اطلاع دادن
معنی کلمه اطلاع دادن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اطلاع دادن در ویکی واژه
informare
جملاتی از کاربرد کلمه اطلاع دادن
کرمی در مورد ممنوع التصویری خود به خبرگزاری مهر گفت: «بله من ممنوع التصویر شدهام و برای اولین بار خودم با حراست صداوسیما تماس گرفتم تا صحت و سقم این مساله را پیگیر شوم که به من اطلاع دادند که در تلویزیون ممنوعالتصویر هستم». او دلایل ممنوع التصویر شدن خود را این گونه اعلام کرد: «به من اعلام کردهاند که نامهای از بالا که البته نمیدانم این «بالا» دقیقا کجاست زدهاند که در آن ذکر شده من ممنوعالتصویر هستم و اجازه فعالیت در تلویزیون را ندارم» همچنین گفت که «متأسفانه طبق بخشنامهای که ابلاغ شده تمام آثار موسیقایی من نیز غیر قابل پخش از تلویزیون اعلام شده است. این اتفاق برای چهارمین یا پنجمین بار است که برای من رخ میدهد».
بزرگترین دلیل منصرف شدن سردار سپه از جمهوریت این بود که رهبران روحانی (از جمله اصفهانی) تغییر نظام سیاسی ایران را به جمهوری مصلحت ندانستند و در ملاقاتی که سردار سپه در قم، با سه مرجع بزرگ وقت سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی و شیخ عبدالکریم حائری یزدی داشت، علماء نظر خود را در مورد جمهوری و نقشی که حاضرند برای رضاخان بپذیرند به او اطلاع دادند. به گفته مهدی حائری یزدی (فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی) در آن دیدار به رضاخان گفته شد که علما حاضرند حتی او را به عنوان پادشاه بپذیرند، اما «جمهوری» برای ایشان قابل قبول نیست؛ لذا توافق شد که گفت و گو از جمهوریت موقوف شود.
هدف از انتشار اطلاعات بهداشتی این است که با بهبود سواد سلامت بر سلامت انتخاب شخصی تأثیر بگذارد. از آنجایی که ارتباطات بهداشتی مؤثر باید برای مخاطبان و وضعیت مناسب باشد، تحقیقات در ارتباط با سلامت به منظور اصلاح استراتژیهای ارتباطی برای اطلاع دادن به مردم در مورد راههای افزایش سلامت یا اجتناب از خطرات خاص سلامت است. بهطور علمی، ارتباطات سلامت یک رشته در مطالعات ارتباطات است
در اینجا، ضمیر «ش» و «او» به نهاد محذوف برمیگردد و مرجع در بافت بعدی داستان میآید که همان تکه گوشت زائد است. به واسطه این شگرد، خواننده کنجکاو میشود تا ادامه متن را برای دریافت چیستی مرجع بخواند. ارجاع به معنی اطلاع دادن به صورت رسمی استفاده نمیشود
وی به تحصیل معاش احتیاج چندانی نداشت، اما طالب نام و شهرت بود. خواست معلمی کند، اما حوزهٔ درسش رونق چندانی نیافت و آن را بر مخالفت باطنی هگل حمل کرد. در سی سالگی (۱۸۱۸) کتاب مهم خود را به نام «جهان اراده و نمایش است» (جهان همچون اراده و تصور) منتشر کرد. اما این کتاب هم مورد توجه قرار نگرفت و شوپنهاور از فاضلان معاصر خود سخت رنجید. شانزده سال پس از انتشار کتاب به شوپنهاور اطلاع دادند قسمت اعظم نسخ چاپی کتاب را به جای کاغذ باطله فروختهاند.
سلطان هیبت بر او تاختن آورد در حیرت و دهشت افتاد، از صولت آن هیبت آرام را جای نماند نه تن صبر بر تافت، نه دل با عقل پرداخت، تا ربّ العالمین بنداء لطف تدارک دل وی کرد، حدیث عصا در میان آورد گفت: «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسی» چیست اینکه در دست داری ای موسی؟ گفت: «هِیَ عَصایَ» عصای منست. فرمان آمد که: «أَلْقِها یا مُوسی» بیفکن این عصا که میگویی عصای منست. موسی بیفکند آن عصا مار گشت. موسی چون آهنگ مار دید که قصد وی کرد، بترسید و بهزیمت شد، ندا آمد که: «خُذْها وَ لا تَخَفْ» ای موسی بر گیر و مترس، این همان عصاست که تو گفتی و دعوی کردی که عصای منست، ای موسی ترا با دعوی چه کار بود، مردان راه دعوی نکنند و هیچ چیز بخود اضافت نکنند، آن صفت هستی و آثار دعوی موسی بود که در آن حضرت روی بوی آورد، که از دعوت بشریّت با فطرت او شوبی مانده بود، آن شوب باین دعوی پدید آمد که «عَصایَ». گفتند ای موسی هنوز ازین انیّت چیزی با تو مانده است. رحمتی بود از حق جلّ جلاله بموسی عمران که گفت: «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ» تا آن همه دعوی از نهاد موسی سر بر زد و موسی (ع) را بر آن اطلاع دادند تا از آن دعوی برخاست و دامن عصمت خویش از آن گرد بیفشاند.
شیخ گفت هر کرا اطلاع دادند بر ذرۀ از علم توحید از حمل پشۀ عاجز آید از گرانی آنچ برونهاده باشند.