خدا نشناس
معنی کلمه خدا نشناس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خدا نشناس در دانشنامه عمومی
این فیلم به داستان رابطه پیچیده ای که میان بیل هاگمایر، تحلیلگر FBI و قاتل سریالی تد باندی که در آخرین سال های محکومیتش در اعدام شکل گرفت می پردازد.
• الیجا وود در نقش بیل هاگمایر
• لوک کربی در نقش تد باندی
• الکسا پالادینو در نقش کارولین لیبرمن
• رابرت پاتریک در نقش راجر دیپو
• دبلیو ارل براون در نقش واردن ویلکنسون
• کریستین کلمنسون در نقش دکتر جیمز دابسون
• تام ویرچ در نقش مأمور اشتراوس
• مک برانت در نقش نگهبان پالوگر
معنی کلمه خدا نشناس در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه خدا نشناس
خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند بر دل خسته ی مرهم طلبان الماسند
ز هم خواهند این خلق خدا نشناس کام دل بسی جستم، همین درگاه حق را بی گدا دیدم!
بگرد وی بنگر چند تن خدا نشناس مگو که چرخ عجب مهره ای فکنده بطاس
ماهی و مرغ ز محبوب خدا باخبرند ما چه جنسیم که محبوب خدا نشناسیم
رود به مکه بسی حاجی خدا نشناس که نه به دیر توجه نه بر حرم دارد
ولی به آن سر مردانه و پیکر فرزانه که از رفتار ناهموار و کردار بدهنجار آن گروه بی شرم هیچ آزرم، یاوه گرای هرزه درای، ستم باره زنهار خواره، آدمی روی اهریمن خوی، کج پلاس ستیزه تلواس، روباه رنگ سیاه گوش آهنگ، لاف تراش گزاف کلاش، هیچ شناخت پوچ نواخت، هوش پریده چشم دریده، گدا تا سه سیاه کاسه، بی آبروی بیهده گوی، دستان ساز بستان تاز،ریو پیشه رنگ اندیشه، شوربخت وارون تخت، خود سپاس خدا نشناس، دشوار گذشت آسان گیر، زود گرسنه دیر سیر، آذر سرشت دوزخ سرنوشت، که خود دیده و دانی و بی گفت و گزارش شناخت توانی، چنان فرخای کیهان بر تن و جانم تنگ است و آمیزش و آویزم بهر راه و روش با این ددان آدمی چهر و دیوان مردم دیدار نکوهش وننگ، که مرگ را به بهای جان خواستارم، و نیستی را به گوهر هستی خریدار. با خرس و خوک تاکی به جدال اندر توان زیست، و تا چند از گربه و شغال زخم دندان و چنگال توان خورد. بیش از آن نیست که کیفر کردار زشت و بادافراه هنجار ناهموارم در خانه گور و لانه مار و مورم آسوده نخواهد گذاشت و همچنان فرسوده خواهد داشت. صدره گزند مار و آسیب مور از کاوش و آزار این کژدمان خموش و ماران چلپاسه آویز خوشتر. گویند به دوزخ در جانوری است زهرفزا جان گزا که تباه کاران سیاه نامه از گزایش نیش و گزارش بیش وی در مارگریزند و به کژدم آویزند. بار خدا را سوگندکه از کوب و کند و رنج و گزند این بد پسندانم دم کژدم خم ابروی یار است، و چنبر اژدر چوگان زلف نگار. زهی شگفتی که با آن پیشه و این اندیشه اسمعیل تنی لخت و دلی سخت کرده که هان بدرود تخت کی کن، و از مرز ری رخت درنگ بدان بوم وارونه پی کش، پوزش دانش پذیرش به گوش اندر راهی نیفتد و کوه سهلان سنگ بهانه جوئی را به کاهی نسنجد، بیت:
ترجمه خرمشاهی: پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شدهاست، ایمان آوردهاست و مؤمنان هم، همگی به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آوردهاند [و میگویند] بین هیچیک از پیامبران او فرق نمیگذاریم، و میگویند شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت به سوی توست. خداوند هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند، هرکس هر چه نیکی کند به سود او و هرچه بدی کند به زیان اوست، خدایا اگر [فرمانی را] فراموش یا خطایی کردیم بر ما مگیر، پروردگارا بار گرانی بر عهده ما مگذار، چنانکه بر عهده پیشینیان ما گذاردهای، پروردگارا آنچه تاب و توان آن را نداریم بر دوش ما مگذار، ما را ببخش و بیامرز و بر ما رحمتآور، تو مولای مایی، ما را بر خدا نشناسان پیروز گردان.
جز ره عشق بتان راه دگر می جویند اهل تقلید که راهی به خدا نشناسند