تنگ آب

معنی کلمه تنگ آب در لغت نامه دهخدا

تنگاب. [ ت َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پایاب و کم عمق. ( ناظم الاطباء ). || آبی کم مانده از گوشتی بسیار که جوشانده و پخته باشند درآن آب. که ماده آن بسیار باشد: آبگوشتی تنگ آب ؛ آبگوشتی که گوشت آن فراوان و آب آن بسیار کم باشد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). از: «تنگ »، بمعنی قلیل و کم و نادر + آب. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
تنگاب. [ ت َ] ( اِخ ) دهی از دهستان ایزه شهرستان اهواز است که 130 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
تنگاب. [ ت َ ]( اِخ ) دهی از دهستان بخش کوهک شهرستان جهرم است که 169 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه تنگ آب در فرهنگ عمید

۱. آبگوشت یا غذای آبدار دیگر که آب کم در آن ریخته باشند.
۲. آب کم عمق.

معنی کلمه تنگ آب در فرهنگ فارسی

صفت آبگوشت یاغذای آبدارکه آب کم در آن بریزند
دهی از دهستان بخش کوهک شهرستان جهرم است .

معنی کلمه تنگ آب در ویکی واژه

brocca

جملاتی از کاربرد کلمه تنگ آب

کامی که برآید ز خسیسان نظر تنگ آبی است که از چاه به غربال برآید
بسی خواهم میانت را بگیرم، وه همی ترسم که تنگ آبی رمن بی آنکه چیزی در میان باشد
جیفه چو بندد دهن جوی تنگ آب روان گیرد ازو بوی و رنگ