )
ریشه کلمه:
الی (۷۷۶ بار)ی (۱۰۴۴ بار)

معنی کلمه آلي در ویکی واژه

آلی
(شیمی): مربوط به اندام‌های موجود زنده.
(قدیم): دارنده اجزا یا اندام‌هایی که هر یک کار مخصوصی انجام میدهند.
منسوب به آلت ؛ هر جسمی که دارای آلات متعدد باشد مانند حیوانات و نباتات.
شاخه‌ای از شیمی که به بحث درباره کربن و ترکیبات آن می‌پردازد.
سرخی، سرخی نیم رنگ.

جملاتی از کاربرد کلمه آلي

در مقايسه با فولادهاي كم آلياژ سختي ثانويه با رسوب كاربيدهاي آلياژي در دماهاي بازپخت بالا در فولادهاي ابزار اهميت بيشتري دارد. همچنين براي اطمينان از بهبود چقرمگي پس از تغييرات ريزساختاري به وجود آمده توسط اولين مرحله ي بازپخت، فرايندهاي بازپخت دو مرحله‌اي و يا حتي سه مرحله اي بر روي فولادهاي ابزار اعمال ميشود. نتيجه‌هاي اندازه‌گيري خواص مکانيکي و مشاهدات گسترده متالوگرافي و بهبود شناخت ميکروساختار در حين بازپخت كردن در دماهاي مختلف به صورت خالصه در شکل زير ميتوان مشاهده كرد.