معنی کلمه دستک زدن در لغت نامه دهخدا
بود در طرب صاحب دستگاه
ناستد ز دستک زدن هیچگاه.ملاطغرا ( از آنندراج ).- امثال :
دستک بزنید که هرچه بردند بردند.
|| تقلب در ترازو هنگام وزن کردن ، و آن چنان است که وزان در وقت کشیدن به ساعد یا مرفق به شاهین ترازو بطرف کفه ای که جنس گذاشته زور کند تا آن طرف پائین رود و بسیار بنظر آید. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).