آمد نیامد

معنی کلمه آمد نیامد در لغت نامه دهخدا

( آمدنیامد ) آمدنیامد. [ م َ ن َ م َ ] ( اِمص مرکب ) آمد و نیامد.
- آمدنیامد داشتن ؛ آمد و نیامد داشتن. محتمل خجستگی و یمن و شومی و بداُغری بودن. و رجوع به آمد و نیامد داشتن شود.

معنی کلمه آمد نیامد در فرهنگ معین

( آمد نیامد ) (مَ مَ ) (مص مر. ) آمد و نیامد، فرخنده بودن و نبودن .

معنی کلمه آمد نیامد در فرهنگ عمید

( آمدنیامد ) ۱. احتمال میمنت داشتن و خجسته بودن یا نبودن.
۲. برای بعضی خجسته و بامیمنت و برای بعضی نحس و شوم بودن.

معنی کلمه آمد نیامد در فرهنگ فارسی

( آمد نیامد ) ( مصدر ) آمد و نیامد

معنی کلمه آمد نیامد در ویکی واژه

آمد‌نیامد
(گفتگو): خوش‌یمنی و بدیمنی.
آمد و نیامد، فرخنده بودن و نبودن.
آمد و نیامد داشتنِ کسی یا چیزی کنایه از: خوش‌یمن یا بدیمن بودنِ او یا آن.

جملاتی از کاربرد کلمه آمد نیامد

رقیب دیوسیرت شکر ایزد [به دور] آن نگار آمد نیامد
ز من کاری که مقبول تو باشد فلک هم دستیار آمد نیامد
در انتظار وعده‌ات اندر ره بخارا مد نگه ز دیده برآمد نیامدی
چو چندی برآمد نیامد کسی نگه کرد رستم به ره بر بسی
بهر نثار مقدمت ای گلشن سخن جان از تن فسرده برآمد نیامدی
خمارآلوده و در کف صراحی خزان رفت و بهار آمد نیامد
گفتی که می‌روم به سمرقند نزد تو بالله محل نیشکر آمد نیامدی
ز هجرش جان به کار آمد نیامد سرشکم در کنار آمد نیامد
آن روز وعده تو سرآمد نیامدی نخل امید با ثمر آمد نیامدی
با طغرل از نوید تو عنقا پیام داد با گوشم از وی این خبر آمد نیامدی