معنی کلمه زودازود در لغت نامه دهخدا
جهان مثل چو یکی منزلیست بر ره خلق
در او همی گذرد فوج فوج زودازود.ناصرخسرو.و بدین سبب مثانه را نگاه نتوان داشت تا جمله شود و به اختیار بیرون کند لکن اندک اندک بدو می رسدو زودازود دفع می کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
شه ز گرمی سیاستم فرمود
در هلاکم مکوش زودازود.نظامی ( هفت پیکر چ وحید ص 111 ).رفت پنهان به باغ زودازود
خام بنهاد و پخته را بربود.امیرخسرو ( ازآنندراج ).