تربچه

تربچه

معنی کلمه تربچه در لغت نامه دهخدا

تربچه. [ ت ُ رُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ترب از قسم خردگونه ، و از آن پاره ای سپید و برخی سرخ باشد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تربچه در فرهنگ معین

(تُ رُ چِ ) (اِمصغ . ) گونه ای ترب است ، کوچکتر از ترب که ریشة آن قرمز است .

معنی کلمه تربچه در فرهنگ عمید

از سبزی های خوردنی از نوع ترب. ریشۀ آن سرخ رنگ و کوچک تر از ترب، دارای ویتامین های a، b، و c و املاح معدنی است. برگ آن نیز مقداری ویتامین c دارد.

معنی کلمه تربچه در فرهنگ فارسی

یکی ازسبزیهای خوردنی ازنوع ترب کوچکتراز آن
( اسم ) گونه ای ترب که یکساله است و جزو سبزیهای خوردنی مصرف میشود. ریش. این گیاه از تربهای معمولی کوچکتر و بیخ وی سرخ است .
ترب از قسم خرد گونه و از آن پاره سپید و برخی سرخ باشد .

معنی کلمه تربچه در دانشنامه عمومی

تربچه گونه ای سبزی است که برگ و ریشه آن خوردنی میباشد. رنگ ریشه آن معمولا سرخ است
• گیاهان خوراکی
• سبزیجات
• تمیزکاری جعبه آرایه زیستی خودکار
• مقاله ها با ریزقالب «گونه»
• جعبه آرایه زیستی فاقد رنگ
• مقاله های دارای جعبه اطلاعات آرایه زیستی بدون نوار آرایه زیستی

معنی کلمه تربچه در دانشنامه آزاد فارسی

تُرُبچه (radish)
تُرُبچه
گیاهی علفی و یکساله، با نام علمی رافانوس ساتیووس (تربچه)، از خانوادۀ شب بو، بومی اروپا و آسیا. این گیاه به سبب ریشۀ گوشت دار، تندمزه، و خوراکی اش کشت می شود. غالباً قرمز رنگ است، ولی گاهی سفید یا سیاه آن نیز یافت می شود. به شکل خام در سالاد مصرف می شود. مصرف تربچه، به هضم غذا بسیار کمک می کند.

معنی کلمه تربچه در ویکی واژه

گونه‌ای ترب است، کوچکتر از ترب که ریشة آن قرمز

جملاتی از کاربرد کلمه تربچه

تو جو کبوتربچه زاده این لانه‌ای گر تو نیایی به خود مات از این سو کشیم
اکثریت بزرگی از مردمان چند شخصیتی، مؤنث هستند و این واقعیت ناشی از احتمال بهره‌کشی جنسی بیشتر از دختربچه‌هاست. (بون و دریچر، ۱۹۹۳)
این روغن دارای طعم تند است. از ویژگی‌های تمام گیاهان خردل که از خانوادهٔ شب بو هستند به عنوان مثال کلم، گل کلم، شلغم، تربچه، ترب کوهی یا وسبی. این است که اغلب برای پخت پز در شمال هند، شرق هند، نپال، بنگلادش و پاکستان استفاده می‌شود.
این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید چون صفیری و ندایی ز سوی غیب شنید
در این کتاب، آن شرلی در قالب یک دختربچه ۱۱ ساله، پا به گرین گیبلز می‌گذارد. ماریلا و متیو کاتبرت، خواهر و برادری مزرعه‌دار هستند و صاحب گرین گیبلز محسوب می‌شوند. آنها تصمیم می‌گیرند سرپرستی پسربچه ۱۰–۱۱ ساله‌ای را به عهده بگیرند اما کسی که مسئولیت داشته یتیم مورد نظر را از یتیم‌خانه به گرین گیبلز ببرد، به اشتباه دختربچه‌ای به نام آن شرلی را که والدینش را هنگامی که سه‌ماهه بوده از دست داده، به گرین گیبلز می‌آورد و آنه در آنجا ماندگار می‌شود و به جای کمک به متیو در کشاورزی، در خانه‌داری به ماریلا کمک می‌کند و ماجراهای جذابی به وجود میاورد. او دوستی صمیمی به نام دایانا بری دارد و خیلی اتفاقات باعث جدا شدن این دو دوست می‌شود ولی آن دو همواره باکمک هم سعی دارند به دوستیشان پایبند بمانند.
در ادامهٔ عملیات پاگسازی اردوگاه الهول نیروهای امنیتی مدیریت خودگردان (آسایش) در روز ۱۴ نوامبر، اجساد دو دختربچهٔ ۱۳ و ۱۰ سالهٔ اهل مصر را که سر آن‌ها از تن جدا شده‌بود، در بخش پناهندگان اردوگاه هول در شرق حسکه پیدا کردند. این دو کودک به دستور دادگاه شرعی داعش در سالن اردوگاه کشته شده‌بودند.
کبوتربچه چون آید به پرواز ز چنگ شه فتد در چنگل باز
داستان کتاب به‌خصوص برای کانادایی‌ها بسیار خودمانی است. داستان دختربچه یتیمی به اسم آن شرلی است که پس از زندگی سختی که در پرورشگاه‌ها و یتیم‌خانه‌ها داشته، اشتباهی به خانه متیو و ماریلا کاتبرت فرستاده می‌شود و خودش را آن‌جا پیدا می‌کند. آن مورد رحم متیو و ماریلا قرار می‌گیرد و داستان و ماجراهای تلخ و شیرین شروع می‌شود. در فصل‌های اول کتاب آن با کاراکترهایی مثل خانم لیند فضول، گیلبرت بلیت، هم‌کلاسی‌هایش و دیانا باری، دوست صمیمی‌اش آشنا می‌شود.