اهل کتاب

معنی کلمه اهل کتاب در لغت نامه دهخدا

اهل کتاب. [ اَ ل ِ ک ِ ] ( اِخ ) جهودان و ترسایان. ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). یهود و نصاری. ( ناظم الاطباء ) :
تا مر اهل کتاب را مهمان
کند آن خرترین اهل کتاب.سوزنی.و رجوع به حکمت الاشراق ص 304 و المعرب جوالیقی و فهرست آن شود.

معنی کلمه اهل کتاب در فرهنگ معین

( ~ِ کِ ) [ ع . ] (اِمر ) پیروان مذاهبی که دارای کتاب هستند و عبارتند از:مسلمانان ، یهودیان ، زرتشتیان و مسیحیان .

معنی کلمه اهل کتاب در فرهنگ فارسی

جهودان و ترسایان

معنی کلمه اهل کتاب در دانشنامه آزاد فارسی

اهلِ کتاب
در قرآن و فقه، پیروان پیامبری که دارای کتاب آسمانی بوده باشد. تعبیراتی که در قرآن برای اشاره به آن ها استعمال شده در عین تعدد، در لفظ کتاب با هم مشترکند مانند «اهل کتاب»، «الّذین آتَیْناهم الکتاب» (کسانی که به آن ها کتاب آسمانی داده شده). اهل کتاب در درجۀ اول شامل یهودیان و مسیحیان است و صابئین و زردشتیان (با استناد به حج، ۱۷) نیز معمولاً جزو اهل کتاب شمرده می شوند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که «ایرانیان زردشتی، کلیمی (یهودی) و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی برطبق آیین خود عمل می کنند» (اصل ۱۳). اهل کتاب، از کافران ذمی به شمار می روند، یعنی فقه اسلامی این اختیار را به آنان داده است که در مملکت اسلام میان باقی ماندن بر دین خود و پرداخت جزیه، و یا پذیرفتن اسلام یکی را انتخاب نمایند. در صورت اول در ذمۀ اهل اسلام هستند و جان و مال آن ها در امان است و می توانند با مسلمانان همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند به شرطی که از آنچه منافات با امان دارد (مانند کمک به مخالفین و سوءقصد به مسلمانان)، و از فتنه و اظهار منکرات و استخفاف اسلام و امثال آن برکنار باشند. در این صورت به آنان ذمّی یا اهل ذمّه یا مُعاهِد نیز می گویند (در مقابل حربی). برخی از فقها اهل کتاب را نجس و تعدادی نیز چون شیخ طوسی، شیخ مفید، مقدس اردبیلی، فیض کاشانی و آخوند خراسانی، به ویژه فقهای متأخّر، آنان را پاک می دانند. فقهای اهل سنّت غالباً معتقد به پاک بودن اهل کتاب هستند. دربارۀ ذبیحۀ اهل کتاب (حیوانات حلال گوشتی که آنان ذبح می کنند) برخی چون سید مرتضی و شیخ طوسی، به حرمت آن اعتقاد دارند و برخی نیز مانند ابن ابی عقیل و ابن جنید آن را حلال می دانند. دربارۀ ازدواج با آنان چند نظر مطرح است؛ برخی آن را مطلقاً حرام و برخی دیگر آن را مطلقاً جایز می شمرند و برخی نیز قایل به تفصیل هستند و فقط ازدواج موقت با زنان اهل کتاب را جایز می دانند.

معنی کلمه اهل کتاب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مقصود از اهل کتاب، پیروان مذاهب و ادیانی می باشند که پیامبر آنان دارای کتابی بوده است که از سوی خداوند برای هدایت انسان ها به او وحی شده باشداز آن در بسیاری از باب های فقهی مانند طهارت، صلات، جهاد، نکاح و صید و ذباحه، از جهات مختلف بحث شده است.
منشأ اطلاق عنوان اهل کتاب به گروه های یاد شده، کتاب و سنّت است. اما اهل کتاب اصطلاحی فقهی است که برای اولین بار در قرآن از آن یاد شده استقرآن کریم در سوره های مختلف از اینان یاد نموده استتعبیراتی که قرآن استعمال نموده است در عین تعدد در لفظ کتاب با یکدیگر مشترک هستند، بدین ترتیب که قرآن گاهی از اینان با اصطلاح مشهور «اهل کتاب» و گاهی با«الذین آتیناهم الکتاب» و گاهی با «الذین اوتوا الکتاب» یاد می کند.
گستره عنوان اهل کتاب
فقها با استناد به آیات قرآن و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل: یهودیان، نصرانیان (مسیحیان) و مجوسی (زرتشتیان) نموده اند و سپس پیروان بعضی از مذاهب مانند صائبین را نیز به عنوان اهل کتاب ملحق نموده اند.از این رو، کافران کتابی را به اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و به کسانی که شبهه داشتن کتاب نسبت به آنان می رود یعنی مجوسیان، تقسیم کرده اند؛ هر چند گروه دوم در حکم - یعنی پذیرش جزیه - ملحق به اهل کتاب هستند. در این که سامریّه و صابئین از اهل کتابند یا نه، اختلاف است.
← ۱- یهودیان (کلیمیان)
اهل کتاب به حربی و ذمّی تقسیم می شوند.
احکام شرعی اهل کتاب
...
[ویکی شیعه] اهل کتاب، در اصطلاح اسلامی به پیروان ادیانی گفته می شود که از دیدگاه اسلام پیامبر آنان دارای کتابی الهی برای هدایت انسان ها بوده است. یهودیان و مسیحیان از مصادیق مسلم این اصطلاح در فرهنگ اسلامی بوده اند. پیروان دین زرتشت و صابئین نیز نزد گروهی از عالمان اسلامی، از اهل کتاب دانسته شده اند.
اهل کتاب اگرچه به عنوان مفهومی فقهی به کار می رود اما سابقه کاربرد این اصطلاح به دوران پیش از اسلام بر می گردد.
در بسیاری از باب های فقه اسلامی مانند طهارت، نماز، جهاد، ازدواج و صید و ذباحه، از زوایای مختلف درباره احکام اهل کتاب بحث شده است.اهل کتاب از سوی حاکم اسلامی بین پذیرش اسلام و التزام به شرایط ذمّه، آزاد گذاشته می شوند و در صورت عدم پذیرش این دو امر، جهاد با آنان واجب است.
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
کلیدواژه: اهل کتاب، حضرت موسی، حضرت عیسی، تورات، انجیل، یهود، نصاری، اسلام، مجوس، صابئین
اهل به معنای سزاوار و شایسته، خاندان، خانواده، اُنس، اختصاص و تعلق داشتن به چیزی است.از این رو با اضافه شدن به کتاب معنای «وابستگان به کتاب» می دهد. چون مقصود از کتاب در اینجا کتاب آسمانی است، «اهل کتاب» به معنای صاحبان کتاب آسمانی و پیروان ادیان الهی است. البته این تعبیر در قرآن و فرهنگ اسلامی برای مسلمانان بکار نمی رود. گزینش این اصطلاح که گویا نخستین بار در قرآن آمده، بدین جهت است که وجود کتاب های آسمانی وجه مشترک همه ادیان الهی است و راه را برای مدعیان ادیان بر ساخته می بندد.
اصطلاح اهل کتاب 31 بار در 31 آیه از 9 سوره قرآن و بیش از همه در سوره آل عمران (12 بار) بکار رفته است. این موارد عبارتند از: (سوره بقره/2، 105، 109؛ سوره آل عمران/3، 64 ـ 65 ، 69 ـ 72، 75، 98 ـ 99، 110، 113، 119؛ سوره نساء/4، 123، 153، 159، 171؛ سوره مائده/5 ، 15، 19، 59 ، 65 ، 68 ، 77؛ سوره عنکبوت/29، 46؛ سوره احزاب/33، 26؛ سوره حدید/57 ، 29؛ سوره حشر/59 ، 2، 11؛ سوره بینة /98، 1، 6)
قرآن کریم از اهل کتاب با تعبیرهای دیگری نظیر: «الَّذینَ اوتواالکِتبَ» (سوره بقره/2، 101، 144 ـ 145؛ سوره آل عمران/3،19)، «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتب» (سوره بقره/2،121، 146)، «الَّذینَ اُوتوا نَصیبـًا مِنَ الکِتب» (سوره نساء/4،51) نیز یاد کرده و با اختصاص بخش قابل توجهی از آیات و خطاب های خود، صف آنان را از صف بت پرستان جدا ساخته است. (سوره حج/22،17؛ سوره مائده/5 ،69 ؛ سوره بقره/2،62) در آیات مربوط به اهل کتاب، روی سخن با یهود و نصارا و گاه یکی از آن دو است. در برخی آیات بر اثر انکار رسالت پیامبر گرامی اسلام یا نفوذ شرک در عقاید اهل کتاب به آنان «کافر» نیز گفته شده است.(سوره بقره/2، 105؛ سوره بینة/ 98، 1)
کاربرد اصطلاح اهل کتاب در برابر «اُمّی»ها و دعوت هر دو گروه به توحید، نشان می دهد که ساکنان شبه جزیره عرب در آستانه بعثت پیامبر اسلام به این دو گروه عمده تقسیم می شده اند: «...وقُل لِلَّذینَ اوتواالکِتبَ والاُمِّیِّینَ ءَاَسلَمتُم فَاِن اَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا واِن تَوَلَّوا فَاِنَّما عَلَیکَ البَلغُ...». (سوره آل عمران/3،20) اقلیت پراکنده اهل کتاب که یهودیان و مسیحیان بوده اند، با برخورداری از کتاب آسمانی، تعالیم دینی مکتوب و نیز عالمانی آشنا به خواندن و نوشتن از برتری فرهنگی نسبت به «امی»ها برخوردار بوده اند. امّیها که دین رایج آنان بت پرستی بوده است فاقد کتاب دینی و ادبیات نوشتاری در حوزه دینی و اغلب ناآشنا به خواندن و نوشتن بوده، برتری فرهنگی اهل کتاب را پذیرفته بودند. مراجعه آنان به اهل کتاب درباره صحت و سقم ادعای پیامبر اسلام مؤید این معناست.
بررسی آیات مربوط و شأن نزول آنها نشان می دهد که یهود و نصارا، مصداق روشن اهل کتاب از منظر قرآن اند و تورات و انجیل کتاب آسمانی آنان است. قرآن با استناد به نزول تورات و انجیل در زمان بعد از حضرت ابراهیم علیه السلام، احتجاج اهل کتاب بر سر یهودی یا نصرانی بودن آن حضرت را نابخردانه خوانده و نفی می کند: «یاَهلَ الکِتـبِ لِمَ تُحاجّونَ فی اِبرهیمَ وما اُنزِلَتِ التَّورةُ والاِنجیلُ اِلاّ مِن بَعدِهِ اَفَلا تَعقِلون». (سوره آل عمران/3،65) نفی ارزش و بی پایه و اساس خواندن دین و آیین اهل کتاب بدون اعتقاد و عمل به تورات و انجیل نیز به روشنی نشان می دهد که مصداق مورد اشاره آن، پیروان این دو کتاب اند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ لَستُم عَلی شَیء حَتّی تُقیموا التَّورةَ والاِنجیلَ و ما اُنزِلَ اِلَیکُم مِن رَبِّکُم...». (سوره مائده/5 ،68)
اگر اهل کتاب، مصداق دیگری داشت باید از کتاب آسمانی سومی نیز در کنار تورات و انجیل یاد می شد. مورد خطاب بودن یهود و نصارا یا یکی از آن دو در همه کاربردهای اهل کتاب نیز مدعای یاد شده را تأیید می کند. (برای نمونه: سوره نساء/4،153، 171؛ سوره مائده/5 ، 65 ـ 66 ؛ سوره حشر/59 ،11)؛ اما اهل کتاب بودن صابئیان و مجوسیان هیچ مستند قرآنی ندارد و فقط یاد کرد آنان در کنار یهود و نصاراست که چنین پنداری را پدید آورده است: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هادوا والصّبِینَ والنَّصری والمَجوسَ والَّذینَ اَشرَکوا اِنَّ اللّهَ یَفصِلُ بَینَهُم یَومَ القِیمَةِ...».(سوره حج/22،17)
[ویکی فقه] اهل کتاب (قرآن). در اصطلاح قرآن، به پیروان ادیان گذشته که دارای کتاب آسمانی اند، اهل کتاب گفته می شود و یهود و نصارا مصادیق روشن آنند.
در اصطلاح فقهی، غیر یهود و نصارا: مجوسی، صابئان نیز از اهل کتاب یا در حکم اهل کتاب دانسته شده اند. در این مدخل، از واژه های «آتیناهم الکتاب»، «اهل الکتاب»، «اوتوالکتاب»، «الیهود»، «النصاری» و... استفاده شده است.
اقسام اهل کتاب
اهل کتاب به حربی و ذمّی تقسیم می شوند.
پاکی و نجاست اهل کتاب
میان فقهای مسلمین درباره پاکی و نجاست اهل کتاب اختلاف نظر وجود دارد:۱- گروهی بر این نظرند که بدن کفار اهل کتاب همانند مشرکین نجس بوده و باید از آنان اجتناب نمود.مشهور میان فقها، نجاست اهل کتاب است. ۲- گروهی دیگر فتوای به پاکی جسم و بدن آنها می دهند.
عناوین مرتبط
...

معنی کلمه اهل کتاب در ویکی واژه

پیروان مذاهبی که دارای کتاب هستند و عبارتند از:مسلمانان، یهودیان، زرتشتیان و مسیحیان.

جملاتی از کاربرد کلمه اهل کتاب

در دوران چهار خلیفهٔ اول، زرتشتیان بیشتر مردم ایران را تشکیل می‌دادند. آنان عنوان اهل کتاب یا ذمی را از عمر دریافت کردند. البته برخی از فعالیت‌های آنان که با اسلام مغایر بود ممنوع گردید.
طبق قوانین اسلامی، مسیحیان و یهودیان به عنوان اقلیت مذهبی شناخته شدند و به مسیحیان و یهودیان اجازه داده شد تا به عنوان اهل کتاب رسوم دینی خود بپردازند اما آن‌ها باید مالیات ویژه‌ای را می‌پرداختند و نسبت به مسلمانان از حقوق اجتماعی پایینتری برخوردار بودند.
معجزه ازین شگرف‌تر چگونه بود که با وجود چندین خصمان و معاندان که در شرق و غرب بودند و فصحا و بلغا عرب و عجم از اهل کتاب و فلاسفه و حکمای ز نادقه که عالم قدیم گفتند و حشر و نشر را منکر بودند و قرآن سخن محمد دانستند؛ دعوی بدین عظیمی بکرد و خبری چنین باز داد که تا مدت ششصد و اند سال کسی این دعوی باطل نتوانست کرد و چنین کتابی نتوانستند آورد نه بتنهائی نه بموافقت و مظاهرت یکدیگر.
او مجتهدی مجدد و نواندیش بود. گذشته از تبحر علمی، شناخت گسترده‌اش از زبان عربی و اسرار آن، وی بر بلاغت و بیان نیز تسلط داشت. جرأت و جسارت وی در ابراز رأی فقهی‌ای که آن را مبتنی بر حجت شرعی و تأیید عقلی می‌دید، مثال زدنی است. نمونه این آرای فقهی، فتوای او، بیش از هشتاد سال پیش، در باب صحت ازدواج دائم با زنان اهل کتاب است؛ در حالی که دیگر فقهای شیعه تنها ازدواج موقت را با آنان مجاز می‌دانستند و سید ابوالحسن اصفهانی در اواخر حیاتش، نظر کاشف‌الغطاء را پذیرفت.
اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم. (۳)مسلماً دینِ (واقعی که همه پیامبران مبلغ آن بودند) نزد خدا اسلام است. و اهل کتاب (درباره آن) اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنان را (نسبت به حقانیت آن) آگاهی آمد. (۱۹)و هرکه جز اسلام، دینی انتخاب کند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است. (۸۵)
مفسران گفتند: اوّل این آیت منسوخ است و آخر آیت ناسخ. بو عبید گفت: در کتاب خدا هیچ آیت نیست که در آن آیت هم ناسخ است و هم منسوخ مگر این آیت، و موضع منسوخ تا اینجاست که گفت: لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ، و ناسخ اینست که گفت: إِذَا اهْتَدَیْتُمْ. قال: و الهدی هاهنا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. سعید بن جبیر گفت: این آیت در شأن اهل کتاب فرو آمد. میگوید: عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ من اهل الکتاب.
یارسانی‌ها (اهل حق) نیز به دلیل اهل کتاب نبودن در جمهوری اسلامی ایران، به شدت سرکوب می‌شوند.
و علی بن ابی طالب ع را پرسیدند که جزیة از مجوس پذیریم؟ گفت «آری که ایشان را کتابی بود و برداشتند و ببردند از میان ایشان» این دلیلی روشن است که پذیرفتن جزیة را اهل کتاب بودن شرط است، پس مشرکان و عبده اوثان ازین حکم بیرون‌اند، و البته ازیشان جزیت نه پذیرند، که نه اهل کتاب‌اند و ربّ العالمین حکم ایشان این کرد که وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ. ای قاتلوهم حتّی یسلّموا با ایشان کشتن میکنید تا آن گه که مسلمان شوند، پس جزز اسلام ازیشان قبول نباید کرد و نیز گفت وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ ای حیث وجدتموهم ایشان را بکشید هر جا که بریشان دست یابید، وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ و ایشان را از مکه بیرون کنید چنانک شما را بیرون کردند وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ و شما را که عذاب میکردند که از اسلام باز آئید آن سختتر است در ناپسند اللَّه از کشتن، که ایشان را کشید در حرم. معنی دیگر وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ شرک آوردن صعب تر است از کشتن شما ایشان را.
از یک سو فرق نگذاشتن بین مرتد، کافر، اهل کتاب و مسلمان در جامعه اسلامی خلاف دین است و از سوی دیگر آزادگذاشتن قلم و زبان، به القای شبهات و نشر کلمات کفریه منجر می‌گردد و موجب ضلالت توده مردم می‌شود.
قسم دوازدهم: احادیثی که وارد شده است که: در روز قیامت، کفار و دشمنان اهل بیت رسالت، فدای مومنین و شیعیان خواهند شد و گناهان شیعیان را به پای ایشان نوشته آنها را به عوض ایشان به جهنم خواهند برد همچنان که مروی است که «حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که: امت من، امت مرحومه اند، و در آخرت از برای ایشان عذابی نیست و آنچه باید از عقاب به ایشان رسید در دنیا به واسطه بلاها و محنتها و زلزله ها می رسد، و چون روز قیامت شود به هر یک از امت من، مردی از کفار اهل کتاب را بدهند و گویند این فدای تو است از آتش» و در احادیث اهل بیت وارد است که «ناصبین و دشمنان ما را به سبب ظلمی که به شیعیان ما کرده اند و بدی ایشان را گفته اند فدای ایشان خواهند کرد» و از حضرت صادق علیه السلام مروی است که «روز قیامت یکی از شیعیان ما را که دوستی ما را محافظت کرده باشد، و در دین خود تقیه نموده باشد، و حقوق برادران مومن خود را به جا آورده باشد و لیکن در طاعت و عبادت کوتاهی کرده باشد می آورند و مقابل او صد نفر یا بیشتر، یا صد هزار از دشمنان ما را می گذارند و می گویند: اینها فدای تو است از آتش جهنم، پس آن مومنان را به بهشت می برند.
میرزا مظهر جان جانان، وداها را وحیانی و دارای سرچشمه آسمانی می‌شمرد و دین هندو را دین آدم الأول می‌نامید. برخی از نویسندگان مسلمان، برهما و ابراهیم را یکی دانسته و برهمنی را همان دین حنیف ابراهیم می‌دانستند و عبدالکریم جیلی نیز قرآن را ودای پنجم نامیده بود. در سالهای اخیر، ابوالکلام آزاد، اوتارها را پیامبر اولوالعزم نامید و اصرار کرد که هندوان اهل کتابند. برمورتی، برهمن و ابراهیم را یکی می‌دانست؛ و دین حنیف را با دین براهمه یکی می‌دانست.
قوله تعالی الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ الآیة گفته‌اند که عبد اللَّه سلام است و مؤمنان اهل کتاب بر خصوص، و گفته‌اند که جمله مؤمنان خواهد بر عموم اصحاب رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و غیر ایشان، و حق تلاوت آنست که در آن تغییر و تبدیل نیارند و حلال آن حلال دانند و حرام آن حرام دانند، و محکم و متشابه آن بجای خویش بشناسند، و بآن ایمان آرند، عمر خطاب گفت حق تلاوته آنست که چون کتاب خدا خواند بصفت بهشت رسد از خدای عز و جل بهشت خواهد و چون صفت دوزخ خواند از خدای عز و جل زینهار خواهد، أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مؤمنان بکتاب ایشانند که این شرطها، بجای آرند، و هر که بر جهودی بستیهد و حق تلاوت بنگزارد و شرط آن بجای نیارد فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ زیان کاران و نومیدان ایشانند.
اهل کتاب از تو می‌خواهند که کتابی از آسمان بر آنان فرو آری، همانا از موسی بزرگ‌تر از این خواستند که گفتند: خدای را آشکارا به ما نشان بده، پس صاعقه آنان را به سبب [گستاخی و] ستمشان بگرفت. سپس گوساله را پس از آن‌که نشانه‌های روشن و آشکار [معجزات] برایشان آمده بود [به خدایی] گرفتند و ما [پس از آن‌که توبه کردند] از آن گناه ذرگذشتیم…
یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ اهل کتاب اینجا جهودان و ترسایان‌اند. و «آیات اللَّه» قرآن است و بیان نعت محمد (ص). میگوید: شما که جهودان و ترسایان‌اید چرا بر قرآن که منزل است بر محمد (ص) می‌کافرید؟ و شما گواهی میدهید و میدانید که تورات حقّ است و اثبات نبوّت محمد (ص) در تورات است.
در آیه ۳ از اسلام به عنوان دین پسندیده یاد شده‌است. همچنین در آیه ۶۵ به اسلام آوردن و بخشش اهل کتاب اشاره شده‌است.
قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا الآیة این آیت از روی اشارت بیان فضیلت امت محمد است و شرف ایشان بر اهل کتاب، از بهر آنکه رب العالمین مغفرت ایشان بر تقوی بست، و تقوی در مغفرت و رحمت شرط کرد. مقتضی دلیل خطاب آنست که هر کرا تقوی نیست وی را مغفرت نیست. باز در حق امت گفت: «هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» یعنی اهل ان یتقی، فان ترکتم التقوی فهو اهل لان یغفر. میگوید: اوست جل جلاله سزای آنکه از وی ترسند، و در بندگی او تقوی پیش گیرند. پس اگر تقوی نبود او سزای آنست که بیامرزد بفضل خویش و رحمت خویش. اینست سزای خداوندی و مهربانی و بنده نوازی. آنچه کند بسزای خود کند نه باستحقاق بنده.
وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ، و گروهی گفت از دانشمندان اهل کتاب قوم خویش را: آمِنُوا بگروید بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا بآنچه فرو فرستادند بر مؤمنان، وَجْهَ النَّهارِ باوّل روز بگروید وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ و بآخر روز از آن اقرار و ایمان باز آئید لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۷۲) تا مگر ایشان که به محمد (ص) گرویده‌اند از تصدیق او باز پس آیند.
پس بو سفیان، کعب را گفت که: تو مردی از اهل کتاب خدایی، و تورات خوانده‌ای و دانسته‌ای، و ما امّیان عرب‌ایم، چون می‌بینی کار محمد؟ دین وی بهتر است یا دین ما؟ راه وی بحق نزدیک‌تر است یا راه ما؟ کعب گفت: با من بگوئید که دین شما و راه شما چیست؟ بو سفیان گفت: ما قومی مهمان داران و مهمان دوستانیم، بروز مهمانی شتران فربه کشیم، و مهمان را گرامی داریم، و حاجیان را سقّایی کنیم، و اسیران را باز خریم، و رحم بپیوندیم، و خانه کعبه را عمارت کنیم، و گرد آن طواف کنیم، و اهل حرم خدا مائیم، و بر دین پدران خویش بمانده‌ایم، و محمددین پدران خویش بگذاشته است، و دین نو آورده است، حرم بگذاشته است، و ما را میفرماید که بر پی من روید. کعب گفت: انتم و اللَّه اهدی سبیلا ممّا علیه محمد، و اللَّه که شما بر راه ترید از محمد، و دین شما نیکوتر است از دین وی. اینست که اللَّه گفت: وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا یعنی لأبی سفیان و اصحابه، هؤُلاءِ أَهْدی‌ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا بمحمّد، و هم اصحابه.
وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ و از اهل کتاب کسی است که اگر وی را استوار گیری بقنطاری از مال، یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ با تو دهد آن را، وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینارٍ و ازیشان کس است که اگر او را استوار بگیری بیکدینار، لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ با تو ندهد آن را، إِلَّا ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً مگر بپای بر ایستادن بر وی، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا آن بآنست که ایشان گفتند: لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ در عرب و در کار عرب بر ما ملامت نیست و بزه و عتاب نیست، وَ یَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ و بر خدای می‌دروغ گویند وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵) و میدانند که دروغ میگویند.
مسلمان مؤمن بدون در نظر گرفتن نژاد و جنسیت خود، باید به یگانه بودن الله به صورت قلبی، زبانی و عملی اعتقاد داشته و اعتقاد خود را توسط جملات شهادتین (أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ) به معنای «گواهی می‌دهم، خدایی جز الله نیست و گواهی می‌دهم، همانا محمد فرستادهٔ الله است» بیان کند. همچنین در قرآن «پرستش الله» به عنوان کاری مشترک میان مسلمانان و اهل کتاب معرفی شده و از اهل کتاب خواسته شده که به آن پایبند باشند.