آب دهان

معنی کلمه آب دهان در لغت نامه دهخدا

( آب دهان ) آب دهان. [ ب ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بزاق. بصاق. خیو. تفو. خدو.
- امثال :
آب دهان برای چیزی رفتن ؛ خواهان و آرزومند آن بودن.، ( آبدهان ) آبدهان. [ دَ ] ( ص مرکب ) آنکه سِر نگاه نتواند داشت : آبدهانی است که سخن نگاه نتواند داشت. ( نفثةالمصدور، در صفت قلم ).

معنی کلمه آب دهان در فرهنگ معین

( آب دهان ) (دَ ) (ص مر. ) دهن لق ، کسی که راز نگه دار نیست .

معنی کلمه آب دهان در فرهنگ فارسی

( آب دهان ) ( اسم ) ۱ - آبی لزج اندکی قلیایی که از غده های دهان ترشح کند و محتوی ۱/۵ در صد مواد خشک است و با غذا آمیخته شود و موجب سهولت هضم آن گردد بزاق . یا آب دهان پس دادن . ۲- تف خیو خدو .
بزاق خدو
( آبدهان ) ( صفت اسم ) آنکه سر نگاه نتواند داشت کسی که راز نگاه ندارد
آنکه سر نگاه نتواند داشت

معنی کلمه آب دهان در دانشنامه آزاد فارسی

آب دهان. رجوع شود به:بزاق

معنی کلمه آب دهان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آب دهان. آب دهان به بزاق دهان گفته می شود و دارای احکامی است که در باب هاى طهارت، صلات، صوم و اطعمه و اشربه آمده است.
فرو بردن بزاق براى روزه دار جایز است.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۲۹۸.
بیرون انداختن بزاق در حال نماز
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۵۸.
در حلیّت یا حرمت خوردن بزاق شخص دیگر اختلاف است.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۳۹۳.
...

معنی کلمه آب دهان در ویکی واژه

آب‌دهان
بزاق دهان، بصاق، گلیز، غلیز، خیو، خدو.
(قدیم): آنکه رازدار نیست.

جملاتی از کاربرد کلمه آب دهان

هفتم آن که دست چون در طشت شوید، آب دهان پیش مردمان در طشت نیفکند و کسی را که محتشم باشد تقدیم کند و اگر وی را اکرام کنند قبول کند و از جانب راست گردانند و آب جمله دستها جمع کنند و هر آبی جدا نریزند که این عادت عجم است و اگر به جمع دست یک بار شویند اولیتر و به تواضع نزدیکتر. و آب چون از دهان بیرون ریزد، به رفق ریزد تا آبی که برجهد به کسی نرسد و کسی که آب بر دست ریزد، بر پای بود اولیتر از آن که نشسته بود.
زآب دهانت مست شد دشمن، که خاکش بر دهن وآنگه من آشفته در رنج و خمار بوسه‌ای
و اما زنبور: تفکر کن که چگونه خداوند حکیم از آب دهان آن موم و عسل را آفرید که یکی نور و ضیاء، و دیگری مرهم و شفاست و آن را تعلیم کرد تا از گلها و شکوفه ها غذای خود را بردارد و از نجاسات و کثافات اجتناب نماید و از برای ایشان پادشاهی قرار داد و هیئت آن را از دیگران ممتاز کرد و همه را مطیع و منقاد امر و نهی آن گردانید و آن را عدل و سیاست آموخت و خیرخواه همه گردانید تا یکی را بر در خانه گماشت که هر کدام که نجس باشد منع کند و بکشد و به آن وحی نمود که در بلندیها و کوهها و درختها از موم خانه سازد تا از آفات محفوظ باشند.
سرگشته شد چو زیبق ناکشته کز تری آب دهان جنسی مصرست در خورش
مارلون براندو در ادامه می‌نویسد: «شماره منزل الیا کازان اشغال بود ولی اگر می‌توانستم آن روز با او صحبت کنم حتماً پاسخ منفی می‌دادم و این نقش را بازی نمی‌کردم. بعد تصمیم گرفتم کمی صبر کنم و در موردش فکر کنم. روز بعد خود کازان به من تلفن زد و پرسید بالاخره چی شد آره یا نه؟ و من آب دهانم را قورت دادم و گفتم قبول.»
هنگ کنگ برنامه ای درست کرده‌است که در آن فرد مشکوک می‌تواند در خانه بماند و اورژانس یک لولهٔ نمونه‌گیری به فرد می‌دهد تا در آن آب دهانش را بریزد و نتیجه را مدتی بعد دریافت کند.
کنار رودهای بابل نشسته بودیم/و گریستیم، چنگ‌هایمان/به درختان گریان بید آویخته بودند/آن ترانهٔ دیرین را خاطرت هست هنوز هم؟ /آن نغمهٔ دیرین را/که در آغاز با اندوه بسیار/ناله می‌کند و زمزمه می‌کند، به سان قوری/جوشان بر روی شعله را خاطرت هست هنوز هم؟ /از زمان‌های دور، از هزاره‌ها پیش/می‌جوشد در من. غمی تاریک!/و زمان می‌لیسد زخمم را/چنان‌که زخم‌های ایوب را سگ/ای سگ، سپاسگزارم از آب دهانت/لیک تنها می‌تواند مرحمی باشد/چه مرا فقط مرگ درمان است/اما دریغ که من جاویدم!
در ادبیات هزلی فارسی به استفاده از آب دهان برای تسهیل استمنا اشاره شده‌است. سوزنی در مطلع شعری چنین می‌گوید:
در یکی از روزها که اعلا مشغول چوپانی بود، مسافر سواری به او می‌رسد و از وی غذا درخواست می‌کند. اعلا نیز که غذایی نداشت یکی از این گوسفندان گله که متعلق به خودش بود را قربانی می‌کند و سوار را غذا می‌دهد. سپس مسافر به اعلا می‌گوید استخوان‌های این گوسفند را درون پوست قرار بده. اعلا نیز این کار را انجام می‌دهد و مسافر دمی بر آن پوست می‌دمد و گوسفند زنده می‌شود و بین گوسفندان دیگر می‌رود. اعلا با مشاهده این ماجرا از وی می‌خواهد تا نیازش را برآورده کند. درخواست او از میهمان این بود که اعلا دونده مشهوری شود به گونه‌ای که بتواند هر قدم ۴۰ گز بردارد. مسافر مقدس، با آب دهانی که بر روی زانوی اعلا می‌کشد، این قدرت عجیب را به اعلا اعطا مس کند.
و از این بود که امیر المومنین رضی الله عنه علی کافری بیفکند تا بکشد، وی آب دهان در وی پاشید، بازگشت و نکشت و گفت، «خشمگین شدم، ترسدم که برای خدای تعالی نکشته باشم». و عمر یکی را دره بزد، آنکس دشنام داد، دیگرش نزد گفتند، «چرا تقصیر کردی؟» گفت، «تا این زمان او را به حق زدم، اکنون که او دشنام داد اگر بزنم به قهر زده باشم».
حسین کروبی فرزند مهدی کروبی، در گفت و گو با وبسایت تغییر (پایگاه اطلاع رسانی حزب اعتماد ملی) می‌گوید که در ابتدای حضور پدرش در نمایشگاه، افرادی که با توجه به سرزده بودن این بازدید نمی‌توانستند استقبال پرشکوه از کروبی در نمایشگاه را تحمل کنند، در برنامه‌ای هماهنگ شده با حراست نمایشگاه، با پرتاب اشیاء به سوی کروبی باعث زخمی شدن پیشانی او شده‌اند و ضمن فحاشی علیه او، کوشیده‌اند به او آب دهان بیندازند. حسین کروبی ضمن تکذیب پرتاب کفش به سوی پدرش گفت: «آنان با مونتاژ سعی کردند تا لنگه کفش را همچون اقدام آن خبرنگار عراقی به سمبل تبدیل کنند و از سوی دیگر دل یکی از مسولین سابق که در دانشگاه تهران از او اینچنین استقبال شده بود را خوش کنند که التیامی بر عصبانیت او شود.» وبسایت تغییر، بی بی سی فارسی
گویم ای واعظ دهانت را لئیمان دوختند او همی بلعد ز بیم آب دهان‌، من با کیم
گرفتش عنان سخت پس ناگهان بیفکند بر رویش آب دهان
«در حالی که به آب و نان، روز می‌گذارم، تنم از خوشی سرشار است، و بر خوشیهای تجمل آمیز آب دهان می‌اندازم، نه به خاطر خود آن خوشیها بلکه به خاطر سختیهایی که در پی دارند»
رومیان باستان بر روی قربانی حملهٔ صرعی آب دهان می‌انداختند و هر روز صبح با زدن یک پماد حاوی بزاق التهاب چشم را درمان می‌کردند.
ذبیح بهروز در فصلی به نام «گندستان» از رسالهٔ طنزآلود معراج‌نامه، که با نام مستعار نویسنده (ابن دیلاق) در زمان رضاشاه به‌طور زیرزمینی انتشار یافت، نقیضه‌ای بر گلستان نوشته‌است. گندستان در جماع و استمناست. از جمله در دیباچه به استفاده از آب دهان برای استمنا اشاره کرده‌است:
از این رو طبیب را گفتند که نامه ای نویسد و وزیر را خبر پیروزی دهد. وی بنوشت: اما بعد با دشمن در حلقه ای چون دایره ای بیمارستان آن سان نزدیک بودیم که اگر آب دهانی می انداختم به رگ فصد دستشان فرو می افتاد.
گرچه روش انجام خودارضایی فرد به فرد متفاوت است اما عموماً با در دست نگه داشتن آلت مردی به صورت تقریباً محکم در دست و حرکت دست به سمت جلو و عقب و گاهی همراه با خیال‌پردازی انجام می‌شود. روش دیگری که عمومیت کمتری دارد مالیدن آلت به سطوح صاف و نرم مثل بالش یا تشک است. استفاده از ابزارآلات ساختگی یا وسایل سکس نیز متداول است. تمامی این رفتارها تا رسیدن به ارگاسم ادامه پیدا می‌کند. تمرکز بیشتر روی کلاهک آلت تناسلی و سرعت انجام عمل، سرعت رسیدن به ارگاسم را افزایش می‌دهد. برای افزایش لذت و همچنین برای کاهش اصطکاک معمولاً از مایعات، لوبریکانت‌ها یا آب دهان استفاده می‌شود.
می‌چکید آب ازان دو لعل نهان آب دیده ولی نه آب دهان
این شگفتی نیست ولکن حد عامه را گفتند موش همی خواهد که بگزیده پلنگ بر میزد، ازین سخن متحیر شدند.و اگر موش را یله کنندی تا بدان گزیده فراز آیدی وآنرا بلیسدی، وبر آن نمیزدی، و اگرکه موش (که) او را با پلنگ این محبت است بوی لعاب آب دهان پلنگ بیابد، چه عجب است؟ چو همی بینیم که گربه همی بوی موش بیابد، و میان گربه و موش نیز دوستی آفرینش است، و گربه موش را همی از دوستی خورد نه از دشمنی، چنانک گربه بچه خویش را همی خورد از دوستی، و هر خورنده‌ئی مر خورش خویش را از دوستی خورد نه از دشمنی، چنانک گرسنه طعام را و تشنه آب را از دوستی و موافقت خورد نه از دشمنی و مخالفت. اگر موش تواندی، پلنگ را بخوردی از دوستی، چنانک خویشتن را بر بوی دهان آب او هلاک کند. اینست جواب آن دو سؤال خاصیتی که آن معروف است میان خاص و عام.