اهورایی

معنی کلمه اهورایی در لغت نامه دهخدا

اهورایی. [ اَ ] ( ص نسبی ) نسبت به اهورا: دین اهورایی. و رجوع به اهورامزدا شود.

معنی کلمه اهورایی در فرهنگ فارسی

نسبت به اهورا

معنی کلمه اهورایی در ویکی واژه

اصطلاحاتی نظیر اهورا، اهورامزدا، اهوره‌مزده و اهورایی همگی منشاء مشترک دارند‌. اهورایی مانند آریایی پسوند آیی دارد و احتمالا اشاره به افرادی از نژاد حوری (هوری) است.
خدایی.

جملاتی از کاربرد کلمه اهورایی

در «یسنا، هات ۶۲» از آذر اهورایی با ویژگی‌هایی چون «برازنده نیایش»، «گشایش‌بخش» و «پناه‌بخش» یاد شده‌است و از او شادکامی، زندگی دراز، آسایش همگانی، کامروایی و روشنایی خواستار شده‌اند. پس اگر هریک از ما نور ایمان اهورایی را که از فراگیری علم و دانش و پایبندی به آن دست می‌آید، در خود افروخته داشته باشیم سرانجام آن آسایش آسان و فراوان، فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ، نیک و بی‌زیان و پس از آن دلیری، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن‌آرا، بالنده، نیک کردار، آزادی‌بخش و جوانمرد که خانه کشور را آباد می‌سازند خواهیم داشت که این همان ترجمه بخشی از یسنای ۶۲ (آتش نیایش) است.
آئین زروانی آئینی شفاهی و بسیار کهنسال می‌باشد؛ و به روایتی بیش از دوازده هزار سال قدمت دارد؛ و این آئین از راه خون و آتش به افراد جدید منتقل می‌شود و دین تبلیغی نیست. زمانی که کورش سیستان را فتح نمود تعدادی از مردان این خان کیش را به دیر مغان برد و آنان تعدادی از آموزه‌های اهورایی آن را برای ایجاد وحدت بین ایرانیان در دینی به نام زرتشت به شکل تبلیغی درآوردند. زرتشت مبلغ عقاید اهورایی است حال آنکه آئین زروانی آیین تقدیس هم‌زمان اهورا و اهریمن است؛ و گرایش به اهریمن مختص نخبگان و در سن سی و سه سالگی ممکن است انهم در صورتی که انجمن فرد را خردمند تشخیص داده و کسوت خرد بپوشانند. در غیر اینصورت فرد تا ابد ممکن است اهورایی و از عوام بمانند.
در سال‌های اخیر برخی از اشعار آلن گینزبرگ به فارسی برگردانده شده است که از آن میان می‌توان به مجموعه‌ای به نام «سوترای آفتابگردان» با برگردانی از محمد رزازیان، که توسط انتشارات سرزمین اهورایی روانه بازار شده اشاره کرد.
در اساطیر معنی آذرگشسپ را «آتش اسب نر» نیز نامیده‌اند. بر پایهٔ افسانه‌های ایرانی این آتشگاه بدین علت این‌طور نامیده شده‌است که کیخسرو هنگام گشودن «بهمن دژ» در نیمروز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدیدآورده بودند روبرو شد. آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرودآمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گُشسپ یا گُشنَسپ) نامیده شد. این محل هم‌اکنون به اشتباه، تخت سلیمان نام دارد. سلیمان فرزند داوود پادشاه اسرائیل بود.
اینک بخشایش و فروشی زرتشت سپیتمان اَشَوَن را می‌ستاییم. نخستین کسی که نیک اندیشید، نخستین کسی که نیک سخن گفت، نخستین کسی که نیک رفتار کرد. نخستین آثربان، نخستین ارتشتار، نخستین برزیگر ستور پرور، نخستین کسی که بیاموخت، نخستین کسی که بیازمود، نخستین کسی که ستور را، اشه را، منثره ورجاوند را، فرمانبرداری از منثره ورجاوند را، شهریاری مینوی را و همه نهادهای نیک مزدا آفریده را که از آشه است، برای خود پذیرفت و دریافت.نخستین آثربان، نخستین ارتشتار، نخستین برزیگر ستور پرور، نخستین کسی که از دیو روی گردانید و مردمان را بپرورد، نخستین کسی که در جهان استومند، [نماز] «اشم وهو…» را خواند؛ دیوان را نفرین کرد و برگزید که مزداپرست، زرتشتی، دیوستیز و اهورایی کیش باشد.
آتش‌پرستی عنوانی است که به زرتشتیان داده‌اند، از آنجا که بیشتر نیایش‌ها در آیین زرتشت در حضور آتش انجام می‌گیرد و آن ها معتقدند که آتش واسطه اهورایی بین انسان و اهورامزدا است که چنین چیزی حقیقت ندارد و زرتشتیان آتش پرست نبوده اند تنها به آن به عنوان یکی از عناصر طبیعت احترام نهادند .
اَبَرقهرمان رمان پتش خوآرگر که نام از آن دیار گرفته‌است، فرمانروای دژ چرات در قلب دیار سوادکوه باستانی است که حدفاصل میان آدمیان و دیوان است اما دل در گرو کردارهای اهورایی دارد.