اسبوع

معنی کلمه اسبوع در لغت نامه دهخدا

اسبوع. [ اُ ] ( ع اِ ) هفته. ( منتهی الارب ). هفت روز متعارفه. ج ، اسابیع. ( مهذب الاسماء ). || هفت بار. ( مؤید الفضلاء ). طاف بالبیت اسبوعاً؛ هفت بار بر گرد خانه گردید. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه اسبوع در فرهنگ معین

( اُ ) [ ع . ] (اِمر. ) ۱ - هفته . ۲ - هفت بار. ج . اسابیع .

معنی کلمه اسبوع در فرهنگ عمید

هفته.

معنی کلمه اسبوع در ویکی واژه

هفته.
هفت بار.
اسابی

جملاتی از کاربرد کلمه اسبوع

بدانک بنای سلوک راه دین و وصول بمقامات یقین بر خلوت و عزلت است و انقطاع از خلق و جملگی انبیا و اولیا در بدایت حال داد خلوت داده‌اند تا به مقصود رسیده‌اند. چنانک عایشه رضی الله عنها روایت میکند در حق خواجه علیه السلام «کان حبب الیه الخلا» اول خلوت و عزلت بر دل خواجه شیرین گردانیدند. و در روایت میآید «کان یتحبب الی حرا اسبوعا و اسبوعین» یعنی در کوه حرا بخلوت و طاعت مشغول گشتی پیش از وحی یک هفته و دو هفته و نیز یک ماه در روایت آمده است. و این ضعیف خلوتخانه خواجه را علیه السلام.
قال عطاء بن ابی رباح: من فوّض امره الی اللَّه فهو داخل فی قوله إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ، و من اقرّ بانّ اللَّه ربه و محمدا رسوله و لم یخالف قلبه لسانه فهو داخل فی قوله: وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، و من اطاع اللَّه فی الفرض و الرّسول فی السنّة فهو داخل فی قوله: وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ، و من صان قوله عن الکذب فهو داخل فی قوله: وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ، و من صبر علی الطّاعة و عن المعصیه و علی الرّزیّة فهو داخل فی قوله: وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ، و من صلّی فلم یعرف من عن یمنیه و عن یساره فهو داخل فی قوله: وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ، و من تصدّق فی کل اسبوع بدرهم فهو داخل فی قوله: وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ، و من صام من کلّ شهر ایّام البیض الثالث عشر و الرّابع عشر و الخامس عشر فهو داخل فی قوله: وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ، و من حفظ فرجه عمّا لا یحلّ فهو داخل فی قوله: وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ، و من صلّی الصلوات الخمس بحقوقها فهو داخل فی قوله: وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ. و قیل: الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ بالتّسبیح و التّحمید و التّهلیل، و قیل: التّالین للقرآن.
سَخَّرَها عَلَیْهِمْ ای سلّطها و حبسها علیهم سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ یقال: اخر اسبوع من شهر صفر. «حُسُوماً» متتابعة ولاء بین اربعاوین اخذ من جسم الجرح یتابع کیا بعد کی لیقطع الدّم، و قیل: «حُسُوماً» ای شوما کانها حسمت الخیر عن اهلها، کقوله: «فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ» و قیل: «حُسُوماً» جمع حاسم کالشّاهد و الشهود، و الحاسم: القاطع المذهب للاثر، ای قاطعة لدابر اولئک القوم.
ابراهیم ادهم بن محمد امین الواعظ (۱۸۹۳–۱۹۵۸م) ادیب و حقوق‌دان عراقی بود. در حله زاده شد و در دیوانیه زیست. از دانشکدهٔ حقوق بغداد در سال ۱۹۴۴م فارغ‌التحصیل شد. نمایندهٔ حله در سال ۱۹۳۰–۱ بود. سپس رئیس دادگاه‌های موصل منصوب شد. همچنین رئیس باررسی کل دادگاه‌های عراق بود و مناصب چندی دیگر برگرفت.. «اسبوعیاتی (هفته‌های من)»، و «دیوان» از آثار نظم اوست. «المساجلات الموصلیه» و «الزباء» نیز از آثار اوست. در روزگار عثمانی، از آزادی‌خواهان عراقی بود.
بود به دهر ز هر عصر عصر او ممتاز چغان‌ که عید ز ایام و جمعه از اسبوع
این سوره صد و بیست و پنج حرفست، بیست و پنج کلمه، هفت آیه، جمله به مکّه فرو آمد، بقول بیشترین مفسّران. قومی گفتند: مدنی است، آن را در مدنیّات شمرند. و از شمار مدنیان این سوره شش آیتست، بخلاف کوفیان و بصریان، زیرا که کوفیان و بصریان «یراءون» آیت شمرند و مدنیان نشمرند. قومی گفتند: یک نیمه از اوّل سوره مکّی است، در شأن عاص بن وائل السّهمی فرو آمد، و بقول بعضی در شأن ولید بن المغیره فرو آمد. و قال ابن جریج: کان ابو سفیان بن حرب ینحر کلّ اسبوع جزورین، فاتاه یتیم فسأله شیئا ففزعه بعصاه فانزل اللَّه فیه. و یک نیمه آخر سوره، گفتند: مدنی است در شأن عبد اللَّه ابی سلول منافق فرو آمد. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة «أ رأیت» غفر اللَّه له ان کان للزّکوة مؤدّیا.