آموزنده

معنی کلمه آموزنده در لغت نامه دهخدا

( آموزنده ) آموزنده. [ زَدَ / دِ ] ( نف ) آنکه آموزد دیگری را. مُعلّم. پیر تعلیم. || آنکه از دیگری آموزد. مُتعلّم.

معنی کلمه آموزنده در فرهنگ معین

( آموزنده ) (زَ دِ ) (ص فا. ) ۱ - معلم . ۲ - کسی که از دیگری می آموزد.

معنی کلمه آموزنده در فرهنگ عمید

( آموزنده ) ۱. یاددهنده، تعلیم دهنده.
۲. یادگیرنده.

معنی کلمه آموزنده در فرهنگ فارسی

( آموزنده ) ( اسم ) ۱ - آنکه بدیگری آموزد آنکه تعلیم دهد معلم . ۲ - آنکه از دیگری آموزد متعلم .

معنی کلمه آموزنده در ویکی واژه

آموزند
آنکه می‌تواند یاد دهد؛ آنچه می‌توان از آن یاد گرفت؛ تعلیم دهنده. معلم. شرح آن را به قلم بسیار دلنشین و آموزنده ... خوانده بودم. «جمال‌زاده»
کسی که از دیگری می‌آموزد.

جملاتی از کاربرد کلمه آموزنده

حکماء علم الهی و شناسندگان افعال فلکلی (؟فلکی) و خداوندان علم طبایع متفق‌اند بر آنک صفت نفس، آنک او بدان صفت از دیگر چیزها جداست، فعاله بالطبع و علامه بالقوه است. گویند که نفس کارکن است به طبع خویش و آموزنده است اندر حدّ قوت، یعنی که اگر آموزگار یابد دانا شود، و از نفسهای جزیی که اندر عالم است از نبات و حیوان و مردم دلیل بر درستی این قول یافته همی‌شود، و بدانچ روح نمو به نبات اندر است به هیچ وقت از کار نیاساید، از بهر آنک به زمستان همی مایه فراز کشد و بدیگر فصلها مرا آنرا بیرون آرد و پرورش همی‌کند، و نفس‌های حیوان از طلب کردن غذا و بر جستن جفت خویش نیاساید، و مردم به بیداری و خفتگی از کار بستن خویش فارغ نیست پس درست شد که کار کردن همه مر نفس راست بجملگی، و چون مر نفس مردم را ما از نفس کل جزء یافتیم- چنانک برهان آن اندر این کتاب باز نمودیم- و نفس مردم با جزءیت خویشتن چیزها همی بیرون آرد که عالم با بزرگی خویش آن بیرون نیاورده‌ست، چون پدید آوردن آبگینه از سنگ و نبات و بیرون آوردن ابریشم از برگ درختِ تود بیاریء کرم قژ و بیرون آوردن نوعی حیوان از میان دو نوع چون استر از میان اسب و خر و جز آن. و طبایع همی اشکال بود لون‌ها و گوهرها و اندرونشان صنعت و کار پیدا و روشن بود. دانستیم که نفس کلی سزاوارترست بدین صنعت کلی، و پدید آوردن این طبایع کلی با جزء او همی صنایع جزئی بتواند کردن، و این دلیلی ظاهر و روشن است خردمند را بر آنک نفس کلی است که این جواهر و طبایع او پدید آورده است.
مأموریت آر.تی. ای ارائه خدمات رادیویی و تلویزیونی با کیفیت بالا به مردم ایرلند است. آر.تی. ای متعهد به ارائه برنامه‌های متنوع و آموزنده است که به هویت و فرهنگ ایرلندی احترام می‌گذارد. این سازمان منبع اصلی اخبار و اطلاعات برای مردم ایرلند است و همچنین نقش مهمی در ترویج فرهنگ و هویت ایرلندی دارد.
کتاب کیمیای سعادت یکی از آموزنده‌ترین کتابهای تعلیمی صوفیه است که در آن با نثر ساده، زیبا، روان و فصیح دشوارترین مباحث تصوف طرح و شرح و توضیح شده‌است. کتاب احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت از جمله کتابهای مهم و نافذ در عالم اسلامی بوده‌است که در ایجاد سازش میان طریقت و شریعت و رفع اختلاف میان اهل نقل و اهل قلب تأثیر قطعی داشته‌است.
هر چند معلّمان بتعلیم همی کوشند و استادان تلقین همی کنند و حافظان درس روان همی دارند، این همه اسباب‌اند و آموزنده بحقیقت خداست.
هنر مونک کاملاً شخصیت پردازانه و اندکی آموزنده بود. سمبل شخصی او به دور از شخصیت سایر نقاشان سمبولیست مانند گوستاو مورو و جیمز انسور بود. مونک بسیار زیاد تحت تأثیر اکسپرسیونیست آلمان بود که فلسفه او را دنبال می‌کردند. برای بسیاری از کارهای مونک در موزه‌های اصلی و گالری‌های نروژ به نمایش در می‌آید.
هر آموخته‌ای را آموزنده اوست. هر افروخته‌ای را افروزنده اوست.
این ژانر شامل سخنان حکیمان، خردمندان و افسانه‌بافی‌هایی آموزنده در مورد الوهیت و فضیلت ارائه می‌کند. اگرچه این گونه از تکنیک‌های داستان سرایی شفاهی سنتی استفاده می‌کند، اما به صورت مکتوب نیز منتشر شده‌است. از مصادیق این نوع ادبیات می‌توان به کتبی مانند قرآن و انجیل، مزامیر اشاره کرد.
هر جمادی را ندانم تا در آموزنده کیست عادت دست جواد نایب صدر کبیر
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ خدای را نشناختند سزای شناختن وی، و بزرگی‌ وی ندانستند إِذْ قالُوا که بر وی دلیری کردند و گفتند ما أَنْزَلَ اللَّهُ فرو نفرستاد اللَّه هرگز عَلی‌ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‌ءٍ بر هیچ مردم هیچ چیز قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ رسول من! گوی که آن کیست که فرو فرستاد این نامه؟ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی‌ که موسی آورد نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاسِ روشنایی و نشان راه مردمان را تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ آن را در کاغذها می‌نویسید تُبْدُونَها بعضی از آن آشکارا میکنید وَ تُخْفُونَ کَثِیراً و فراوانی از آن پنهان می‌دارید وَ عُلِّمْتُمْ و آن کیست که در شما آموخت ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ آنچه ندانستید شما وَ لا آباؤُکُمْ و نه پدران شما قُلِ اللَّهُ گوی آن فرستنده تورات و آن در آموزنده خدای است ثُمَّ ذَرْهُمْ پس ایشان را گذار فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (۹۱) تا در بازی خویش فراخ می‌روند.
آتشکده نیاسر آموزنده‌ترین بنای ساسانی که علاوه بر اینکه روشنگر آن است که در اوایل ساسانیان برای ساختمان گنبد بکار می‌رفته در بناهای ایرانی این عصر در ساختن سر طاق‌های تکی یا طاق‌های سردر مضاعف بدون چوب بست تا چه اندازه مهارت داشته و همچنین از توانایشان در بر پاداشتن طاق‌هایی به سبک صومعه‌های اروپایی حکایت می‌کند.
از سال ۱۳۵۹ کار جدی بر روی شعر را آغاز کرد. از زاویه‌ای جدید به اوزان شعر فارسی نگاه کرد و حاصل آن کتاب کوچکی شد که برای شاعران جوان بسیار آموزنده و عملی است. اولین شعری که از او به چاپ رسید (همزاد) نام دارد و در سال ۱۳۶۹ در مجله آدینه چاپ شد. آدینه از معدود نشریات معتبر ادبی آن سالها بود. پس از آن نشریاتی چون ماهنامه گزارش، دنیای سخن، گردون و سپس ماهنامه چیستا، فصلنامه گوهران، کارنامه (ماهنامه)، ماهنامه بایا، کلک (مجله) و بخارا (مجله) اشعار و مقالات او را به چاپ رسانده یا می‌رسانند.
به گفتهٔ شوشتری و خوانساری، لقب مفید از جانب رمانی به شیخ نعمان داده شده‌است. البته برخی از اقوال دیگر، لقب مفید را برخاسته از گفتگوی علمی میان ابو نعمان و قاضی عبدالجبار می‌دانند. برخی چون ابن شهر آشوب بر این باورند که لقب مفید از جانب امام غایب به وی داده شده‌است. امام غایب شیعیان در نامه‌ای ابن نعمان را به این لقب خوانده‌است. مک درموت معنای مفید را سودمند برای امام غائب و آموزنده و فایده‌رسان برای شاگردانش می‌داند.
ابرفضا کتابی جذاب و آموزنده است که خواننده را به سفری به قلمروهای ناشناخته فضا و زمان می‌برد.
از بهر آن نخستین قول از این کتاب اندر شرح قول گفتیم که مقصود ( ما از تالیف این کتاب آن است ) که مر خردمندان را معلوم کنیم که آمدن مردم‌ اندر این عالم از کجاست و کجا همی شود، و این علمی است ( پوشیده و دشوار هم به گذاردن )‌ و هم به اندر یافتن. و نفس دانا مر علم را به دیگر نفوس یا به قول تواند رسانیدن یا به کتابت و نفس آموزنده مر ( علم را از دانایان یا به حاست ) شنوایی (تواند یافتن چو بگوید) یا به حاست بینایی ( چو بنویسد. ) و گفتار شریف‌تر و لطیف‌تر است از نبشته، از بهر آنکه گفتار ( از ) دانا ( مر حاضران را باشد ) و نبشته مر غایبان را و حاضران اولی‌تر باشند به یافتن علم و میانجی به میان خداوند علم ( و میان حاضران ) قول است و میانجی به میان او و میان غایبان نبشته است. پس آن میانجی که میان دانا و میان نادان سزاوارتر به علم (است،) شریف‌تر و لطیف‌تر از آن آمد که میان او و میان کم‌سزاان آمد.پس پیدا آمد که قول شریف‌تر از کتابت است. و نیز حاضران اندر آنچه از قول بر ایشان پوشیده شود، به گوینده باز توانند گشتن و گوینده به عبارتی دیگر مر آن معنی را که قول بر آن باشد بدیشان تواند رسانیدن، و مر خوانندگان نبشته را چو چیزی از آن بر ایشان مشکل شود، به نویسنده بازگشتن نباشد، از بهر آنکه نویسنده را نیابند و اگر بیابندش، ممکن باشد که خداوند آن علم نباشد، بل ( که ) نسخت کننده آن علم باشد. و نیز قول حکایت است از آنچه اندر نفس داننده است و کتابت حکایت است از قول ( او، ) پس نبشته حکایت حکایت باشد از آنچه اندر نفس خداوند علم است و قول حکایت است از آنچه اندر نفس اوست، پس پیدا آمد که قول شریف تر و لطیف تر است از کتابت. و نفس دانا به ذات خویش هم از قول بی نیاز است و هم از کتابت، و نیازمندی او به هر دو از بهر ان است تا مر آن علم را به دیگری برساند، یا به زبان که بگوید یا به دست که بنویسد. و نیز اندر قول اشتباه کمتر از آن افتد مر شنوندگان را که اندر کتابت مر خوانندگان نبشته را، از بهر آنکه اندر نبشته حرف هاست (بسیار) که به دیدار (اندر کتابت) مانند یکدیگرند و آن حرف ها اندر شنودن مانندیکدیگر نیستند، چنانکه چو کسی « چیز » نبشته باشد، آن مانند باشد به (خبر) و (خیر) و جز آن، بر خواننده کتابت مشتبه شود که نویسنده از این کلمات کدام است و بر شونده چو یکی از این نام ها بشنود، مشتبه نشود و گمان نیفتدش که بدان نام، نامی (دیگر) را همی خواهد که (چو) مر هر دو را بنویسند مانند یکدیگر باشند، چنانکه گفتیم و نمودیم. پس پیدا شد که قول بر کتابت مقدم است و به مثل قول روحانی است و کتابت جسمانی. و نیز گوییم که قول مر کتابت را به منزلت روح است مر جسد را . نبینی که (چو) از نبشته یکی به قول مر جوینده آن معنی را که نبشته از بهر اوست خبر دهد، آن کس از نگرستن اندر آن نبشته بی نیاز شود؟ پس گوییم که همچنانکه قول روح کتابت است، معنی مر قول را روح است. نبینی که چو شنونده مر آن معنی را که قول بر او ساخته شده است اندر یابد، از حروف و کلمات آن قول بی نیاز شود و مر آن همه را بیفکند و معنی را به مجرد بگیرد؟ پس بدین شرح پیدا شد که معنی روح است مر روح کتابت را و قول مر معنی را جسم است و کتابت مر قول را جسم است.
اداره اطلاعات انرژی آمریکا برای جمع‌آوری داده‌ها برنامه‌های جامعی دارد که به کمک آن طیف کاملی از منابع انرژی، کاربرد پایانی آن و وضعیت «جریان انرژی» را پوشش می‌دهد و برنامه‌های کوتاه‌ مدت و بلند مدت داخلی و بین‌المللی را بررسی و تجزیه و تحلیل کرده و گزارش‌های عمیق، پرمحتوا و آموزنده‌ای در بارهٔ آن‌ها ارائه می‌دهد.