آداب
معنی کلمه آداب در لغت نامه دهخدا

آداب

معنی کلمه آداب در لغت نامه دهخدا

( آداب ) آداب. ( ع اِ ) ج ِ اَدَب. رسوم : نصر احمد سامانی... سخت نیکو برآمد و بر همه آداب ملوک سوار شد. ( تاریخ بیهقی ). گفت [ دزدی ] میخواهم... آداب طریقت آموزم. ( کلیله و دمنه ).
موسیا آداب دانان دیگرند
سوخته جان و روانان دیگرند.مولوی.هیچ ترتیبی و آدابی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو.مولوی.- آداب فاضله ؛ اخلاق ستوده. محاسن.
( ادآب ) ادآب. [ اِدْ ] ( ع مص ) اِدآب در عمل ؛ مانده شدن از کار. || رنج دیدن. || در رنج انداختن. رنجانیدن. || مانده کردن. مانده گردانیدن. اِتعاب. اعیاء.
اداب. [ اُ ] ( ع اِ ) ذکر. ( مهذب الاسماء ).
اداب. [ اُدْ دا ] ( ع اِ ) سوسن. ( مهذب الاسماء ).
ادأب. [ اَ ءَ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از دأب : مارأیت رجلاًادأب سواکاً و هو صائم من عمر. ( الکنی للدولابی ).

معنی کلمه آداب در فرهنگ معین

( آداب ) [ ع . ] جِ ادب ، رسوم ، عادات .

معنی کلمه آداب در فرهنگ عمید

( آداب ) ۱. عادات و رسوم که در یک جامعه پذیرفته شده.
۲. [جمعِ ادب] روش های نیکو.

معنی کلمه آداب در فرهنگ فارسی

( آداب ) ( اسم ) جمع : ادب : رسوم عاداب روشهای پسندیده .
رسوم
عادات ورسوم، روشهای نیکو، جمع ادب
نعت تفضیلی از داب
( اد آب ) اد آب در عمل مانده شدن در کار

معنی کلمه آداب در دانشنامه عمومی

آداب. آداب یا اِتیکِت ( به فرانسوی: étiquette ) مجموعه ای از ضوابط و قواعد رفتاری است که در هر جامعه، طبقه یا گروه انتظار انجام آن ها می رود و نماد تربیت و هنجار محسوب می گردد. کلمه اتیکت اولین بار در حدود ۱۷۵۰ میلادی از زبان فرانسوی وارد انگلیسی شد. مابین سال های ۱۵۰۰م و ۱۹۰۰ م در مدارس اروپا، قواعد و رموز آداب اجتماعی به کودکان در مدارس آموخته می شد.
آداب بستگی زیادی به فرهنگ و زمان مربوط به آن دارند و در درون فرهنگ تکامل یا حتی تعادل می یابند. آداب مناسب در یک فرهنگ ممکن است در فرهنگ دیگر ناپسند یا تعجب آور باشد. مثلاً در کشور چین برداشتن آخرین لقمه غذا از سفره ناپسند است ولی در آمریکا از مهمان انتظار می رود به نشانه سپاسگزاری میزبان، تمام غذایی که به او داده می شود را تمام کند. موضوع آداب برای هزاران سال نویسندگان و متفکران را به خود مشغول کرده است. نوشته های دربارهٔ آداب را می توان درمصر باستان در سال ۲۳۷۵ قبل از میلاد، در روم و یونان باستان و سخنان کنفسیوس پیدا کرد.
در ایران پیش از ورود اسلام از کتاب شایست نشایست به عنوان مرجعی برای آداب مناسب اجتماعی و مذهبی استفاده می شده است.
• در آداب صرف غذا: پیشخدمت برای سرو غذا باید در سمت چپ میهمان یا مشتری قرار گیرد و برای برداشتن بشقاب استفاده شده در سمت راست قرار گیرد. همیشه کارد سمت راست بشقاب قرار می گیرد و تیغه کارد به سمت داخل و به سمت بشقاب چیده می شود. دور از ادب است نوشیدن آب درون گیلاس مربوط به نوشیدنی مانند شراب و غیره. در مجله آمریکایی ریدرز دایجست برای آداب غذا خوردن آمده است: اگر در یک وعده غذایی با هشت نفر یا کمتر پشت یک میز غذاخوری نشسته اید، صبر کنید تا به شما تعارف زده شود و پیش از میزبان شروع به غذا خوردن نکنید. در میزهای بزرگ تر و بیش از ۸ نفر مانعی نیست که پیش از دیگران آغاز کنید.
• در آداب معاشرت: برای معارفه همیشه شخص مهم تر از نظر جای گاه اجتماعی٬ تحصیلی یا سنی باید خود را معرفی نماید. برای فشردن دست دور از ادب است که این کار را نشسته انجام داد٬ باید برخاسته و دست شخص مقابل را فشرد٬ این مورد برای مردان از بایدها بوده ولی بانوان می توانند بدون برخاستن دست دهند. نیز هنگامی که شمارا به کسی معرفی می کنند بهتر است دست را دراز نمود ونه منتظر شروع از طرف شخص مورد معرفی ایستاد. در جایی دیگر از این مجله در خصوص آداب معاشرت آمده است: وقتی زودتر به دربی رسیدی آن را برای نفر بعدی که در حال آمدن است باز نگاه دار. .
اداب (سومر). اَداب یا اوداب ( به سومری: اود نون ) شهری باستانی در سومر بوده که بین گیرسو و نیپور واقع شده بود. این شهر در سایت بسمایا در استان واسط عراق قرار دارد.
این شهر نخستین بار توسط ویلیام هایس وارد که جزئی از هیئت اعزامی ولف در سال ۱۸۸۵ بود مورد وارسی قرار گرفت. کمی بعد جان پانت پیترز از دانشگاه پنسیلوانیا در سال ۱۸۹۰ آن مکان را از نزدیک مورد مطالعه قرار داد. هر دو نفر تنها یک روز را در آنجا صرف کردند و هر کدام یک لوح با خط میخی و چند قطعه ی مربوط به آن کشف کردند. والتر آندرا در سال ۱۹۰۲ از بسمایا دیدن کرد. او هم چند قطعه کشف کرد و طرحی از نقشه ی این سایت کشید.
کاوش هایی که شش ماه در آنجا از کریسمس ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۴ توسط دکتر ادگار جیم بنکس برای دانشگاه شیکاگو انجام گرفت ثابت کرد سایت شهر باستانی اداب ( اود نون ) توسط تپه هایی پوشانده شده است؛ شهری که تا آن زمان نامش تنها در فهرست شاهان سومر و مقدمه ی قانون حمورابی آمده بود. این شهر توسط یک کانال به دو نیم تقسیم شده بود و معبد ایماچ به همراه یک زیگورات یا برج پله دار در آن قرار داشت. این شهر به طور مشخص در مقطعی از تاریخ از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار بوده اما به نظر می رسد که در همان دوران های ابتدایی متروکه شده زیرا خرابه های آن در سطحی نزدیک به تپه ها بدست آمده و این به این معنی است که طبق نوشته های کشف شده روی آجرهای بدست امده از بسمایا متعلق به شولگی و اورنامو، شاهان سلسله ی سوم اور در سده های پایانی هزاره ی سوم پیش از میلاد بوده است. در لایه ی زیر این سطح همانند نیپور آثار هنری مربوط به دوره ی حکمرانی نارامسین و سارگون اکد ( حدوداً ۲۳۰۰ پ. م. ) کشف شد. زیر این سطح تا ۱۰ متر لایه های مدفون شده وجود داشت که شامل هفت هشتم از کل عمق خرابه است. دکتر بنکس به غیر از ویرانه های ساختمان ها، دیوارها و گورها توانست تعداد زیادی لوح گلی مربوط به دوران های اولیه، لوح های برنزی و سنگی، ابزارهای برنزی و مواردی مشابه به دست آورد.
معنی کلمه آداب در فرهنگ معین

معنی کلمه آداب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آداب. آداب به سه معنی است:۱.رفتارها و گفتارهای شایسته۲.تأدیب و تنبیه۳.علوم ادبی
آداب در ابواب متعدّد در همان معنای لغوی استعمال شده است، لیکن با توجّه به تعدّد معنای لغوی، در بیشتر کتاب ها و ابواب فقهی، عنوانی برای بیان آداب آن قرار داده شده است؛ مانند: آداب نماز، روزه، حج، جهاد، اعتکاف، دعا، تجارت، قضاء، ازدواج، معاشرت، خوابیدن، سفر، زیارت، احتضار، تکفین، دفن، و دیگر عناوینی که به فعل مکلّف تعلّق گرفته است و در مدخل مربوط از آن ها بحث خواهد شد.درمجموع سه معنای کلی برای آداب در ابواب فقهی می توان ذکر نمود:
← معنای اول
۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۷۷۴.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج ۱، ص۱۰۹-۱۱۰.
...

معنی کلمه آداب در ویکی واژه

قاعده‌ها، روش‌ها، سنت‌ها، و رسم‌های رایج در فرهنگ هر جماعت و قومی. آداب و رسوم؛ جمع ادب.
از شهرها یا دولت شهرهای تمدن اکد یا سومر. سایر شهرهای مهم: اوروک، دِر، نیپور، آکشاک، خورساگ‌کالاما و لاراگ.

جملاتی از کاربرد کلمه آداب

النّاسُ فِ الأَدبِ عَلی ثَلاثِ طبقاتٍ: امّا أهلُ الدّنیا فأکْثَرُ آدابِهم فی الفصاحَةِ و البَلاغَةِ و حِفْظِ العُلومِ و أسمارِ المُلوکِ و أشعارِ العَرَبِ، و امّا أهلُ الدّینِ فأکثَرُ آدابِهم فی رِیاضَةِ النَّفْسِ و تأدیبِ الجَوارحِ و حفْظِ الحُدُودِ و تَرْکِ الشَّهَواتِ و امّا أهلُ الخُصوصیّةِ فأکْثَرُ آدابِهم فی طَهارةِ القُلوبِ و مُراعاةِ الأسرارِ و الوَفاءِ بالعُهُودِ و حفْظِ الوَقْتِ و قِلَّةِ الإلتِفاتِ إلَی الخَواطِرِ و حُسْنِ الأدَبِ فی مَواقِفِ الطَّلَبِ و أوقاتِ الحُضوُرِ وَمَقاماتِ القُرْبِ.
آداب المتعلمین نام کتابی است از خواجه نصیرالدین طوسی که دربارهٔ آداب تعلیم و تعلم به شیوه توصیه شده دین اسلام و مراتب اخلاقی آن می‌پردازد. این کتاب هم‌اکنون از دروس رسمی حوزه علمیه می‌باشد. این کتاب در گذشته در مجموعه جامع المقدمات منتشر می‌گشت.
قوّالان این بیت می‌گفتند و شیخ را دست گرفته بودند و گرد خاک پیر بوالفضل طواف می‌کرد و نعره می‌زد و درویشان سر و پای برهنه طواف می‌کردند و در خاک می‌گشتند. چون آرامی پدید آمد شیخ ما گفت این روز را تاریخی سازید کی نیز این روز نبینید و بعد از آن هر مریدی را کی اندیشۀ حج بودی شیخ او را بسر خاک پیر بوالفضل فرستادی و گفتی این خاک را زیارت باید کرد و هفت بار گرد خاک طواف باید کرد تا مقصود حاصل شود و بعد از آنک شیخ ما ازین ریاضتها فارغ گشته بود وحالت و کشف به تمامی حاصل آمده، اصحاب گفتندی کی هرگز هیچ سنت از سنن و هیچ ادب از آداب مصطفی صلوات اللّه و سلامه علیه در سفر و حضر ازو فوت نشدی و کلی بعبادت مشغول گشته چنانک اگر بخفتی از حلق او آواز می‌آمدی کی اللّه اللّه اللّه و خلق را بریاضت و مجاهدت شیخ قدس اللّه روحه العزیز کمتر اطلاع بوده است و آن حال شیخ از خلق پوشیده داشته مگر از جهت هدایت و رغبت مریدان برزفان راندی.
و از آداب دعا الحاح است‌
«باید به ممالک آنان هجوم برده، تمام رهبرانشان را کشته و شهروندانشان را مسیحی کنیم. ما مبادی آداب نبودیم که فقط هیتلر و افسران عالی‌رتبه او را دستگیر کرده و به کیفر برسانیم. شهرهای آلمان نازی را با بمب مفروش کردیم. غیر نظامیان را هم به قتل رساندیم. جنگ همین است و امروز در جنگیم.»
قوم مغول از قبل از حمله در بازگذاشتن راه‌های تجارتی سعی بسیاری داشتند و بعد از مغلوب ساختن کشورهای آسیای مرکزی و غربی این سیاست دیرینه را بیشتر تقویت کردند. درآمدن قسمت بزرگی از آسیا در زیر استیلای مغول و ادارهٔ آن تحت یک اداره و حکومت و محترم شدن یاسای چنگیز باعث برافتادن عموم سدهای بزرگی گردید که سابقاً به علت اختلاف طرز حکومت و وجود سرحدهای سیاسی و آداب و اخلاقی مانع آمیزش مستقیم ملت‌ها بود. بر اثر ایجاد دولت واحد مغول و امنیت راه‌ها نه تنها رفت‌وآمد بین دو مملکت متمدن قدیم چین و ایران دایر گردید بلکه بر اثر سیاست بین‌المللی ایلخانان ایران، روابط با پاپ‌ها و سلاطین عیسوی اروپا و همچنین ارتباط با شام و مصر نیز برقرار گردید.
پس شرط آداب اکل آن است که تنها نخورند و ایثار کنند مر یک‌دیگر را؛ لقوله، علیه السّلام: «شرُّ النّاسِ مَنْ أَکَلَ وَحْدَهُ وَضَرَبَ عَبْدَهُ وَمَنَعَ رِفْدَهُ.» چون بر سفره نشینند خاموش نباشند و ابتدا به نام خدای کنند و حدیثی نگویند از نهاد و برداشت که اصحاب را از آن کراهیت آید و لقمهٔ اول بر نمک زنند و مر رفیق خود را انصاف دهند.
نخستین پایه‌های کلیسای ارمنی به وسیله دو تن از حواریون عیسی مسیح به اسامی تادئوس و «بارتوقیمئوس» (همان ناتانائیل یا «بِرتولُما») گذاشته شد، و کار آن دو به وسیله عده‌ای از مبلغین مسیحی ادامه یافت. لیکن از طرف ملتی مانند ارمنی که یکی از ویژگی‌های بارز او همواره دلبستگی خشنی به اعتقادات و آداب و سنن دیرینه اش بوده‌است با مقاومت شدیدی روبرو شدند. با اینکه از همان ابتدا و به ویژه از آغاز سده دوم میلادی به بعد عده‌ای مسیحی در ارمنستان بودند، این کشور همچنان به وابستگی خود به دنیای پاگانیسم ادامه داد و پیرو همان مذهب اساطیری خود بود که هر چند از لطف و ذوق شاعرانه‌ای عاری نبود ولی در واقع چیزی درحد بت‌پرستی بود.
در صورت تخطی از احکام ذکر شده، مجازات سرمایه ای بر آنها وارد می‌شود. – فرمان مجلس سنا در مورد آداب باخوس.
در متون عرفانی فارسی، نامی از باباجعفر ابهری و نشانی از کتاب او، «آداب الفقراء»، نیست؛ ولی در زندگی‌نامه‌ها و آثاری که درباره حوزه عرفانی جبال (زاگرس شمالی) نوشته شده و بیشتر هم به زبان عربی است، او عارف، شاعر و محدث بزرگی به شمار می‌رود که جایگاه خاصی در عرفان آن مناطق دارد.
از ما حذر که دست ز آداب شسته‌ایم شرم از دل و زبان، به می ناب شسته‌ایم
فایده اول: بدان که از برای هر یک از تعلیم و تعلم، آداب و شروطی چند است، اما آداب تعلم، چند چیز است:
جعفر بن محمد افضلی شهرت‌یافته از لقب‌های پیشینیان خود به ابنِ شمسِ الخِلافَه (۱۱۴۸ - ۱۲۲۵) (نسب: جعفر بن محمد بن مختار) ادیب، نویسنده و شاعر مصری بود. «الآداب النافعة بالألفاظ المختارة الجامعة» اثر اوست.
ایا نسیم سحرگاه به حافظ الصحه سلام من برسان با تحیت و آداب
باز گروهیند که تجلی نظر جمال لطف حق بدلهای ایشان پیوسته، نواختهای ایشان یکی امروز یکی فردا، امروز بر بساط انبساط، در روضه انس و ناز آرام گرفته و از شراب خانه محبّت هر ساعتی و لحظه‌ای جامهای مالامال از بهر ایشان روان کرده، و فردا در جنات مأوی و درجات علی صدره بقای ابد و خلّه ملک سرمد پوشیده، بر متکای اقبال در مشاهده ملک ذو الجلال نشانده، کاسات وصال متواتر، و خلعت افضال متوالی هر دمی نواختی و قبولی، هر لحظه فتوحی و وصلی، اینست که رب العالمین جل جلاله گفت: «خالِدِینَ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ مَنْ تَزَکَّی» امّا نشان استقبال این دولت و آثار یافت این رتبت و منزلت آنست که بنده حجاب غفلت از راه خود بردارد و دامن خویش از ساق جدّ کشف کند و نفس خود را بآداب شریعت ریاضت دهد و داد دین از روزگار خرد بستاند و جهد کند که اعمال و اقوال خود را بمعیار شریعت و مقتضی حقیقت راست کند، و حکم این آیت بر خود لازم گرداند و بداند که ربّ العزة می‌گوید: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی‌» غفّار بناء مبالغتست، اقتضای کثرت کند، یعنی که اللَّه فراخ بخشایش است، و «لِمَنْ تابَ» فعل بنده است و فعل اقتضاء کثرت نکند، اشارت آیت آنست که اگر بنده از روی ندامت. یک بار بحق باز گردد، ربّ العزة از روی لطف و رحمت بارها بوی باز گردد، از بنده یک قدم در راه مجاهدت، و از اللَّه تعالی هزار کرم بحکم عنایت، عبدی منک قلیل طاعة و منی جلیل رحمة، منک یسیر خدمته و منی کبیر نعمة همانست که مصطفی (ص) گفته است حکایت از کردگار قدیم جلّ جلاله: «من تقرّب الی شبرا تقربت الیه ذراعا و من تقرّب الیّ ذراعا تقربت الیه باعا».
از نخستین اصولِ این آموزگاران، «برابر انگاشتنِ همهٔ دانش‌آموزان» در زمینهٔ درس دادن بود. نویسندگان برجسته‌ای کتاب‌هایی دربارهٔ شیوه‌های درس دادن نوشته‌اند که نام کلّی آن‌ها آداب المتعلّمین می‌باشد که مشهورترین آن‌ها از نصیرالدین طوسی است؛ کتاب‌هایی دربارهٔ آداب آموزش و پرورش به شیوهٔ توصیه‌شدهٔ دین اسلام، رسم علم آموختن و دانستنی‌های دانش‌آموز و مراتب اخلاقی آنان که معمولاً به عربی یا فارسی نوشته می‌شدند.
کنفوسیوس برای هماهنگی و تعالی جامعه، شعر و موسیقی را ضروری می‌دانست. او می‌گفت: «ذهن انسان از طریق شعر برانگیخته می‌شود، به وسیله آداب ثبات می‌یابد و با موسیقی به کمال می‌رسد.» از دیدگاه کنفوسیوس هماهنگی و اتحاد هدف موسیقی، و تفاوت و تمایز هدف مراسم است. در نتیجهٔ هماهنگی، عشق متقابل حاصل می‌شود و در نتیجه تفاوت و تمایز، احترام متقابل. موسیقی از درون می‌آید و مراسم از بیرون، موسیقی سبب آرامش ذهنی می‌شود و مراسم لطافت رفتاری به وجود می‌آورد. در سطح کیهان، موسیقی بین آسمان و زمین هماهنگی ایجاد می‌کند و مراسم باعث تمایز آسمان و زمین می‌شود.
و اندر هر طاعتی به صبر حاجت بود اندر اول وی و اندر میانه وی و اندر آخر وی، اما اول آن که اخلاص اندر نیت درست کند و ریا از دل دور کند و این دشوار بود و دیگر آن که اندر میانه صبر کند و شرط و آداب وی با هیچ چیز آمیخته نکند که اگر اندر نماز بود به هیچ سو ننگرد و از هیچ چیز نیندیشد. و اما پس از عبادت صبر کند از ظاهر کردن و بگفتن که چه کردم و صبر کند از عجب بدان.
برپایه این پیمان قرار شد علامه سید حسن صدر با نگارش کتابی سهم شیعه در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی را نشان دهد که با نگارش کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» این کار را انجام داد. علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء نیز متعهد شد کتاب «تاریخ آداب اللغة» جرجی زیدان را نقد کند که این کار را کرد و در جزء دوم کتاب «النقود والردود» چهار جلد کتاب جرجی زیدان را نقد علمی نمود. از این بین شیخ آقا بزرگ مأمور شد فهرستی برای تالیفات شیعه بنویسد که حاصل آن کتاب الذریعه شد.
خصلت چهارم تحمل است باید که حمول و بردبار باشد و برانچ پادشاه در حالت غضب وحدت و سورت گوید یا کند با او یا با دیگری بتلطف و سکون بپیش باز اید و کلماتی گوید که اطفاء نایره آتش غضب او کند و از کلماتی که خشم‌انگیز و حقد‌آمیز باشد احتراز نماید. و چون پادشاه را واقعه‌ای افتد یا جاذبه‌ای پیش آید از قبل خصم اگر بمصابرت و سکونت و تدبیر صالح و رای صایب آن کار را تدارکی تواند کرد که پادشاه را حرب و قتال نبایدکرد و در معرض خطر نباید افتاد بکند که «والصلح خیر». واگر معرضی باشد که معالجت آن بتیغ آبدار توان کرد و مرهم موافقت و مرافقت نافع نیفتد و پادشاه میل بقتال کند او را درآن قاتر نگرداند و بددلی ندهد که دل شکستگی آرد لاسیما که با کفار باشد او را بران حریص و دلیر گرداند و مدد و معاونت نماید و اگر او هراسان و مخوف بود آن خوف از دل او بردارد و او را بخدای امیدوار و مستظهر گرداند ودل او بفتح و نصرت حق قوی گرداند که «الا ان حزب‌الله هم الغالبون» و اگر لشکر اندک بود دل در خدای بندد که «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله...» الایه. و در کل احوال باید که آنچ صلاح دین و ملک و رعیت دران باشد در پیش اونهد و مداهنه نکند و آنچ بمفسدت تعلق دارد او را دلسردی دهد و بهخیرات دلالت و اعانت میکند. تا بر قضیه اشارت نص «ان نسی ذکره وان ذکر اعانه» کار کرده باشدو چون وزیر بدین آداب واخلاق که نموده شد آراسته باشد. پشت پادشاه بدو قوی بود و از ان جمله باشد که حق تعالی منت نهاد بر موسی علیه‌السلام بوزارت هرون چنانک فرمود«سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا».