آب طلا

معنی کلمه آب طلا در لغت نامه دهخدا

( آب طلا ) آب طلا. [ طِ / طَ ] ( اِ مرکب ) آب زر. || آب اکلیل. و رجوع بکلمه طلا شود.

معنی کلمه آب طلا در فرهنگ معین

( آب طلا ) (طَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - آب زر. ۲ - آب اکلیل .

معنی کلمه آب طلا در فرهنگ فارسی

( آب طلا ) ( اسم ) ۱ - آب زر. ۲ - آب اکلیل .

معنی کلمه آب طلا در ویکی واژه

آب‌طلا
آب زر، آب اکلیل، آب طلا.

جملاتی از کاربرد کلمه آب طلا

نویسم وصف جودش چون به نامه رود آب طلا از جوی خامه
جوان را بینی که فضل دیگری را تا زمانی که زنده است انکار همی کند. اما آن زمان که بمیرد کوشش دارد که نکته ای از او را به آب طلا برنویسد.
لرزان ز بیم کرده رقم شمس اعظم است بر حاشیه به آب طلا عبده فداه
رسالهٔ ذَهَبیّه یا طِبُّ الرِّضا، رساله‌ای در طب و حفظ سلامتی است که به‌دستور مأمون و به‌قلم علی بن موسی الرّضا نوشته شده‌است. این کتاب که رسالهٔ ذهبیّه[یادداشت ۶] نام گرفته، دربارهٔ پزشکی است و چون به‌دستور مأمون آن را با آب طلا نوشته‌اند، یکی از گران‌بهاترین رساله‌های پزشکی است. در این رساله مطالبی دربارهٔ تعدیل طعام، تدبیر حمام و اصلاح بدن و حفظ بدن از امراض، جهت بهره‌مندی از سلامتی کامل آمده‌است. در سندیتِ این کتاب، ابهاماتی وجود دارد که اعتبارش را مورد تردید و خدشه قرار داده‌است؛ از جمله کسانی که به اعتبار این کتاب به دیدهٔ تردید نگریسته، محمدباقر مجلسی است.
بشست ز آب طلا آن سطور را خورشید چو اوستادان الواح طفل در مکتب
هر سر مژگان مرا از دیدن تمثال خویش غوطه زد چون خامهٔ نقاش در آب طلا