اخته کردن. [ اَ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تخم کشیدن. خصی کردن اسب و خروس و قوچ و جز آن را تا گشنی کردن نتواند. بیرون کردن بیضه خروس و قوچ و امثال آن تا فربهی گیرد. - امثال : ملانصرالدین است صد دینار می گیرد سگ اخته می کند، یک عباسی می دهد حمام می رود ؛ مزداو کم از خرج آن عمل است. و رجوع به یک روز حلاجی میکند... در امثال و حکم شود. || اخته کردن میوه ؛ دیری در برف یا یخ نهادن آن تا سخت سرد شود. || دیری در برف یا یخ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود پختن یا بریان کردن را.
معنی کلمه اخته کردن در فرهنگ معین
( ~. کَ دَ ) [ تر - فا. ] (مص م . ) ۱ - تخم کشیدن ، خصی کردن . ۲ - مدتی در برف یا ی خ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود.
معنی کلمه اخته کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - تخم کشیدن خصی کردن اسب و خروس و قوچ و جز آن حیوانی یا انسانی را مقطوع النسل کردن . ۲ - مدتی در برف یا یخ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود . یا اخته کردن میوه . مدتی در برف یا یخ نهادن میوه تا سخت سرد شود .
معنی کلمه اخته کردن در دانشنامه آزاد فارسی
اَختِه کردن (castration) برداشتن غده های جنسی (تخمدان ها یا بیضه ها). حیوانات اهلی نر را برای جلوگیری از تولید مثل، پروارشدن، رام شدن، یا ریشه کن کردن بیماری اخته می کنند. اخته کردن انسان ها در دوران باستان و قرون وسطا و بعدها نیز برای حفظ صدای زیر خواننده های پسر صورت می گرفت. برخی خلفا و شاهان برای داشتن خواجه هایی که نگهبانان قابل اطمینان حرمسراها باشند، آنان را اخته می کردند. اگر اخته کردن در دورۀ کودکی صورت گیرد، به علت عدم ترشح هورمون های جنسی مردانه از بیضه ها، تکامل جنسی متوقف می شود. مثلاً، صدای زیر باقی می ماند و رویش موی صورت و بدن کم می شود. حیوانات اهلی نر، مخصوصاً اسب و گاو، را برای جلوگیری از جفت گیری حیوانات نرِ نامناسب و کاهش خوی تهاجمی آن ها اخته می کنند. در گاوها، این عمل باعث بهبود کیفیت حیوان به منزلۀ دام گوشتی می شود (گاو نر اخته). جوجه خروس ها را هم برای بهبود طعم گوشت و بزرگ ترشدن اخته می کنند (جوجه خروس اخته). با تجویز هورمون نیز آثاری مشابه اخته کردن ایجاد می شود. تجویز هورمون پس از بلوغ، که معمولاً برای درمان سرطان به کار می رود، اگرچه فرد را عقیم می کند، عوارض خفیف تری دارد. سپتامبر ۱۹۹۶ قانونی در کالیفرنیا تصویب شد که به موجب آن، کسانی که بیش از یک بار مرتکب تجاوز به کودکان شده اند به حبس ابد محکوم می شوند، مگر این که قبول کنند با جراحی یا به روش شیمیایی و با تزریق های هفتگی اخته شوند.
معنی کلمه اخته کردن در ویکی واژه
تخم کشیدن، خصی کردن. مدتی در برف یا ی خ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود.
جملاتی از کاربرد کلمه اخته کردن
اخته کردن جانوران برای کنترل جمعیت و نژاد بهکار رفته و مانع از تولیدمثل آنها به این روش میشوند.
قوانین حقوقی اعمالی که سوءاستفاده جنسی محسوب میشوند را تعریف میکند. این قوانین بسته به زمان و مکان تغییر میکند. تقریباً در تمامی سامانههای قانونگذاری تجاوز جنسی جرمی با مجازات سنگین محسوب شده است. در برخی جوامع مجازات آن مرگ بوده است. نمونههای دیگر مجازات کور کردن دو چشم و اخته کردن (که در دوره نورمنها در انگلیس اجرا میشده است)، چند سال حبس و پرداخت جریمه، یا تبعید یا موارد دیگر بوده است.
در اسلام اختهسازی گناه محسوب شده و اکیداً حرام است، خواه آن را بر خود یا بر دیگری انجام دهد. در تاریخ برده داری در جهان اسلام، نسبت مناسبی از بردگان مرد به عنوان خواجه وارد میشدند. لوی بیان میکند که بر اساس قرآن و روایات اسلامی، چنین اختهسازی مورد ایراد بود. برخی از فقها مانند [البیضاوی] اختهسازی را قطع عضو دانسته و برای جلوگیری از آن قوانینی وضع کردهاند. با این حال، در عمل، اخته کردن بسیار بود. در مکه قرن هجدهم، اکثر خواجهها در خدمت مساجد بودند.
نادر ابراهیمی برای ساخته و پرداخته کردن آتش بدون دود بیش از سی سال - یعنی نیمی از عمرش- را صرف کردهاست. سریالی نیز با همین نام و توسط خود نادر ابراهیمی ساخته شدهاست.
از آنجا که اخته کردن مردان منجر به از بین رفتن بسیاری از ویژگیهای مردانه میشود، این روش از دیرباز برای بهرهکشی بیشتر و پیشگیری از اقدامات اعتراضی بردگان و استفاده از آنان در دربار صورت میگرفتهاست. اخته سازی بردگان در میان آشوریان و بابلیان و مصریان معمول بودهاست، و یونانیان از آنان، و رومیان از یونانیان و اروپائیان از رومیان این شیوه را آموختند.
(ونیز دلیل برآنکه مردم از جوهر صانع عالم است، آن است که مردم از بهر پدید آوردن صنعت های خویش دست افزارها سازد بر مقتضای حکمت که آن دست افزارها بر اختلاف صورت ها و فعل های خویش مر او را اندر حاصل کردن مقصود او طاعت دارند، هم چنانکه این فاعلان که یاد کردیم از طبایع مختلف صورت و فعل و از نفوس نمایی و حسی، مر صانع عالم را اندر این فعل کلی مطیعانند چنانکه خایسک و سندان و سوهان و جز آن مر زرگر را و تیشه و دست اره و پرمه درودگر را مطیعانند. و مر نفس ناطقه را اندر راست کردن این خانه پر دست افزارها که جسد ماست از حواس ظاهر و باطن، نیز دست افزارهاست مختلف صورت و فعل چو معده و امعا و دل و جگر و جز آن که هر یکی از آن اندر ساخته کردن این خانه پر آلت مر او را مطیعند، هم چنانکه کواکب و افلاک اندر راست کردن این خانه پر آلت که عالم است و مر صانع عالم را مطیعند.)
محمدحسنخان چندی بعد به خیوه که تحت حاکمیت نادرشاه بود، حمله برد اما مجدداً شکست خورد و گریخت. با قتل نادرشاه در ۱۷۴۷ م/۱۱۶۰ ه. ق، محمدحسنخان دوباره تلاش کرد استرآباد را تسخیر کند اما این بار توسط عادلشاه شکست داده شد. چون عادلشاه وارد شهر شد، پسر او، محمد را، که در این زمان شش ساله بود، دستگیر کرد و به مشهد فرستاد. عادلشاه بنا داشت او را بکشد، اما به اخته کردنش بسنده کرد؛ به همین دلیل است که محمد را «آغا» خواندهاند.
شهریار گفت : شنیدم که بهزمینِ بابل رسمی قدیم بود و قاعدهٔ مستمرّ که زمامِ عزل و تولیتِ پادشاه بدستِ رعیّت بودی. هر وقت که یکی از را خواستندی و قرعهٔ اختیار برو افتادی، بهپادشاهیِ خویش بنشاندندی و چون نخواستندی ، معزول شدی . یکی را بهپادشاهی نشانده بودند و هر آنچ تعظیم و تفخیمِ کار و ترویجِ بازار او بود ، بجای آورده و دوستیِ دولتِ او چون دل در سینه و نور در دیده گرفته تا هرچ بایست از اسبابِ فراغت و آسانی و تمتّع و کامرانی جمله او را ساخته کردند. روزی چنانک عادتِ ایشان بود ، برئ متغیّر شدند و تغییرِ پادشاهی او کردند و دیگری را بر جای او بنشاندند. مرد که لذّتِ سروری و پادشاهی چشیده بود و بر جهانیان دستِ حکم و مهتری یافته ، از غصّهٔ آن محنت بهضرورت در گوشهای نشست و میگفت :