معنی کلمه خاصره در لغت نامه دهخدا
سطحها: سطح خارجی در وسط حفره عمیق مفصلی است موسوم به حقه استخوان خاصره که با سر مدور و صاف استخوان ران مفصل خاصره و ران را تشکیل می دهد. در بالای حقه سطح پهن و پیچ دار و نسبة عمیقی است موسوم به حفره خارجی خاصره که محل اتصال عضله ها میباشد مقابل باهمین حفره در سطح داخلی استخوان حفره داخلی خاصره است. در پائین حقه سوراخ بیضی شکل بزرگی است بنام سوراخ سدادی که بواسطه پرده ای موسوم به غشاء سدادی پوشیده و مسدود است. کناره ها: مهمتر از همه کنار فوقانی است که موسوم به ستیغ حرقفی یا ستیغ خاصره میباشد.این کنار پیچدار و شبیه بحرف ( S ) لاتینی است. در جلوو عقب ضخیم و در وسط نازک میباشد. ستیغ بخوبی زیر پوست احساس میشود و بخط لکنی نیز موسوم است و قسمتهای طرفی تنه را از اندام پائین جدا می سازد. در قسمت قدامی کنار تحتانی سطح بیضی شکل مفصلی است که با سطح شبیه بخود از استخوان خاصره طرف دیگر مفصل شده و موسوم به ارتفاق عانه می گردد. زوایا: زاویه های مورد بحث عبارت است : از زاویه قدامی فوقانی و زاویه تحتانی خلفی و زاویه خلفی فوقانی.
الف - زاویه قدامی فوقانی : برجستگی کوچک صافی است موسوم بخار خاصره قدامی فوقانی که در زیر پوست محسوس است این برآمدگی برای اندازه گرفتن پا بکار میرود و محل اتصال دو عضله بنام «خیاطه » و «کشنده پهن نیام » میباشد،همچنین رباطی موسوم به رباط فالب که قوس ران نیز نامیده میشود از خار قدامی فوقانی بپائین و داخل کشیده شده و نزدیک به ارتفاق عانه به برجستگی موسوم به خار عانه تمام میگردد. این رباط بواسطه نسج سلولی نازکی از پوست جداست و فرورفتگی قوسی شکلی ایجاد میکند که حد بین شکم و ران است و کشاله ران نامیده میشود.