تهمورث
معنی کلمه تهمورث در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تهمورث در فرهنگ اسم ها
معنی: پهلوان زمین، ( در اوستایی، takhmo urupa ) ( = طهمورث )، به معنی قوی جثه و نیرومند، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) شاه پیشدادی، معروف به دیوبند، که ریسندگی، بافندگی و اهلی کردن را به مردم آموخت، ( در اعلام ) نوه ی پسری هوشنگ و پدر جمشید جم، تهمورس، نیرومند، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی، ملقب به دیوبند
معنی کلمه تهمورث در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه تهمورث در ویکی واژه
تهمورث را ممکن است با آشپز یا کسی که طعام میآفریند مترداف دانست[۱]. ز پویندگان هر چه بُد تیز رو ... خورش کردشان سبزه و کاه و جو
↑ تهمورث از نخستین کسان است که همزیستی بین انسان و حیوان را میآفریند. همچنین اولین پادشاه است که در زمان خواندن و نوشتن در ایران آغاز میگردد.
جملاتی از کاربرد کلمه تهمورث
تو دانی که شاهان ایران زمین ز جم و ز تهمورث بافرین
خیل تهمورث به ترکستان رسید رزمگاهی بس بزرگ آمد پدید
هزاره نخست تاریخ جهان با شهریاری جم آغاز میشد اما بعدها هوشنگ و تهمورث مقدم شمرده شدند و هزاره نخست به دوران پادشاهی این سه تن بخش شد. هزاره بعدی، هزاره شوم ضحاک است و هزاره سوم با شهریاری فریدون آغاز میشود. در یشتها پس از فریدون، از گرشاسب نام برده میشود که به نظر میرسد در شمار شاهان به حساب نمیآید. پس از او شاهی هشتکوی یاد شده به نظر میرسد در شمار شاهان به حساب نمیاید. پس از او شاهی هشتکوی یاد شدهاست تا پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت و هزار سوم به پایان میرسد. در پایان هر هزاره از دوران سه هزار ساله فرجامین یکی از سوشیانت که از تبار زرتشت اند، ظهور میکند تا ستیزه نهایی میان نیک و بد را به فرجام رسانند.
دید تهمورث چو بر آن دوکنیز گفت با شیدسپ کای پیر عزیز
گفت تهمورث که باشد شه شاهینی قوی شهپرش میدان سپهسالار و چنگالش سپاه
دارای ۱۱ کرده و ۵۷ بند در مدح وَیو (=وای)، ایزد فضا است و تألیف آن متأخر به نظر میرسد. در بند ۱ ستایش و تمجید و توصیف این ایزد آمده و در بندههای ۲ تا ۴۱ از کسانی که این ایزد را ستوده و از او درخواست کمک کردهاند مانند اَهورَه مَزدا، هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک، فریدون، گرشاسب، کیخسرو، هوتوس (یا هُتوس، همسر گشتاسب)، و دوشیزههای عموماً یاد شدهاست و این بخش شباهت به یشت ۵ دارد. بندهای ۴۲ تا ۵۸ دربارهٔ ستایش این ایزد و کارهای اوست و ابهامات بسیار دارد.
هزاره نخست تاریخ جهان با شهریاری جم آغاز میشد اما بعدها هوشنگ و تهمورث مقدم شمرده شدند و هزاره نخست به دوران پادشاهی این سه تن بخش شد. هزاره بعدی، هزاره شوم ضحاک است و هزاره سوم با شهریاری فریدون آغاز میشود. در یشتها پس از فریدون، از گرشاسب نام برده میشود که به نظر میرسد در شمار شاهان به حساب نمیآید. پس از او شاهی هشت کوی یاد شدهاست تا پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت و هزاره سوم به پایان میرسد. در پایان هر هزاره از دوران سه هزار ساله فرجامین یکی از سوشیانتها که از تبار زرتشت اند، ظهور میکند تا ستیزه نهایی میان نیک و بد را به فرجام رسانند.
دارای ۱۱ کرده و ۵۷ بند در مدح وَیو (=وای)، ایزد فضا است و تألیف آن متاخر به نظر میرسد. در بند ۱ ستایش و تمجید و توصیف این ایزد آمده و در بندههای ۲ تا ۴۱ از کسانی که این ایزد را ستوده و از او درخواست کمک کردهاند مانند اَهورَه مَزدا، هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک، فریدون، گرشاسب، کیخسرو، هوتوس (یا هُتوس، همسر گشتاسب)، و دوشیزههای عموماً یاد شدهاست و این بخش شباهت به یشت ۵ دارد. بندهای ۴۲ تا ۵۸ دربارهٔ ستایش این ایزد و کارهای اوست و ابهامات بسیار دارد.
در کتاب مجمل التواریخ و القصص، نام پدر آبتین، همایون ذکر شدهاست. نَسَبِ همایون به تهمورث میرسد.
ز بسهای و هوی و درنگ درای بکردار تهمورثی کرنای
فرانک به او میگوید که پدر تو آبتین بود که از نژاد کیان و تهمورث بودهاست و مردی خردمند و پهلوان و بیآزار بود. برای نگهداری تو و پنهان کردنت از ضحاک روزهای بدی بر ما گذشت و پدرت جانش را فدای تو کرد و مغز پدرت را خوراک دو ماری که بر کتف ضحاک بود کردند.