اختلاب

معنی کلمه اختلاب در لغت نامه دهخدا

اختلاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فریفتن کسی را. ( منتهی الارب ). مُخالَبَه. بزبان فریفتن. ( آنندراج ). تیتال. || ربودن.

معنی کلمه اختلاب در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - خدعه کردن . ۲ - با زبان نرم فریب دادن .

معنی کلمه اختلاب در فرهنگ عمید

۱. فریفتن.
۲. کسی را با سخنان شیرین و خوشایند فریب دادن.

معنی کلمه اختلاب در ویکی واژه

خدعه کردن.
با زبان نرم فریب دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه اختلاب

چه کارهای مملکت به مردانِ کار و لشکر و لشکردار راست آید و چون لشکر پادشاه را بی‌یسار بینند، نه ازو خوف دارند و نه طمع و هرچند به جهد و کوشش در ارعا و ارضاءِ ایشان افزاید، سودمند نباشد و هر وعده‌ی نیکو که دهد چون اختلابِ برقِ بی‌باران دانند و چندانک بخشد و بخشاید، ازو منّت نپذیرند و مرد مقلّ حال را به وقتِ گفتار، اگر خود درّ چکاند، بسیار گوی شمرند و فضایل و رذایلِ او را منکر دانند و اگر وقتی مروّتی به کار دارد ، باد‌دستش خوانند و اگر امتناعی نماید، بخیل و اگر مراعاتی نماید ، سپاس ندارند و اگر مواساتی ورزد، مقبول نیفتد. اگر حلیم بود، به بددلی منسوب شود و اگر تجاسر کند، به دیوانگی موسوم گردد و باز مردِ توانگر را چون اندک هنری بود، آنرا بزرگ دارند و اگر اندک دهشی ازو بینند، شکر و ثنای بسیار گویند و اگر بخیل باشد، کدخداسر و دانا گویند و اگر سخنی نه بر وجه گوی ، به صد تأویل و تعلیل آنرا نیکو و شایسته گردانند.
له الفضل و الافضال و القدرة و الکمال، لا اله الا هو الکبیرالمتعال نشهد به لا عن ارتیاب و نؤمن به لا عن اختلاب و نتوکل علیه فیه جیئة و ذهاب، ایمان من اعترف بذنوبه و ایقان من اغترف بذنوبه و نشهد ان محمدا خیر عباده و سید البشر فی بلاده صاحب القضیت و السنان الخضیب و راکب البراق الی المعراج؛