آرایشگری
معنی کلمه آرایشگری در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه آرایشگری
زن آرایشگری که موهایش را به خاطر سرطان پستان و شیمیدرمانی، از دست داده متوجه میشود که شوهرش به او خیانت میکند و مشغول معاشقه با زن دیگری است. با اینحال سفری به ایتالیا را به منظور حضور در جشن عروسی دخترش آغاز میکند. زن در این سفر با مردی که زنش مُرده آشنا میشود، مردی که دنیا را بخاطر از دست دادن همسرش سرزنش میکند…
نظرات منفی در مورد آلمان در بریتانیا در دهه ۱۸۸۰ و پس از پیروزیِ پروس در جنگ فرانسه و پروس در ۱۸۷۰-۱۸۷۱ با انتقاد در مطبوعات آغاز شد و بسیاری از آنها با تمرکز بر این ایده که بریتانیا ممکن است قربانی بعدیِ آلمان پس از فرانسه باشد. در سال ۱۹۰۰ در طیِ جنگ بوئر دوم (جنگ دوم کشاورزان)، آرایشگری آلمانی در تاتنهام به همدردی و طرفداری بوئر متهم شد و مورد حمله قرار گرفت و در سال ۱۹۰۱، حمله به آلمانیها در سفر با قطار در شرق لندن وجود داشت.
در گذشته امر تراشیدن و اصلاح ریش و سبیل مردان نیز برعهدهٔ آنان بود که امروزه با رونق تیغهای ریشتراش و ریشتراش برقی، این کار کمتر به آنان سپرده میشود. آرایشگری در ایران بهعنوان «هنر دهم» به ثبت رسیدهاست.
پگ ادوارد را به خانه خود میآورد و او را با شوهرش بیلی و پسرش کوین و دخترش کیم آشنا میکند. ادوارد عاشق کیم میشود و در دل همسایگانشان جا باز میکند. او به آنها در آرایشگری و باغبانی کمک میکند تا جایی که به یک برنامه تلویزیونی دعوت میشود. اما کیم خود نیز یک دوست پسر به نام جیم دارد.
رضا بابک درنقش اسد خمارلو، آرایشگری است که با آن که سن بالایی دارد، هنوز ازدواج نکرده و همین امر منجر به این میشود که هرکدام از دوستانش، شخصی را برای ازدواج، به او معرفی کنند. این قضیه تا جایی پیش میرود که پسر خسته شده و سعی میکند به زندگی خود سر و سامانی بدهد. در هر قسمت از داستان، پسر به همراه مادر و خواهرش به خواستگاری میرود ولی هیچیک سودی ندارد تا اینکه با خانمی آشنا میشود. نام آرایشگاه اسد خمارلو، آرایشگاه زیبا است، که روی شیشۀ آن نوشته: آرایشگاه زیبا_نایس سابق.