آتش روی

آتش روی

معنی کلمه آتش روی در دانشنامه عمومی

آتش روی. آتش رَوی یا راه رفتن بر روی آتش عبارت است از راه رفتن با پای برهنه بر روی سطحی داغ به ویژه هیزم نیم سوز.
آتش روی از آیین های قدیمی در مناطق گوناگون جهان بوده است.
آتش روی در هند باستان رواج داشته و امروزه نیز از یونان گرفته تا چین و اقیانوسیه در برخی نقاط رواج دارد. تولی بورکان، مؤلف آمریکایی در سده بیستم در سطح وسیع در آمریکا و اروپا آموزش آتش روی می داد تا از این طریق نشان دهد که این آیین یک امر فراطبیعی نیست، وی با تلاش های خود باعث آشنایی مردم با این پدیده و محبوبیت آن در غرب شد.
آتش روی معمولاً باعث سوختن پوست کف پا نمی شود یا این که سوختگی کمی به جا می گذارد. به عنوان یکی از دلایل آن گفته می شود که هیزم نیم سوز رسانای خوبی برای انتقال گرما نیست و با تماس کوتاه کف پا، گرما فرصت چندانی برای انتقال سریع از هیزم به پوست ندارد.
• شخص را با ترس هایش در تماس آورد و غلبه کردن بر ترس های ناسودمند را به او می آموزد.
• آزمودن توان و شجاعت افراد یا درجه ایمان مذهبی آنان
• دفع سودای اضافی بدن

معنی کلمه آتش روی در ویکی واژه

آتش‌روی
آنکه رویی سرخ چون آتش دارد، و به مجاز دارنده رویی سرخ‌سفید. شد جهان روشن و خوش از رخ آتش‌رویی. «مولوی»

جملاتی از کاربرد کلمه آتش روی

ای خنک آن را که سرش گرم شد ز آتش روی چو تو شیرین ذقن
از آتش رویت جگر گلاله بسوخت از قد تو کار سرو بالا بگرفت
زلف، در آتش روی تو، چو در تاب شود دل و جانم، بدل آتش و سیماب شود
آتش روی تو ما را سخت سوخت گر چه کار اوحدی را خام کرد
گر ندانستی دلا کاتش گل وریحان شود آتش روی خلیلم بین گل وریحان شده
شب آمد برف می‌ریزد چو سیم‌آب ز یخ مهری چو آتش روی برتاب
هر چند در آتشم ولی دود دلم در آتش روی آشنائی مرساد
شوخ حمامی که دارد همچو آتش روی گرم می شود از باد حمامش رگ و پی چرب و نرم
اگر از آتش روی تو تابی بر هوا آید کند ابر بهاری را چو آب اندر خزان روشن
تا که سیخ مژه را تافته بر آتش روی نیست یک دل که بر این آتش بریان تو نیست