النگو
معنی کلمه النگو در لغت نامه دهخدا

النگو

معنی کلمه النگو در لغت نامه دهخدا

النگو. [ اَ ل َ ] ( اِ ) حلقه ٔفلزی یا شیشه ای که زنان برای زینت در دست کنند. ( فرهنگ نظام ). قسمی دست برنجن از بلور یا طلا یا نقره. بازوبند. دست آورنجن. دست رنجن. دستانه. سِوار. برای اطلاع از انواع النگو و بازوبند، رجوع به بازوبند شود.

معنی کلمه النگو در فرهنگ معین

(اَ لَ ) (اِ. ) دستبند، دست برنجن .

معنی کلمه النگو در فرهنگ عمید

حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست می کنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته می شود، دستبند، دستیاره، دست برنجن.

معنی کلمه النگو در فرهنگ فارسی

حلقه فلزی که زنان برای زینت به مچ دست میکنند، دستبند، دستیاره، دست برنجن
( اسم ) حلقه ای از فلزات گرانبها و یا شیشه های رنگین که زنان برای زینت بمچ دست ها کنند دستبند دست برنجن دستیاره .

معنی کلمه النگو در دانشنامه عمومی

النگو نواری غالباً فلزی است که به دور مچ دست برای زینت می اندازند. جنس النگوها بیشتر از طلا می باشد و پهنای آنها از کمتر از نیم سانتیمتر تا دو سانتی متر یا بیشتر است. البته که النگو را با انواع جنس ها دیگری مانند استیل، نقره، بافت و . . . تولید می کنند.

معنی کلمه النگو در ویکی واژه

دستبند، دست برنجن.

جملاتی از کاربرد کلمه النگو

النگوی یاقوت سرخ، ماجرای شاهزاده‌خانمی را روایت می‌کند که در یکی از روزهای پاییزی و در جشنی که به‌مناسبت نامگذاری او برگزار شده، نامه‌ای دریافت می‌کند که شامل النگوی سرخ و یک نامه‌است که گویا از عاشقی ناشناس ارسال شده‌است.
ترجمهٔ فارسی رمان‌های کوچک گامبرینوس، مولوخ (مولک)، زمرد و النگوی یاقوت سرخ او در سال ۱۹۷۶ تحت عنوان «النگوی یاقوت سرخ، چند داستان و حکایت» به ترجمه حبیب ف. (فرهاد حبیبی) در مسکو به چاپ رسید.
نوذر پس از آزادی از زندان به سراغ برادر خود، عبدالحمید، می‌رود تا سهم خود را از پولی که شرکت نفت بابت تصاحب خانه آن‌ها پرداخته بگیرد. عبدالحمید نگهبان شرکت نفت است. نوذر به عنوان کارگر حفاری در شرکت نفت مشغول کار می‌شود و به آسیه، دختر لال شیر فروش، دل می‌بندد. عبدالحمید از علاقه نوذر به آسیه خبردار می‌شود و برای آن که از شر نوذر خلاص شود، از مادرش می خواهد که دختر را برای نوذر خواستگاری کند. نوذر از غیبت برادر استفاده می کند و اتاقکش را به هم می‌ریزد. عبدالحمید با نوذر گلاویز می شود و به تلافی، النگوهایی را که نوذر برای آسیه خریده است به میان تالابی در کنار شعله‌های آتش پرتاب می کند. آسیه به دنبال النگوها به میان تالاب می رود و آن ها را می یابد.
کوپرین، آلکساندر، «النگوی یاقوت سرخ، چند داستان و حکایت» به ترجمه حبیب ف. مسکو: بنگاه نشریات پروگروس، ۱۹۷۶.
زن‌ها عوض مسئله و غسل و طهارت اندر پی تحصیل النگو به مرارت
معروف‌ترین رمان‌های کوچک او سروان دوم ریبنیکوف (۱۹۰۶)، مولوخ (۱۸۹۶)، اُلسیا (۱۸۹۸)، دوئل (۱۹۰۵)، زمرد (۱۹۰۷) و النگوی یاقوت سرخ (۱۹۱۱) هستند.
اودالنگو پیکولو ۷٫۶۳ کیلومترمربع مساحت و ۲۶۴ نفر جمعیت دارد.