[ویکی فقه] آفاق و انفس. آفاق و آنْفُس، اصطلاحی در عرفان و فلسفه اسلامی است. آفاق جمع اُفُق و به معنی کران، ناحیه، کرانه آسمان، کنار و بر گرد جهان؛ و انفس، جمع نَفْس به معنی ذات: روح و خود است. در اصطلاح متفکران اسلامی ۲ واژه آفاق و انفس باتوجه به قرآن فصّلت/سوره۴۱، آیه۴۱. سیر در آفاق و انفس، یعنی تفکر در لطایف وجود آدمی و مشاهده دقایق هستی، مطلبی است که به صورتهای مختلف در نوشته های دانشمندان اسلامی مطرح شده است. ← در تفاسیر قرآن آفاق و انفس، گذشته از معانی مذکور، نام چند رساله و کتاب نیز هست که در همین موضوع نوشته شده است، از آن می ان: رساله آفاق و انفس از شاه نعمت الله ولی؛ رساله آفاق و انفس منسوب به ناصرخسرو قبادیانی؛ رساله آفاق و انفس از سیداسماعیل مدرس.
معنی کلمه آفاق و انفس در ویکی واژه
آفاقوانفس عالم ظاهر و مادی و عالم نفسانی و روحی؛ مکانها و جانها. برای سیر آفاق و انفس رفتند. «صادق هدایت»
جملاتی از کاربرد کلمه آفاق و انفس
دوم واقعه آن است که حق تعالی در آینه آفاق و انفس جمال آیات بینات درنظر موحدان آرد که «سنریهم آیاتنا فیالافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» موحدان را سبب ظهور حق شود و بالهام ربانی که در معرفت فجور و تقوی نفس بدل سالک میرسد در حالت مغلوبی حواس نظر دل یا روح بر صورت آن الهامات افتد که خیال آن را نقشبندی مناسب کرده باشد یا بیواسطه تصرف خیال بر حقیقت آن الهامات نظر میافتد تا سالک را بر صلاح و فساد نفس و ترقی و نقصان خویش اطلاع پدید میآید. چنانک فرمود «و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها» و چنانک آنجا مشرک را سبب استدراج بود و زیادتی کفر اینجا موحد را سبب کرامات گردد و زیادتی ایمان که «هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم».
دیگر- ادراک ادراک جز به واسطۀ امری داخلی و یا خارجی حاصل نشود که آن آیات آفاق و انفس است: ان فی خلق السموات والارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب.
روایت است که ابن خمار سیری در آفاق و انفس داشته و به عصر حاضر ورود کرده، در خوابگاه کامروا مدتی جلوس کرده و سپس عازم دیار مغرب شده است. وی دستی در علوم مهندسی داشته و عشقش به فلسفه و گل واژه سرایی شهره آفاق است.
آسمان تا بنگری ملکست و آفاقست و نفس حیف باشد گر برین آفاق و انفس ننگری
چون من سخن به شاهین برسنجم آفاق و انفساند موازینم
از دود آهش تیره شد آفاق و انفس گاه تنفس
اما بعد بدان که این مختصری است در بیان معرفت نفس و علم خداشناسی و دیدن و دانستن لقای حق سبحانه و تعالی به واسطۀ دانستن و دیدن صنایع و بدایع و غرایب و عجایب قدرت او در عالم ظاهرو باطن، و شناختن آیات بیّنات او درعالم آفاق و انفس. و این کتاب را مرآت المحققین نام نهادیم، بجهت آنکه مرآت آینه باشد و خاصیت آینه آن باشد که چون کسی را در چشم نور باصره باشد و هوا روشن بود و آینه مُصَقَّل باشد، چون در نگرد خود را بتواند دیدن.
بر آفاق و انفس نشان بزرگیت بر افلاک و انجم عطای عظامت
و چون معلوم شد که حق تعالی مردم را بجهت معرفت خود آفریده است، هر آینه باید که ایشان را استعداد آن داده باشد و الا مردم بی استعداد حق را نتوانند شناخت و حضرت حق را به دیدن و دانستن آیات و آثار قدرت او در آفاق و انفس توان شناخت و مردم را میسر نبود که در قعر دریا و عروق جبال روند و اسرار عالم سفلی را مشاهده کنند و بر افلاک برآیند و حقایق و دقایق عالم اعلی را ببینند و در انفس عالم ملکوت روند و احوال ارواح یعنی عقول و نفوس افلاک معلوم کنند و بر همگی صفات حق مطلع شوند و افعال خدای تبارک و تعالی در ابداع و اختراع موجودات بشناسند. پس اللّه تعالی از غایت عنایت هرچه در عالم آفریده بود از ظاهر و باطن و علوی و سفلی، مردم را بر آن مثال گردانید.
نفس را بگذار تا ز آفاق و انفس بگذری سنگ را درهم شکن خواهی اگر زر داشتن
رسد از دوش بر دوش این تلبس رساند فیض بر آفاق و انفس