آخر خط

آخر خط

معنی کلمه آخر خط در دانشنامه عمومی

آخر خط (ترانه ترولینگ ویلبریز). «آخر خط» ( به انگلیسی: End of the Line ) ترانه ای از ابرگروه آمریکایی/انگلیسی ترولینگ ویلبریز است. این یکی از قطعات اولین آلبوم استودیویی آن ها با نام ترولینگ ویلبریز شماره ۱ بود که در اکتبر ۱۹۸۸ منتشر شد. «آخر خط» در ژانویهٔ ۱۹۸۹ به عنوان دومین تک آهنگ آن آلبوم منتشر شد.
ملودی «آخر خط» حول یک سری آکوردهای معمول پاپ/راک ساخته شده است. این قطعه به همهٔ خواننده ها اجازه می دهد یک دور بخوانند و فضایی سرگرم کننده و تقریباً هوتننی ایجاد می کند. سطر پایانی اشعار به «عاشق بودن و وفادار ماندن به خود و همنوعان» اشاره دارد؛ ایده آل هایی که معمولاً در آثار دهه ۸۰ میلادی مطرح می شدند. تمام ویلبری ها به جز باب دیلن به عنوان خواننده اصلی در آواز مشارکت دارند: تام پتی اشعار بین بند برگردان ها را می خواند در حالی که جرج هریسون، جف لین و روی اوربیسن به نوبت بند برگردان ها را می خوانند.
موزیک ویدئوی «آخر خط» که توسط ویلی اسمکس کارگردانی شده در دسامبر ۱۹۸۸ در لس آنجلس فیلمبرداری شد. اعضای گروه در یک کالسکه که توسط یک لوکوموتیو بخار کشیده می شود نشسته اند و ترانه را اجرا می کنند. از آنجایی که اوربیسن پس از ضبط آوازش در استودیو و پیش از فیلمبرداری درگذشت، زمانی که صدایش شنیده می شود تصاویری از گیتارش که روی صندلی گهواره ای در حال تاب خوردن است و قاب عکسی از او نشان داده می شود.
تک آهنگ نسخهٔ کاست و صفحهٔ ۷ اینچی
'تک آهنگ نسخهٔ سی دی و صفحهٔ ۱۲ اینچی

معنی کلمه آخر خط در ویکی واژه

آخرخط
آخر مسیر اتوبوس، مینی‌بوس، یا هر وسیله نقلیه عمومی دیگر. ته خط همه پیاده شوند، آخر خط است.
(گفتگو): پایان عمر یا مرحله‌ای از زندگی.

جملاتی از کاربرد کلمه آخر خط

نخستین مرحله ای که از آلپ دوئز عبور می‌کرد با پیروزی فائوستو کوپی به پایان رسید. کوپی در ۶ کیلومتری قله فرار کرد و ژان روبیک به دنبال او رفت. این نخستین آخر خط سربالایی در تور دو فرانس بود.
آخر خط نام یک مجموعهٔ کمدی تلویزیونی ایرانی است که از ۳۰ خرداد سال ۱۳۹۹ و در ٢٨ قسمت از شبکه سوم سیما پخش می‌شد. این مجموعه به کارگردانی و نویسندگی علیرضا مسعودی و تهیه‌کنندگی مهران مهام است.
به حمدالله دمید آخر خط مشکین ز رخسارت چراغ دیده تا روشن شود می‌خواستم شامی
بنور معرفت ار هست چشم دل روشن بگوش جان شنو آخر خطاب مالولاک
آخر خط از جمال بتان کامیاب شد فیض از وصال ماه رخان هاله می برد
و شش هزار و صد و یازده کلمت است، و بیست و پنج هزار و پانصد حرف، و در مدنی شمرند این سورة را که از اوّل تا آخر بمدینه فرو آمد، مگر آیت وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ که این آیت بکوه منا فرود آمد روز عید اضحی و مصطفی در آخر خطبه عید بود و این آیت هم در مدنی شمرند که مصطفی آن گه مقام بمدینه داشت. و هر چه از قرآن در آن ده سال یا سیزده سال آمد که مصطفی بمکه بود پیش از هجرت آن همه مکی است و هر چه در آن ده سال آمد که مصطفی بمکه بود آن همه مدنی است، هر چند که بمدینه بودی مقیم یا از مدینه مسافر. چنانک قرآن آمد به تبوک و بدر و طائف آن همه مدنی شمرند، که آن گه مقام بمدینه داشت، نه بینی که شب معراج بشام قرآن برو فرو آمد. و بآسمان او را قرآن دادند و آن همه مکّی شمرند که او را از مکه بشام و آسمان برده بودند.
این سرنوشت بد هم دایم بکس نماند سیلاب اشک شوید آخر خط جبینم
تا باز کرا سوزد این جادوی تو آخر خط تو دمید اینک بالای شکر چیزی
قوله تعالی وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً عالمی بود آرمیده در هیچ دل آتش عشقی نه، در هیچ سینه تهمت سودایی نه، دریای رحمت بجوش آمده خزائن طاعات پر بر آمده، غبار هیچ فترت بر ناصیه طاعت مطیعان نانشسته، و علم لاف دعوی وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ بعیوق رسانیده، هر چه در عالم جوهری بود کی آن لطافتی داشت بخود در طمعی افتاده، عرش مجید بعظمت خود مینگرست و میگفت مگر رقم این حدیث بما فرو کشند، کرسی در سعت خود مینگریست که مگر این خطبه بنام ما کنند، هشت بهشت بجمال خود نظر میکرد که مگر این ولایت بما دهند، طمع همگنان از خاک بریده، و هر یک در تهمتی افتاده، و هر کس در سودایی مانده. ناگاه از حضرت عزت و جلال این خبر در عالم فریشتگان دادند که إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً این نه مشاورت بود با فریشتگان که این تمهید قواعد عزت و عظمت آدم بود، و نه استعانت بود که نشر بساط توقیر آدم بود. گفت حکم قهر ما کاری راند و قلم کرم را فرمودیم تا از سر دیوان عالم تا بآخر خطی در کشد، و از منقطع عرش تا منتهی فرش سکان هر دو کون را عزم نامه نویسد، تا صدر ممالک آدم خاکی را مسلم شود، و سینه عزیز وی بنور معرفت روشن، و لطائف کرم و صنایع فضل ما در حق وی آشکارا، زلزله هیبت از عزت این خطاب در دلهای مقربان افتاد، گفتند این چه نهادی تواند بود که پیش از آفرینش بر سدّه جمال وی عزت قرآن گوش خلافت وی میکوبد و وی هنوز در بند خلقت نه، و جلال تقدیر از مکنونات غیب خبر میدهد که گرد میدان دولت آدم مگردید که شما سرّ فطرت وی نشناسید، عقاب هیچ خاطر بر شاخ دولت آدم نه نشست، دیده هیچ بصیرت جمال خورشید صفوف آدم در نیافت، این شرف از چه بود؟ و آن دولت از چه خاست؟ زانک آدم صدف اسرار ربوبیّت بود و خزینه جواهر مملکت.
کشید آخر خطی و در میانش نشست و شد ز هر سو خط روانش
دهر دو رنگ و چرخ دو کیسه چه کار کرد؟ کان هر چه بد صواب به آخر خطا نشد
آلپ دوئز بارها جزء مسیر تور دو فرانس قرار گرفته‌است. نخستین بار در سال ۱۹۵۲ در تور گنجانده شد و از سال ۱۹۷۶ چندین بار آخر خط مرحله بوده‌است.
چه باشد گر غریبی را بمکتوبی کنی خرّم بغربت مانده ئی آخر خطائی هم نمی ارزد