( آسبان ) آسبان. ( ص مرکب ، اِ مرکب ) آسیابان : هنوز این آس خون گردان از آن است که آن بی آب دیده آسبان است.نزاری قهستانی. اسبان. [ اَ ] ( ع اِ ) روپوشهای تُنُک. اسبان. [ اِ ] ( ع مص ) پیوسته جامه سَبَنیّه پوشیدن. ( منتهی الارب ). و سَبَن دهی است به بغداد.
معنی کلمه آسبان در فرهنگ معین
( آسبان ) (ص مر. ) آسیابان .
معنی کلمه آسبان در فرهنگ عمید
( آسبان ) "
معنی کلمه آسبان در فرهنگ فارسی
( آسبان ) ( صفت ) آسیابان . آسیابان آسیابان: کارگر آسیا، صاحب آسیا، کسی که در آسیاغلات را آردمیکند روپوشهای تنک
معنی کلمه آسبان در دانشنامه عمومی
اسبان ( علمی: Equidae ) خانواده ای از جانوران گیاه خوار از راسته فردسمان است. خانوادهٔ اسبان قامتی میانه و پا و دمی دراز دارند. سم هایشان یک انگشت دارد و موهای تنشان کوتاه است. فرهنگستان زبان فارسی واژۀ «اسبیان» را پیشنهاد کرده است. اما با توجه به کاربرد پسوند "یان" برای زیرتیره ها، واژۀ اسبیان برای زیرتیرۀ آن مناسب است. در این تیره علاوه بر اسب و خر و گورخر گونه زانکی نیز قرار دارد که ترکیبی از گورخر نر با دیگر گونه هاست. ترکیب گورخر نر با خر ماده ایپو نام دارد که در ایتالیا یافت می شود و ترکیب گورخر نر با اسب ماده زورس ( Zorse ) می باشد.
معنی کلمه آسبان در ویکی واژه
آسیابان.
جملاتی از کاربرد کلمه آسبان
کوهها از کوهه های زین آسبان زیر خاک پشتها از پشته های کشتگان بر یکدیگر