بلاهت. [ ب َ هََ ] ( از ع ، اِمص ) بلاهة. کم عقل بودن در امورات دنیا. ( غیاث اللغات ). بی عقلی. نادانی. حماقت. گولی. ( ناظم الاطباء ). سلیم دلی. ( بحرالجواهر ). ابلهی. کم خردی. ساده دلی. حمق. غباوت. رعونت. سفه. سخافت. کانائی. و رجوع به بلاهة شود. || ضعف و سستی در رأی و تدبیر. ( ناظم الاطباء ). بلاهة. [ ب َ هََ ] ( ع مص ) ابله شدن. ( از منتهی الارب ). ضعیف شدن عقل و خرد. ( از اقرب الموارد ). بَلَه. و رجوع به بله شود. || درماندن از حجت ؛ بله عن حجته. ( از منتهی الارب ). بلاهة. [ ب َ هََ ] ( ع اِ ) نادانی. سلیم دلی. نیک نهادی. خوشخوئی بی بدی. ( منتهی الارب ). بلاهت. بَلَه. و رجوع به بلاهت و بله شود.
معنی کلمه بلاهت در فرهنگ معین
(بَ هَ ) [ ع . بلاهة ] (اِمص . ) ۱ - کم خردی . ۲ - ضعف تدبیر، سستی رأی .
معنی کلمه بلاهت در فرهنگ عمید
از حیث رٲی و عقل ضعیف شدن، نادان شدن، نادانی، کودنی، ضعف عقل.
معنی کلمه بلاهت در فرهنگ فارسی
نادان شدن، ازحیث عقل ورای ضعیف شدن، نادانی ( اسم ) ۱- کم خردی ساده دلی سلیم دلی . ۲- ضعف تدبیر سستی رای .
معنی کلمه بلاهت در ویکی واژه
کم خردی. ضعف تدبیر، سستی رأی.
جملاتی از کاربرد کلمه بلاهت
و مخفی نماند که آنچه که مذکور شد از اخلاق ذمیمه، اجناس دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعاند، و همچنانکه از برای فضایل مذکوره انواعی بسیار است که مندرج در تحت آنها هستند، همچنین از برای هر یک از رذایل نیز انواعی بی شماری است که مندرج در آن و ناشی از آن است همچنانکه از جربزه حاصل می شود: مکر و حیله و از بلاهت: حمق و جهل مرکب و از تهور می رسد: تکبر و لاف و گردن کشی و عجب.
اما افراط در قوت تمییز، مانند خبث و گربزی و دها بود در آنچه تعلق به عمل دارد، و مانند تجاوز حد نظر و حکم بر مجردات به قوت اوهام و حواس، همچنان که بر محسوسات درانچه تعلق به نظر دارد، و اما تفریط در او چون بلاهت و بلادت در عملیات و قصور نظر از مقدار واجب، مانند اجرای احکام محسوسات بر مجردات در نظریات؛ و اما رداءت قوت چون شوق به علومی که مثمر یقین و کمال نفس نبود، مثلا علم جدل و خلاف و سفسطه به نسبت با کسی که آن را به جای یقینیات استعمال کند، و چون علم کهانت و فال گرفتن و شعبده و کیمیا به نسبت با کسی که غرض او ازان وصول به شهوات خسیسه بود. و اما افراط در قوت دفع چون شدت غیظ و فرط انتقام و غیرت نه به موضع خویش و تشبه نمودن به سباع؛ و اما تفریط درو چون بی حمیتی و خور طبع و بددلی و تشبه نمودن به اخلاق زنان و کودکان؛ و اما رداءت قوت چون شوق به انتقامات فاسده مانند خشم گرفتن بر جمادات و بهایم یا بر نوع انسان ولکن به سببی که موجب غضب نبود در اکثر طبایع. و اما افراط در قوت جذب مانند شکم پرستی و حرص نمودن بر اکل و شرب و عشق و شیفتگی به کسانی که محل شهوت باشند؛ و اما تفریط در او مانند فتور از طلب اقوات ضروری و حفظ نسل و خمود شهوت؛ و اما رداءت قوت چون اشتهای گل خوردن و شهوت مقاربت ذکور و یا استعمال شهوت بر وجهی که از قانون واجب خارج باشد.
و دیگری «بلاهت»، و آن معطل بودن قوه فکریه و کار نفرمودن آن در قدر ضرورت یا کمتر از آن است و این در طرف تفریط است و گاهی از اول به فطانت و از دوم به جهل بسیط تعبیر می شود.
اما افراط در قوه و ادراک: مثل صفت جربزه و تجاوز نظر و فکر از حد اعتدال، و توقف نمودن در مسائل به سبب شبهات واهیه، و فکر کردن در اموری که فهمیدن آنها حد او نیست، و حکم کردن در مجردات به مجرد وهم و تصورات و تفریط در آن: مانند صفت بلاهت و نادانی، و قصور نظر و فکر از فهمیدن ضروریات، و اجرای احکام مادیات بر «مجردات» و نابودی و ردائت آن مثل میل به علومی که در آنها کمالی از برای نفس حاصل نمی شود، مانند کهانت و شعبده و تعلیم بازیها و امثال آن و از این قبیل است: طرق جدل، و مناظره زیاده از قدر ضرورت.
کمال جهل و بلاهت بود که طعنه زند به نقص مایه کج فهمی و غلط خوانی
در اوایل قرون وسطی به معنی زبانهای محلی جدیدی بود که از زبان لاتین مشق میشد. رمانس همچنین به معنی کتابهایی بود که از لاتین ترجمه و یا به این زبانهای محلی نوشته میشد. در قرنهای نخستین میلادی، قصههای خیالی منظوم و منثور را که شرح حادثهها و شخصیتهای غیر عادی، صحنههای عجیب و غریب، ماجراهای شگفت انگیز، عشقهای احساساتی و پرشور و اعمال سلحشورانه بود، «رمانس»می نامیدند. شخصیتهای رمانسی مظهر یکی از قشرهای اجتماعی یا نماد یکی از ارزشها یا ضدارزشهای جامعه و زمانه خاصی هستند که در آن زندگی میکنند، یا بهانهای برای موقعیتهای مختلف، از بلاهت آمیز و طماعانه گرفته تاعاشقانه و مفرّح هستند.
معجونی از بلاهت خصم و شعور اوست کیفیتی که کرده قضا نام آن نعاس
«ابله» قبلاً یک اصطلاح فنی در زمینههای حقوقی و روانپزشکی برای برخی از انواع کمتوانیهای ذهنی عمیق بود که فرد نمیتواند از خود در برابر خطرات جسمی رایج محافظت کند. این اصطلاح به تدریج با «عقبماندگی ذهنی عمیق» جایگزین شد و از آن زمان به بعد هم با اصطلاحات دیگری جایگزین شدهاست. استفاده از ابله همراه با اصطلاحاتی مانند احمق، نادان، عقب مانده و مانند آنها، برای توصیف افراد دارای معلولیت ذهنی، قدیمی و توهین آمیز در نظر گرفته میشود. بلاهت اخلاقی به ناتوانی اخلاقی اشاره دارد.
آن بلاهت به از فطانت توست وجع این به از امانت توست
این فیلم نخستین بار در جشنواره فیلم نیویورک به نمایش درآمد و ماجرای آن در بمبئی امروزی میگذرد و دربارهٔ مردی است که دچار صرع است و مردم علائم آن را، به حماقت و بلاهت او نسبت میدهند.