اجدار. [ اِ ] ( ع مص ) اَجدَرَ الشجر؛ برآمد بر آن مانند نخود. ( منتهی الارب ). || جَدَرناک گردیدن زمین ، و آن گیاهی است که در ریگ روید: اَجدَرَ المکان. ( منتهی الارب ). || نمودار شدن سرهای گیاه مانند جدری. جَدارة. ( منتهی الارب ). || آماهیدن. آماسیدن. تَوَرﱡم. اجدار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ جَدَر و جُدَر. اجدار. [ اَ ] ( اِخ ) ( عامِرُالَ... ) پدر قبیله ای است چون جَدَرة [ غدّه و گره گوشت یا آماس در حلق ] داشت. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه آجدار در فرهنگ فارسی
پدر قبیله
معنی کلمه آجدار در ویکی واژه
دارای آج، کفش آجدار.
جملاتی از کاربرد کلمه آجدار
شمشهای فولادی با طی کردن مراحل بالا در نهایت به میلگرد ساده تبدیل میشوند. به منظور تولید انواع آجدار این محصول، باید بعد از اجرای فرایند نورد با استفاده از دستگاههای مخصوص آجها را بر روی بدنه کالا حک کرد.
به صورت مفتول، میله، لوله، نرده، مقاطع اکسترودی یا پروفیل آلومینیوم در ساخت در و پنجره، قطعات ساختمانی، لوازم آشپزخانه، لولههای آبیاری، ورقهای آجدار برای پوشش سقفها، قطعات معماری اکسترود شده و سقفهای کاذب، کف کامیون و تریلر استفاده میشود. همچنین این فلز کاربردهای زیر را نیز دارا میباشد.