آصف

معنی کلمه آصف در لغت نامه دهخدا

( آصف ) آصف. [ ص َ ] ( اِخ ) پسر برخیا. نام وزیر یا دبیر سلیمان نبی و یا دانشمندی از بنی اسرائیل ، و گویند این همان کس است که علمی از کتاب داشت و در قرآن کریم ذکر آن رفته است. و او تخت بلقیس سبا را از دوماهه راه بکمتر از لمح بصرو چشم زخمی در پیشگاه سلیمان حاضر ساخت :
یک زمان صد روی از اهل هنر خالی نیست
همچو خالی نبدی تخت سلیمان زآصف
آسمان بوسه دهد خاک درش راباُمید
کآستانش بزداید ز رخ ماه کلف.سوزنی. || توسعاً، وزیر و یا وزیری بخرد و تدبیر :
عمل و علم بباید صفت آصف شاه
آصفی چون کند آن خواجه که نادان باشد؟کمال اسماعیل.|| نام خنیاگری مشهور بزمان داود نبی. || ( از ع ، اِ ) اَصَف. بیخ کبر. ( برهان ).
اصف. [ اَ ص َ ] ( ع اِ ) بمعنی کَبَر که ثمره نباتی است از سپیاری درازتر و مزه آن ترش. ( از شروح نصاب و کنز ) ( غیاث ) ( آنندراج ). نباتی که آنرا کبر گویند :
معنی از اشتقاق دور افتاد
کز صلف کبر و از اصف کبر است.خاقانی ( از جهانگیری ).کور. کبر. ( مهذب الاسماء ). میوه ایست که ازو آچار سازند. و جوالیقی آرد: ابوبکر گفته است و گمان میکنم کَبَر معرب است و نام آن بعربی اصف است. ( المعرب ص 293 ). و احمد محمد شاکر در حاشیه آن آرد: چنین نصی را در الجمهرة نیافتم ولی در «3:270» آن چنین است : اصف درختی است که آنرا کبر نامند و اهل نجد آنرا بنام شَفَلَّح خوانند. و نزدیک به همین معنی نیز در «3:329» جمهره آمده است. ( حاشیه المعرب همان صفحه ). نام درختی است که در شکاف سنگها روید. ( از دزی ج 1 ص 26 ). ثمر کبر. ( تذکره داود ضریر انطاکی ص 51 ). لغتی است در لصف که بمعنی کبر است. رجوع به کبر شود. ( از مفردات ابن البیطار ). بپارسی کبر گویند، گرم و خشکست درسیوم ، چون پوست بیخش را بکوبند و بپزند و با سرکه سرشته بر خنازیر طلا کنند سودمند آید و چون بسرکه سوده بر کلف و بهق سفید مالند نفع رساند. ( تحفه حکیم مؤمن ). ابوحنیفه گوید اصف کبر را گویند. ازهری گوید چیزیست که در بیابانها در مواضع نمناک روید و بیخ او چوب بود و او را شاخها بسیار بود و بر شاخهای او خارهای کج بود و بر زمین منفرش شود و برگ او مشابه برگ زیتون بود و چون بزرگ شود سفید شود و چون گل او بریزد اصف ازو پدید آید و چون رسیده شود شکافته شود و درمیان او دانهای سرخ پدید آید و او را برومی بلباسی گویند و ایپولوپوس گویند... و بپارسی او را کبر گویند و بیخ او با میوه او در منفعت مساوی باشد. ( از ترجمه صیدنه ابوریحان ). اصل الکبر است و گفته شد. ( اختیارات بدیعی ). در فهرست مخزن الادویه و برخی از فیشهایی که مأخذ آنها معلوم نشد نیز اصف را بیخ کبر نوشته اند و برخی متذکر شده اند که بیخ کبر را لصف گویند و داود ضریر انطاکی آرد: میوه کبر است. ( تذکره داود ص 51 ). || نام یکی از ابزارهای موسیقی است. ( دزی ج 1 ص 26 ).

معنی کلمه آصف در فرهنگ عمید

( آصف ) لقب وزیر دانا و باتدبیر: عنده علم بباید صفت آصف را / آصفی چون کند آن خواجه که نادان باشد؟ (کمال الدین اسماعیل: ۴۸ ). &delta، دراصل نام پسر برخیا و وزیر سلیمان نبی بوده است که گفته اند بر علوم غریبه دست داشت و تخت بلقیس، ملکۀ سبا، را در یک چشم زدن در پیشگاه سلیمان حاضر ساخت.
= کَبَر

معنی کلمه آصف در فرهنگ فارسی

( آصف ) ابن برخیا. یکی از علمای بنی اسرائیل و طبق روایات وزیر حضرت سلیمان علیه السلام بود و بر علوم غریبه تسلط داشت .
پسر برخیا
بمعنی کبر که ثمره نباتی است از سپیاری دراز تر و مزه آن ترش . از شروح نصاب و کنز . نباتی که آنرا کبر گویند .

معنی کلمه آصف در فرهنگ اسم ها

اسم: آصف (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن) (تلفظ: āsef) (فارسی: آصف) (انگلیسی: asef)
معنی: با تدبیر و خردمند، نام وزیر حضرت سلیمان ( ع )، ( اَعلام ) ) آصف [ابن برخیا]، نام دبیر یا وزیر حضرت سلیمان نبی ( ع ) که در قرآن کریم ذکر آن رفته است، ) ( در قدیم ) عنوان و لقبی بوده برای وزیران، تدبیر، مشاور خردمند، نام وزیر سلیمان ( ع )، عنوان وزیران ایرانی در دوران اسلامی

معنی کلمه آصف در ویکی واژه

(قدیم): عنوان و لقبی بوده برای وزیران. در اصل نام وزیر سلیمان پیامبر بوده است. حافظ که هوس میکندش جام‌ جهان بین/ گو‌ در نظر آصفِ جمشید مکان باش. «حافظ»
آصف ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آص - اِف قابل تجزیه باشد؛ که در اصل تصیحف شده آصِد یعنی آویخته بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه آصف

بخش دوم کتاب پیرامون خواجه قوام‌الدین آصف زمان و دارای چهار باب است.
از بیم آصف ای تتری ترک نوشخند چندی دراصفهان نفکندی بکس کمند
جلال دولت و دین آصف سلیمان فر خدیو کشور اهل هنر امیر علی
گردان متبوع آصف محرموف، یک خیابان در باکو و یک بنیاد خیریه نام او را به یدک می‌کشند.
بجان آصف دوران که این گدا چون مور بخانه نیست جوی آذق زمستانش
عهدنامهٔ ترکمانچای عهدنامه‌ای است که در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) در پی جنگ‌های ایران و روسیه در دورهٔ قاجار و شکست ایران بین این دو کشور امضا شد. برای امضای این پیمان از سوی فتحعلی شاه پادشاه ایران میرزا ابوالحسن خان شیرازی و آصف‌الدوله و از سوی روسیه تزاری ایوان پاسکویچ حضور داشتند.
صدراعظم خلق را چون آصف‌ بن برخیا آگه از کردار دیو و حالت جم‌ کرد باز
محمّد آصف محسنی (زادهٔ ۵ اردیبهشت ۱۳۱۴ – درگذشتهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۹۸) یکی از علمای برجسته جهان تشیع در افغانستان بود که در قندهار متولد شد، در نجف تحصیل کرد و در افغانستان به فعالیت جهادی و سیاسی مشغول گردید. او به زبان‌های فارسی، عربی، اردو و پشتو مسلط بود.
نوشتی آصف بن برخیا را دور بعد از وی به قدرشان بدی گر در مناصب اول و ثانی
چون سلیمان شاه و چون آصف وزیر نور بر نورست و عنبر بر عبیر
بر سلیمان چو آصفند مشیر بر سکندر چو خضر پیر رهند
آصف رزم‌دیده از سال ۱۳۵۸ به عنوان دبیرکل کمیته مشورتی ایجاد اتحادیه عمومی کارگران ایران، و عضو کمیته مرکزی حزب توده ایرانفعالیت می‌کرد.
هشام اختیار در سال ۲۰۰۱ به جای علی حمود که وزیر کشور شد، ریاست این اداره را عهده‌دار شد. ژنرال بختیار از نزدیکان به برادرزن فقید بشار اسد، آصف شوکت بود. در اواخر قرن بیستم ژنرال علی حوری رئیس اداره کل امنیت بود. در آن زمان، این اداره رقیب اداره امنیت سیاسی محسوب می‌شد. ژنرال غازی کنعان احتمالاً در اواخر قرن بیستم ریاست امنیت بین‌المللی این اداره را بر عهده داشت.
وی در مهرماه سال ۱۳۰۲ هجری شمسی در خیابان سپه قزوین (کوچه بایندر) دیده به جهان گشوده و از همان دوران کودکی و نوجوانی ضمن تحصیل، از نقاشی، شعر و موسیقی غافل نماند. پس از دوره دبیرستان، به مطالعه آثار نقاشان جهان پرداخت و با سبک‌های مختلف نقاشی آشنا شد. محمدباقر آصف زاده در بهمن ماه ١٣٩١، پس از طی یک دوره بیماری در سن ٨٩ سالگی در قزوین درگذشت.
ز ابن یمین پیام برای باد صبحدم نزد علاء دولت و دین آصف زمان
آصف زاده با ممارست توانست مهارت بسیار در هنر نقاشی کسب کند. وی در زمان دبیری هنر در دبیرستان‌ها، دانش سراها و مراکز تربیت معلم قزوین، سرپرست انجمن‌های نقاشی مراکز آموزشی قزوین بود. همچنین سمت سرپرستی نمایشگاه‌های نقاشی و مربی هنری اردوهای بزرگ تربیتی کشور را بر عهده داشت و از اعضای شورای فنی نشان‌های آموزشی لیاقت پیشاهنگان قزوین و مدرس هنر کلاس‌های کارآموزی دبیران و معلمان تربیت معلم کل کشور در مراکز استان‌ها و شهرستان‌ها بود. محمد باقر آصف زاده به جهت فعالیت‌های فرهنگی و هنری خود به دریافت گواهی‌نامه شایستگی نقاشی از اداره کل هنرهای زیبای کشور و گواهی نامه درجه ممتاز نقاشی از اداره کل آموزش هنری وزارت فرهنگ و هنر نایل گردید.
ور آصف دستور به تدبیر تو بودی قادر نشدی دیو بر انگشتری جم
صاحب صاحبقران و سرور گردن فراز خواجه ی خورشید رای و آصف جمشید فر
طاها و ریحان مدتی است به خاطر یک آگهی در روزنامه مشغول مراقبت از پیرمردی به اسم منوچهر آصف هستند. به زودی در خانه آصف اتفاقاتی روی می‌دهد که طاها و ریحان را دچار مشکلاتی کرده و آنها را در سر در گمی قرار می‌دهد.
ممتاز دختر میرزا حسن آصف‌خان وکیل شاهنشاهی و فرمانده ارشد سپاهیان جهانگیرشاه و برادرزاده نورجهان ملکه پرنفوذ و نیرومند جهانگیرشاه بود و در سال ۱۶۰۷ در سن ۱۴ سالگی به نامزدی پسر بزرگ و جانشین جهانگیر شاهزاده خرم (شاه جهان آینده) و بعد در سال ۱۶۱۲ به عقدش درآمد. او و شوهرش زندگی پرعشق و پرشوری را با هم تجربه کردند و در این ثمره عشق و علاقه با یکدیگر صاحب ۱۴ فرزند شدند که فقط ۸ تن از آنها بزرگ شده و بقیه در کودکی درگذشتند. پس از مرگ جهانگیرشاه در پایان سال ۱۶۲۷ و شروع جنگ جانشینی میان شوهرش، شاهزاده خرم، و برادر ناتنی خرم که داماد عمه‌اش نورجهان پادشاه بیگم نیز بود، درگرفت و در نهایت شوهر او با نام سلطنتی شاه جهان قدرت را بدست آورد و برتخت نشست.