آب پز

معنی کلمه آب پز در لغت نامه دهخدا

( آب پز ) آب پز. [ پ َ ] ( ن مف مرکب ) تخم مرغ یاگوشت به آب ساده و بی روغن پخته. مسلوق و مسلوقه.

معنی کلمه آب پز در فرهنگ معین

( آب پز ) (پَ )(اِمر. )آنچه که در آب ساده و بی - روغن پخته شده باشد.

معنی کلمه آب پز در فرهنگ عمید

( آب پز ) هر نوع مادۀ غذایی که در آب بیندازند و بجوشانند: تخم مرغ آب پز، سیب زمینی آب پز.

معنی کلمه آب پز در فرهنگ فارسی

( آب پز ) ( صفت ) آنچه که در آب ساده و بی روغن پزند : تخم مرغ آب پز گوشت آب پز سیب زمینی آب پز .
تخم مرغ یا گوشت باب ساده و بی روغن پخته

معنی کلمه آب پز در ویکی واژه

آب‌ پز
پخته شده در آب و بدون روغن.
آنچه که در آبجوش و بی‌روغن پخته شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه آب پز

سپس ایکتیوفاگید به نوبه خود از پادشاه در مورد مدت زندگی و رژیم غذایی مردمش سؤال کرد و به آنها گفته شد که اکثر آنها صد و بیست سال عمر کردند، در حالی که برخی حتی از آن سن فراتر رفتند - آنها گوشت آب پز می‌خورند. و جز شیر چیزی ننوشیدند. هنگامی که ایکتیوفاگی‌ها از تعداد سال‌ها شگفت زده شدند، آنها را به چشمه ای برد و در آنجا پس از شستن، گوشت خود را براق و براق یافتند، گویی در روغن غسل کرده باشند - و بویی از چشمه می‌آمد. از بنفشه‌ها گفتند آب آنقدر ضعیف بود که هیچ چیز در آن شناور نمی‌شد، نه چوب و نه ماده سبک‌تر، اما همه به ته می‌رفتند. اگر روایت این چشمه درست باشد، استفاده مداوم آنها از آب آن است که عمر آنها را طولانی می‌کند.
در این مراسم بزرگ در روستای آب اسک خانواده کسانی که تازه ازدواج کرده اند، باید راوردان (شیرینی و تخم مرغ آب پز) تهیه کنند و بین مردم در مراسم پخش کنند.