آدور
معنی کلمه آدور در لغت نامه دهخدا

آدور

معنی کلمه آدور در لغت نامه دهخدا

ادور. [ اَ وُ ] ( ع اِ ) اَدْؤُر. ج ِ دار.
ادور. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از دور.
ادور. [ اَ ] ( اِخ ) شطی بفرانسه که از تورمالِه ، کانتن کامپان ( پیرنه علیا ) سرچشمه میگیرد. طول مجرای آن 294 هزار گز که 112 هزار گز آن قابل کشتی رانی است. ( ضمیمه معجم البلدان ).

معنی کلمه آدور در فرهنگ فارسی

شهری بفرانسه

معنی کلمه آدور در فرهنگ اسم ها

اسم: آدور (پسر) (فارسی) (تلفظ: ador) (فارسی: آدور) (انگلیسی: ador)
معنی: خار تیغ گیاهان

معنی کلمه آدور در دانشنامه عمومی

آدور. آدور رودی است که به اقیانوس اطلس می ریزد. این رود از جنوب غرب کشور فرانسه می گذرد. طول این رود ۳۲۴ کیلومتر ( ۲۰۱ مایل ) است.
آدور (جمهوری آذربایجان). آدور ( به لاتین: Adur ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان قوبا واقع شده است.
ادور ( به انگلیسی: Addur ) یک روستا در هند است که در کارناتاکا واقع شده است.
ادور ۵٬۱۳۲ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه آدور در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آدور در فرهنگ اسم ها
معنی کلمه آدور در دانشنامه عمومی
معنی کلمه آدور در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه آدور در دانشنامه آزاد فارسی

آدور. آدور (Adour)
رودی به طول ۳۳۵کیلومتر در جنوب غربی فرانسه. از کوه های اوت ـ پیرنهسرچشمه می گیرد و پس از عبور از ایالت های ژرو لاندبه خلیج بیسکی، در نزدیکی بایون، می ریزد.

جملاتی از کاربرد کلمه آدور

محمدابراهیم باستانی پاریزی آدوربند را با «خیشخان» و «خوشی‌خانه» که در ادبیات تاریخی از آن‌ها یادشده‌است یکی می‌داند و ریشهٔ «خیشخان» را هم «خَس‌خانه» می‌داند.
ج) اشخاصی که به خدمت آتش و نگهداری از آن بر می‌آمدند «آتخش بندگ» یا «آدوران بندگ» که شخصی آزاد حتی از اصلی اشرافی بوده و صرفاً در معنای مجازی کلمه «برده» به شمار می‌آمده و از لحاظ مذهبی «مقید» به آتش بوده‌است
یوسف اسحاق‌پور زاده ۲۴ اسفند ۱۳۱۸ در تهران بود و در ۱۸ سالگی به قصد تحصیل در رشتهٔ سینما عازم فرانسه شد. در آغاز در مدرسهٔ لویی لومیر فیلم‌برداری خواند و سپس در ایدک (مؤسسهٔ مطالعات عالی سینماتوگرافیک) به تحصیل در رشته‌های کارگردانی و مونتاژ پرداخت و در فرانسه ماندگار شد. وی سپس تحصیلات خود در فلسفه را در دانشگاه سوربن و تاریخ هنر و جامعه‌شناسی را در دانشسرای عالی علوم کاربردیِ پاریس ادامه داد. به لطف ژان میتری با حوزهٔ نظری سینما و به لطف لوسین گلدمن با آثار لوکاچِ جوان و مارکس آشنا شد. بعدها آدورنو و بنیامین نیز به حوزهٔ اندیشهٔ او راه یافتند.
آدورا: مادر کمیل و اما. او زنی سخت گیر است که به ندرت احساسی نسبت به کمیل بروز می‌دهد. با اما مثل عروسک رفتار می‌کند. خانواده بسیار ثروتمندی دارد و صاحب بسیاری از کسب و کارهای شهر است.
آدورسلینو ویسلی گومز دا سیلوا در تیم‌های فوتبال سانتوس سابقهٔ حضور دارد.
آدورنو تنها فرزند تاجری ثروتمند، فرهنگ دوست و یهودی به نام اسکار ویزنگروند بود. پدرش چند ماه پس از تولد او پروتستان شد. مادرش، ماریا کالکولی-آدورنو دلا پیانا، اشراف‌زاده‌ای کاتولیک بود که به واسطهٔ خواندن به عنوان سوپرانو در اپراهای ایتالیا و فرانسه مشهور بود. خاله‌اش آگاتا نوازندهٔ چیره‌دست پیانو بود که با آن‌ها زندگی می‌کرد و به آدورنو نوازندگی پیانو را آموخت. او در جوانی به نام مادرش (آدورنو) مقالاتی در زمینهٔ موسیقی می‌نوشت و در سال ۱۹۴۲ در ایالات متحده آمریکا این نام را برای همیشه برای خود برگزید.
در ۱۹۳۱ که هورکهایمر به ریاست انجمن پژوهش‌های اجتماعی فرانکفورت رسید، آدورنو نیز جدی‌تر به کار پرداخت و مقاله‌هایش را در نشریه این انجمن به چاپ می‌رسانید. او رساله استادی‌اش را زیر نظر پل تیلیش با عنوان «کیرکه‌گور: شالوده‌ریزی زیبایی‌شناسی» ارائه کرد. او تا سال ۱۹۳۳ که نازی‌ها در آلمان به قدرت رسیدند، به تدریس و نویسندگی ادامه داد.
در ترجمه مشترک استاد استرلینگ رولنا آدورن (دانشگاه ییل) و محقق چارلز پاتریک پاوتز، این جمله به این صورت ترجمه شده‌است: «چهارمین مرد استوانیکو نام دارد؛ او سیاه‌پوستی عرب زبان و از بومیان آزمور است». استاد مارتین آ فاواتا (دانشگاه تامپا) و خوزه بی فرناندز (دانشگاه فلوریدا مرکزی) در ترجمه مشترک خود، جمله آخر را به این صورت نوشته کرده‌اند: «چهارمی استبانیکو است، او یک عرب سیاه‌پوست و بومی آزمور است».
آدوری، یک آبادی از توابع بخش مرکزی، شهرستان شهربابک در استان کرمان ایران است.
این ۱۶ آتش، سپس در روزی مشخص یکی شده، و پس از چند مرحلهٔ دیگر طهارت، بر آتشگاه قرار داده می‌شود. در برابر، در ترتیبِ تهیهٔ آدوران از ۴ آتش نام برده شده: آتشی از موبدان، آتشی از جنگاوران، آتشی از دهقانان، و آتشی از پیشه وران.