ادمان. [ اِ ] ( ع مص ) پیوسته کاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). پیوسته و همواره کردن چیزی را. دائم کردن کاری را. ( غیاث اللغات ) : رفتن تیر شاه برسم گور هست از ادمان نه از زیادی زور.نظامی.و در کار عشرت و ادمان تلهی ، گوئی نصیحت قهستانی را بسمع قبول استماع نموده :تمتع من الدنیا... ( جهانگشای جوینی ). - ادمان خمر ؛ پیوسته خوردن شراب. مداومت شراب. استلاج. دائم الخمر بودن. پیوسته خوردن می را. ( منتهی الارب ). ادمان. [ اَ ] ( ع اِ ) نوعی درخت که در گرما می روید. || آفتی است که به خرمابن عارض شود. ( منتهی الارب ). ادمان. [ اَ دَ ] ( ع اِ ) نام درختی است. || پوسیدگی و سیاهی تنه خرمابن.پوسیدگی و سیاهی که به خرمابن رسد. ( منتهی الارب ). ادمان. [ اُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آدم. مردم گندم گون. گندم گونان. || آهوی سفید. ( مهذب الاسماء ). ادمان. [ اُ ] ( اِخ ) یعقوب گوید: شعبه و شکافیست در جانب راست بدر و تا بدر سه میل مسافت دارد. کثیر گوید: لمن الدیارُ بأبرق الحنان فالبُرق فالهضبات من اُدمان.( معجم البلدان ).
معنی کلمه ادمان در فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) پیوسته و دایم کاری را کردن .
معنی کلمه ادمان در فرهنگ عمید
۱. مداومت کردن در انجام کاری. ۲. پیوسته شراب خوردن، شراب خوری مداوم.
معنی کلمه ادمان در فرهنگ فارسی
مداومت کردن، ادامه دادن بامری، کاری راهمیشه کردن، پیوسته وهمواره کاری کردن ( مصدر ) پیوسته و همواره و دایم کاری را کردن . یا ادمان خمر. پیوسته شراب نوشیدن مداومت در شراب خوارگی دایم الخمر بودن . نوعی درخت که در گرما می روید
معنی کلمه ادمان در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] مداومت بر انجام کاری را اِدمان (به کسر همزه) گویند. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۳۵۴. ...
معنی کلمه ادمان در ویکی واژه
پیوسته و دایم کاری را کردن. اعتیاد به چیزی داشتن. مثال هو مدمن: او معتاد است.
جملاتی از کاربرد کلمه ادمان
آرتیک یادمانها و کلیساهای زیادی دارد. در میدان اصلی شهر بنای یادبودی از زمان جنگ جهانی یکم به چشم میخورد. کلیسای گِورگ مقدس در آرتیک که در سدهٔ هفتم میلادی ساخته شده در زمان شوروی توسط روسها تبدیل به انبار شد.
برآن سبزه وگل بچم شادمان کرت جان رمنده زگلزار نیست
مردم از این قضیه مهم غریو و فریاد تکبیر و شادی بلند نمودند و نذرها و نیازها تقدیم کردند و چون خبر به سلطان سنجر رسید او نیز برای عتبهبوسی حرکت کرد و پنجاه هزار دینار زر سرخ پیشکش آنجا و خادمانش نمود. وی خواست صندوق را با خود به مرو برد و آنجا به خاک سپارد و بارگاهی بسازد، ولی دانایان و همهٔ مردم جدّاً مانع شده و درخواستند در همانجا بماند. او هم از تصمیمش منصرف شد و ساختمان کوچکی خشتی در آنجا نموده تصمیم داشت بارگاه بسیار باشکوهی برایش بسازد، ولی به واسطهٔ گرفتاری به جنگ و اسارت در دست غزان و کدورت بسیار نتوانست و در سال ۵۳۵/۳۶ خورشیدی درگذشت.
خدایگان جهان شادمانه شد چو رسید طغان تکین ملک نسل آدم و حوا
در آرامگاههای یادمانی مذهبی گاه نمازخانهای نیز در محدوده ساختمان آرامگاه ساخته میشود.
چگونه باید هر گونه سؤالی دربارۀ این عشق وجود داشته باشد؟ چطور باید میل خود را از قلبم بردارم؟ هیچ مشکلی جلوی لذت من را نمیگرفت و هیچ پشیمانیای به دنبال آن نبود. اما پس از آنچه نامی میتوانستم بر این شکافی که حس کردم زمانی که آن بدن کوچک بینقض را در بدن برهنهام فشردم، چنان وحشی، چنان سوزان و چه محزون شهوتانگیز؟ برای مدت طولانی، پس از آن که محمد مرا ترک کرد، در حالت شادمانی پرشور باقی مانده بودم و هرچند من پنج بار از او لذت برده بودم، دوباره و دوباره حظ خود را بازسازی کردم و وقتی به اتاقم در هتل برگشتم، پژواکهایش را تا صبح امتداد دادم.
چنین آمد این گنبد تیزگرد گهی شادمانی دهد گاه درد
همی ناله از جان کنم چون هزار به عشق گلم در جهان شادمان
ابا خویشتن خادمان بر براه ز راه و ز آیین شاهان مکاه
اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید گفتاوردی از سید علی خامنهای در یک سخنرانی دربارهٔ اسرائیل پس از توافق در برنامه هستهای ایران است که در توییتر وی منتشر شد. بهگفتهٔ وبگاه رسمی وی، این جمله بهعنوان «مهمترین و به یادماندنیترین جملهٔ خامنهای» در سال ۱۳۹۴ انتخاب شد. از این شعار در تبلیغات و روز قدس استفاده میشود.
بدانند که سیزده قرن تاریخ ایران جز تاریخ اسلام نیست و هزارها بلکه میلیونها ایرانیان خون خود را در راه رونق اسلام ریخته و بلندی نام اسلام را خونبهای خود دانسته و در دقیقههای واپسین عمر خود بدین خونبها خرسندی داده و با دل شادمان و آرام، جان سپاردهاست.
میرحسین موسوی، مراسم چهارشنبهسوری را یادمان جشنواره نور علیه تاریکی خواند و از هواداران و دلبستگان جنبش سبز خواست تا نه به لباس و نماد که به اخلاق سبز باشند و مزاحمتی برای دیگران فراهم نکنند.
خدیجه با کاروانهای بازرگانی خود سفر نمیکرد. در عوض، او دیگران را استخدام میکرد تا از طرف او و در ازای کارمزد تجارت کنند. در سال ۵۹۵ خدیجه برای معامله در شام به یک همکار نیاز داشت. او محمد بن عبدالله را که در آن زمان ۲۵ ساله بود، برای تجارت در شام استخدام و دو برابر کارمزد معمول به او پول پرداخت کرد. با رایزنی با ابوطالب بن مطلب، عموی محمد، محمد به همراه یکی از خادمان خدیجه عازم شام شد. این تجربه کاروانی القاب الصادق ("راستگو") و الامین ("امین" یا "صادق") را برای محمد به ارمغان آورد.
ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی
تبسم های رنگین غنچه را زیر لب باشد غم ایام اگر دلتنگ سازد شادمانی کن
یوسف ز حبس آمد و یعقوب از سفر گشتند شادمانه بدیدار یکدگر
عملیات احداث این مجتمع بندری بزرگ و مدرن از سال ۱۳۷۵ آغاز شد. استعدادهای بالقوه و امکانات متعدد آن موجب گردید در سال ۱۳۷۶ از سوی دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد به عنوان منطقه ویژه اقتصادی به تصویب برسد. پس از پنج سال تلاش، اولین نشانههای بندری بزرگ پدیدار شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۰ فاز اضطراری بندر به دست رحمان دادمان، وزیر فقید وقت راه و ترابری در دولت هفتم افتتاح شد.
خواجه سید ابوبکر حصیری که بدو شادمانست شب و روز خداوند جهان
در بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۶ گروه وام! چندین ترانه پرفروش از جمله «بیدارم کن قبل از اینکه بری-بری» روانه بازار کرد و جرج مایکل هم که ملودی و شعر بسیاری از ترانههای گروه از اوست، در سال ۱۹۸۵ جوایز آیور نوولو را به عنوان بهترین ترانهساز سال دریافت کرد. یکی از ترانههای بهیادماندنی آن دوران کریسمس پارسال است که با وجود گذشت سالها از انتشار آن، هر سال در ایام عید کریسمس از بسیاری از شبکههای رادیویی به گوش میرسد.
گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟ ور به وصلش شادمان گردید غمخواری چه شد؟