التحام

معنی کلمه التحام در لغت نامه دهخدا

التحام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) کفشیر گرفتن جراحت و سر استوار کردن آن. ( منتهی الارب ). پیوسته شدن جراحت. ( تاج المصادر بیهقی ). با یکدیگر پیوستن جراحت. ( مصادر زوزنی ). || سخت گردیدن جنگ. ( مصادر زوزنی ).

معنی کلمه التحام در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) به هم پیوستن ، به هم چسبیدن ، جوش خوردن (زخم یا چیز دیگر ).

معنی کلمه التحام در فرهنگ عمید

۱. جوش خوردن و پیوستن دو چیز به هم.
۲. جوش خوردن و به هم آمدن زخم.

معنی کلمه التحام در فرهنگ فارسی

بهم پیوستن، پیوسته شدن، جوش خوردن وپیوستن دوچیزبهم، جوش خوردن وبهم آمدن زخم
( مصدر ) پیوسته شدن بهم پیوستن بهم چسبیدن بهم آمدن جوش خوردن ( زخم یا چیز دیگر ).
کفشیر گرفتن جراحت و سر استوار کردن آن .

معنی کلمه التحام در ویکی واژه

به هم پیوستن، به هم چسبیدن، جوش خوردن (زخم یا چیز دیگر)

جملاتی از کاربرد کلمه التحام

فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُکْباناً ای اذا خفتم فی مطاردة العدو و التحام القتال و غیره، صلّوا مشاة او فرسانا کیف ما امکنکم، مستقبلی القبلة و غیر مستقبلها. میگوید اگر ترسید از دشمن یا از سبع یا از سیل یا از زخم مار یا از نهیب آتش، نماز فریضه بوقت خویش میکنید چنانک توانید، روی بقبله و پهلو بقبله و پشت بر قبله، ایستاده و تازیان و گردان، یعنی آن گه که در نماز می‌ایستد روی ستور بقبله گرداند و رکوع می‌نماید و سجود فروتر از رکوع می‌نماید. و تا تواند روی با پس نکند. و اگر مضطر ماند فرو می‌آید و بر می‌نشیند و زخم می‌زند. رسول خدا سه بار نماز خوف کرده است از سه گونه: بذات الرقاع و ببطن النخلة و بعسفان هر جای بر حسب حال ضرورت که دشمن از پس پشت بود دیگر کرد، و که دشمن میان او بود و میان قبله دیگر کرد، و که دشمن گردان بود و درهم افتاده دیگر کرد. و شرح این در سورة النساء بجای خویش گفته شود ان شاء اللَّه تعالی.