اسعار

معنی کلمه اسعار در لغت نامه دهخدا

اسعار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سِعْر. قیمت ها. نرخها : اسعار اشعار در بازار مروت ایشان [ آل فریغون ] رواج یافته. ( ترجمه تاریخ یمینی نسخه خطی کتابخانه مؤلف ص 286 ). || ارزها ( اصطلاح بانکی ) : اسعار خارجی.
اسعار. [ اِ ] ( ع مص ) نرخ نهادن. || برافروختن آتش. || برانگیختن جنگ. || بدی رسانیدن کسی را. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه اسعار در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] جِ سِعر. ۱ - نرخ ها، قیمت ها. ۲ - ارزها (پول بیگانه ).

معنی کلمه اسعار در فرهنگ عمید

= سِعر

معنی کلمه اسعار در فرهنگ فارسی

نرخها، ارزها، جمع سعر
جمع سعر . ۱ - نرخها قیمتها. ۲ - ارزها .
نرخ نهادن

معنی کلمه اسعار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسعار جمع سعر به معنای نرخ کالا و بهای آن می باشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (ثمن) تعیین می شود.
اسعار جمع سعر به معنای نرخ کالا و بهای آن می باشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (ثمن) تعیین می شود. بنابراین سعر خود عوض نیست، بلکه مقدار آن است
و عوضی که در مقابل جنس فروخته شده دریافت می گردد، «ثمن» نامیده می شود.
معنای تسعیر
تسعیر به معنای قیمت گذاری و تعیین نرخ می باشد.
اختلاف در نرخ گذاری خداوند و انسان
بر سر این موضوع که قیمت گذاری و تعیین نرخ، فعل خداوند است یا بندگان هم می توانند نرخ گذاری کنند، اختلاف است.
← اهل حدیث و اشاعره
...

معنی کلمه اسعار در ویکی واژه

نرخ‌ها، قیمت‌ها.
ارزها (پول بیگانه)

جملاتی از کاربرد کلمه اسعار

قول دیگر آنست که تفقّه و انذار با مقیمان شود، حاضران مدینه. لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ یعنی لیتعلّموا القرآن و السّنن و الحدود، وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ الغائبین إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ و لیعلّموهم ما نزل من القرآن بعدهم و یخوّفوهم به. لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ما یجب اجتنابه. کلبی گفت: قبیله بنی اسد بن خزیمة همه به مدینه آمدند با عیال و اطفال ایشان فملأوا الطّرق بالعذرات و غلت الاسعار، فنزلت هذه الآیة.
و چون امید از وطن و مسکن مألوف منقطع شد صلاح دین و دنیا دران دید که مسکن در دیاری سازد که درو اهل سنت و جماعت باشند و از آفت بدعت و هوا و تعصب پاک بود و به امن و عدل آراسته باشد و رخص اسعار و خصب معیشت بود و در آن دیار پادشاهی دیندار دین‌پرور عالم عادل منصف متمیز باشد که قدر اهل دین داند و حق اهل فضل شناسد.