آنقدر

معنی کلمه آنقدر در ویکی واژه

آن‌انداره، تا آن حد (کم و زیاد). افسوس روزهای گذشته را میخورد که آنقدر خودمانی دور هم گرد می‌آندند. صادق‌هدایت

جملاتی از کاربرد کلمه آنقدر

می‌رسد از پهلوی خم ساغر و پیمانه را آنقدر فیضی که دل را پیر کامل می‌دهد
وقتی الینور از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد، پدرش او را تشویق کرد تا در ارتش اسرائیل ثبت نام کند. خود وی اگرچه در ابتدا با این ایده مخالف بود، اما به تدریج از آن پیروی کرد و آنقدر جاه طلبی داشت که برای خدمت به عنوان یک پزشک نظامی در ارتش تحصیل و خدمت کند. با این حال، به محض ورود به پایگاه استخدام، به او اطلاع داده شد که او قبلاً به عنوان کارمند اداری منصوب شده‌است. الینور که عمیقاً ناامید شده بود از انتقال به پایگاه جدید خودداری کرد تا اینکه سرانجام پس از چند روز ملاقاتی بین او و یک سرهنگ ازفرماندهی شمالی اسرائیل ترتیب داده شد. سرهنگ یک پیشنهاد منحصر به فرد از الینور ارائه کرد: آموزش‌های پایه منظم را طی کنید و به شرط انتخاب به عنوان یک کارآموز برجسته، به دوره آموزشی پزشکی بروید.
برگشت به وضع نخستین آنقدر بدیهی است که حتی میکروسافت هم گوشی دستش آمده و مفیدترین کلیدی را که درست کرده «کنترل زد» است که اگر اشتباهی کردیم، (مثلاً متنی را نوشتیم و پاک کردیم و بعد پشیمان شدیم) بتوانیم برگردیم.
این قفس را آنقدر مشکن بهم ای سنگدل تا من بی دست و پا بال و پری پیدا کنم
آنقدرها کز سخن باشد بلندی خوشنما کوتهی در دعوی از تیغ زبان زیبنده است
نرفته بود ز شب آنقدر، که جذبه ی شوق نمود او را، بی اختیار و کرد روان
آنقدر خامه صائب گهرافشانی کرد که شد از گوهر او خاک توانگر دامن
آراکچف همچنین یک معشوقه طولانی مدت به نام ناستازیا فدوروونا مینکینا داشت. در زمان غیبت او از املاک آنها، او پسری به دنیا آورد که موهای قرمز و چشمان آبی داشت و نه به او و نه به اراکچایف شباهت داشت. پسر میخائیل شومسکی نام داشت و تبدیل به یک مستی دردسرساز شد. مینکینا آنقدر ظالم بود که توسط خدمتکاران خشمگین به قتل رسید. اراکچیف غمگین بود و مدتی قادر به انجام وظیفه در دادگاه نبود.
خواهم دید وجد آنقدر جام می و تنباکوام کافتم به طاق ابرویی چون نرگس خماره‌ای
ذوق حال از نام استقبال باطل می‌شود نیست امروز آنقدر فرصت‌ که بر فردا زنید
او دومین پسر آرتور و مالی ویزلی است و گفته می‌شود که هیکلی شبیه برادرانش فرد و جورج دارد: کوتاه‌تر و تنومندتر از بیل، پرسی و رون. او چهره ای گشاد و خوش‌اخلاق دارد که کمی بد آب و هوا و بسیار کک و مک است. بازوهای او عضلانی است و یکی از آنها سوختگی طولانی براق دارد. زمانی که در هاگوارتز بود، بخشدار، کاپیتان کوئیدیچ و جستجوگر افسانه‌ای برای تیم کوئیدیچ گریفیندور بود. مهارت‌های او به‌عنوان یک جستجوگر آنقدر خوب بود که می‌گفتند: «اگر به تعقیب اژدها نمی‌رفت، او می‌توانست برای انگلیس بازی کند.»
غبار آنقدر سوی افلاک شد که قطب فلک، مرکز خاک شد
تلاش‌های مورخین غربی در جهت بررسی صحت تاریخی این روایت اسلامی به نتیجه‌ای مشخص نرسیده‌است؛ به گفته مورخی به نام افران شهید، پذیرش یا رد صحت تاریخی این واقعه به یک میزان سخت می‌باشد: این حادثه در قرآن در سوره فیل به عنوان یک حادثه مهم ذکر شده و آنچنان که از آیه اول سوره پیداست این حادثه اخیراً اتفاق افتاده بود و احتمالاً خاطرات آن در ذهن هم‌عصران محمّد بوده‌است و کاملاً محتمل است که توضیحاتی که در کتب تاریخی مسلمانان وجود دارد توسط آنها منتقل شده باشد. در واقع این حادثه برای اعراب آنقدر مهم بود که آن را به عنوان مبدأ برای شروع یک دوره تاریخی گرفته بودند.
چو صبح بر دو نفس آنقدر مچین بیدل که تا نگاه‌کنی محمل دعا بسته‌ست
این جسارت‌ها گاه آنقدر شدید می‌شد که حتی شیفتگان او در جواز اقتدا به او شک می‌کردند چنان‌که در بین مریدانش در خراسان معروف است که در مجلسی چنان تعابیر میرزا نسبت به حکما تند شد که میرزا جواد تهرانی پس از درس به دلیل اینکه می‌خواست در نماز او شرکت کند از وی تقاضا نمود که استغفار کند.
تولوز به اصطلاح «منطقه آزاد» بود، که تا نوامبر ۱۹۴۲ شاهد جنگ و نیروهای اشغالگر نبود، اما یک نیروی شبه نظامی محلی که توسط رژیم ویشی تعیین شده بود، در اختیار داشت. نگرش آنها نسبت به یهودیان آنقدر شدید بود که نوت‌ها دیگر به زبان روسی صحبت نمی‌کردند و تنها از فرانسوی حتی در صحبت با فرزندانشان استفاده می‌کردند. اکثر یهودیان سعی کردند از طریق مارسی به آمریکای جنوبی فرار کنند؛ نوت‌ها هم تلاش خود را کردند اما شکست خوردند. زندگی آنها بسیار فقیرانه و سخت بود و هر شغل در دسترس را می‌پذیرفتند.
آنابلا در اتاقش نامه‌ای را با خون خودش برای برادرش جیووانی می‌نویسد و به او هشدار می‌دهد که سورانزو حقیقت را می‌داند و به زودی به دنبال انتقام خواهد بود. کشیش نامه را تحویل می‌دهد، اما جیووانی آنقدر مغرور است که باور نمی‌کند که صدمه‌ای به او وارد شود و توصیه‌های خواهرش را دربارهٔ رد دعوت به جشن تولد سورانزو نادیده می‌گیرد. متعاقباً کشیش از پارما فرار می‌کند تا از دخالت‌های بیشتر در سقوط جیووانی جلوگیری کند.
در این روش روغن زیتون آنقدر له و خرد می‌شود تا به صورت خمیری نرم در آید، این عملیات توسط آسیاب چکشی، صفحه‌ای، ماشین‌های هسته گیر یا آسیاب تیغه‌ای انجام می‌شود سپس این خمیر به مدت ۳۰–۶۰ دقیقه مخلوط می‌شود تا قطعات ریز زیتون به صورت توده در آید.
علاوه بر پرلیت، ریز ترکیبات دیگری نیز که از محصولات گذار آستنیتی اند، وجود دارند یکی از آن‌ها بینیت نام دارد. ریزساختار بینیت شامل فازهای فریت و سمنتیت است و بنابراین فرایندهای نفوذی در این گذار حضور دارند. بینیت به صورت سوزنی یا صفحه‌ای تشکیل می‌شود که نوع آن وابسته به دمای دگرگونی است؛ اجزاء ریزساختاری بینیت آنقدر ریز است که با میکروسکوپ الکترونی قابل مشاهده‌اند. فازی که سوزن‌ها را احاطه کرده، مارتنزیت است. علاوه بر این، هیچ فاز پرویوتکتویدی همراه با بینیت تشکیل نمی‌شود.
می کند کارخود آخر نمک، اما صائب آنقدر صبر که دارد که کند کار نمک؟