آصف جاه

معنی کلمه آصف جاه در لغت نامه دهخدا

( آصفجاه ) آصفجاه. [ ص َ ] ( اِخ ) رجوع به نظام الملک ( چن قلیچ خان... ) شود.

معنی کلمه آصف جاه در فرهنگ عمید

( آصف جاه ) لقب بعضی وزیران بزرگ.

معنی کلمه آصف جاه در ویکی واژه

/آصِف/جاه/
آصف‌جاه
دارای مقام و مرتبه‌ای چون آصف وزیر سلیمان نبی؛ وزیر والامقام.

جملاتی از کاربرد کلمه آصف جاه

قمرالدین آصف جاه پس از مرگ اورنگ‌زیب، از کشمکش‌ها و منازعات شاهزادگان گورکانی کناره گرفت ولی در دوران سلطنت بهادرشاه اول (۱۱۱۸–۱۱۲۴ق/۱۷۰۶–۱۷۱۲م) حاکم اَوَدْهْ و فوجدار لَکْهْنو بود و لقب «خانِ دوران بهادر» گرفت. اما این دوامی نیاورد و به زودی از کار کنار گذاشته شد و مدتی در «شاهجهانآباد» (دهلی امروزی) انزوا گزید و به کسوت صوفیان درآمد تا پس از درگذشت بهادرشاه و سلطنت چند روزه جهاندار شاه (۱۱۲۴ق/۱۷۱۲م) و دوره فرمانروایی فَرُّخ‌سِیَر (۱۱۲۴–۱۱۳۱ق/۱۷۱۲–۱۷۱۹م) وی به دوباره از عنایت پادشاه برخوردار گشت تا هنگامی که امیرالامرا «سیدحسینعلیخان»، از رقبای او، حکومت دکن را در دست گرفت و وی به پایتخت بازگشت و حکومت مرادآباد را به او دادند.
اجداد آصف جاه از بزرگان عرفای سمرقند بودند و خود را از نوادگانِ شهاب‌الدین سهروردی (د ۶۳۲ق/۱۲۳۵م) می‌دانستند. پدر بزرگ مادریش نواب سعداللهخان، وزیر اعظم شاهجهان بود و پدربزرگ پدری او «عابدخان» (د ۱۰۹۷ق/۱۶۸۶م) از سمرقند به بخارا رفت و در آنجا به مقام قضاوت و «شیخالاسلامی» رسید. عابدخان در زمان شاهجهان به دهلی مهاجرت کرد و از ملازمان و مشاوران پسر او اورنگ‌زیب شد. در دوران حکومت اورنگ‌زیب مدتی در اَجْمیر، چندی در مُلتان و زمانی درظفرآبادِ بیدَر در دکن به‌عنوان حاکم منصوب شد. عابدخان سرانجام به سال ۱۰۹۷ق/۱۶۸۵م در جنگی که میان اورنگ‌زیب و فرمانروای بیجاپور روی داد، در محاصره قلعه گُلْکُنْده، در اثر اصابت گلوله توپ کشته شد.
بزرگانی چون میرغلامعلی آزاد بلگرامی و علامه میرعبدالجلیل بلگرامی که هر دو از شاعران و دانشمندان پرآوازه آن زمان بودند، همنشین او بودند و قصایدی در مدح او سرودند. میرزاعبدالقادر بیدل که سال‌ها در خدمت محمداعظم پسر اورنگ زیب بود پس از سیاحت فراوان سرانجام، در سال ۱۰۹۶ه‍.ق در دهلی سکنی گزید و نزد آصف جاه اول، منزلت بلند داشت.
او در سال ۱۰۷۹ ه‍.ق به‌خدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست. سپس، به سیاحت پرداخت، و سرانجام، در «سال ۱۰۹۶ ه‍. ق» در دهلی سکنی گزید، و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد) دکن منزلت بلند داشت.
آصف جاه نظام‌الملک سرانجام به علت بیماری در سن ۷۶ سالگی در ۴ جمادی‌الاولی ۱۱۶۱ق/۲۰ آوریل ۱۷۴۸م در برهانپور درگذشت. از او چهار پسر و یک دختر باقی‌ماند.
قمرالدین خان صدیقی یا میرقمرالدین علی خان ملقب به نواب نظام‌الملک، آصِفْ جاه و چین قلیچ خان معروف به آصف جاه اول و نظام‌الملک (۱۱۶۱–۱۰۸۲ ه‍.ق/۲۰ اوت ۱۶۷۱–۱ ژون ۱۷۴۸ م) از امرای دربار اورنگ‌زیب گورکانی و بنیانگذار سلسله نظام حیدرآباد در دکن هند بود. او در سال ۱۷۲۴ میلادی/۱۱۰۳ شمسی با استفاده از ضعف حکومت مرکزی، منطقه تحت سلطه خود و از جمله حیدرآباد را مستقل اعلام کرد و سلسله نظام حیدرآباد را پایه‌گذاری کرد که تا کمی پس از استقلال هند در سال ۱۹۴۸ میلادی/۱۳۲۷ شمسی پابرجا ماند. او سیاستمدار و جنگجویی دلیر بود و شعر فارسی را خوش می‌سرود.
آصف جاه نظام‌الملک حامی گشاده‌دستی برای هنرمندان بود و با تشویق او بسیاری از شاعران و ادیبان و دانشمندان به آن ناحیه روی آوردند. در زمان حکمرانی او حیدرآباد به یکی از مراکز عمده فرهنگ و تمدن اسلامی در شبه قاره هند تبدیل شد.
پس از بازگشت نادرشاه، آصف جاه به سوی دکن رفت و در ۱۱۵۴ق/۱۷۴۱م پسرش نظام‌الدوله را که فکر فرمانروایی آن ناحیه را در سر داشت و بر پدر شوریده بود، دستگیر و مجازات کرد و به تحکیم موقعیت خود در سراسر دکن پرداخت. او در سال‌های ۱۱۵۶–۱۱۵۹ق/۱۷۴۳–۱۷۴۶م کَرْناتِکْ و آرْکات و بالْکُنْده را تصرف و به قلمرو خود اضافه کرد.
افضل الدوله، آصف جاه پنجم میر تاهنیت علی خان صدیقی بایفاندی (۱۱ اکتبر ۱۸۲۷–۲۶ فوریه ۱۸۶۹) پنجمین نظام حیدرآباد هند، از سال ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۹ بود.