آفرینندگی {creativity} [روان شناسی] توانایی ایجاد اندیشۀ نو و بی سابقه ای که سودمند یا جذاب یا معنادار باشد متـ . خلاقیت
معنی کلمه آفرینندگی در ویکی واژه
آفریدن، بوجود آوردن. انسان ... قدرت آفرینندگی و ابداع دارد. «مرتضیمطهری»
جملاتی از کاربرد کلمه آفرینندگی
در دوران اساطیری آسمان جایگاه خدایان بوده و به علت دست نیافتنی بودن و بی کرانگی و نیروی آفرینندگیِ (باران) آن نماد برتری خداوند تلقی شدهاست.
بسیاری از اندیشمندان وضعیت آفرینندگی را در ایران وضعیت خوبی ارزیابی نمیکنند. علّت اینکه ما در تولید علوم انسانی-اسلامی و نیز سازههای سخت، کُندیم، شاید اینست که گاه اساساً (۱) به لحاظ نگرشی معتقد به ضرورت نوآوری نیستیم و آن را یک کالای لوکس تلقی میکنیم. (و اتفاقاً نیاز خود را به تولیدات نو، با تقلید و واردات حل میکنیم) علّت دیگر شاید این است که (۲) به روشهای خلّاقانه فکر کردن، باور نداریم؛ یا (۳) نسبت و نوع تعامل ثوابت و باورهای دینی و نوفهمی و نوآوری را بهطور شفاف نمیدانیم و میان ثابت و متحول، خطکشیهای ذهنی و تجارب عینی الهامبخش نداریم.
خلاقیت یا آفرینندگی توان ساختن یا خلق نمودن چیزی نو است، راهکاری نو برای حل یک مشکل، یک روش یا یک دستگاه نو، یا یک شیء یا فرم نو هنری. «خلاقیت بشر تعریفی از قابلیتهای اقتصاد، زندگی، فناوری، صنایع نو، ثروت نو و کلیهٔ چیزهایی است که از یک اقتصاد خوب جریان میگیرند. خلاقیت چند وجهی و چند بعدی است. فقط محدود به یک نوآوری فناورانه یا یک مدل کسبوکار نوین نیست. چیزی نیست که بتوان آن را در یک جعبه نگه داشت و هنگامی که کسی وارد دفتر کار میشود آن را باز نمود. خلاقیت شامل انواع متمایز فکرکردن و عاداتی است که بایستی هم در افراد و هم در جامعه گرداگرد آنها کاشته شود.»
در این کتاب مطرح شده که انکار فرهنگ و تاریخ سبب شد که روسها با مسائل نهایی درگیر شوند و افراط کنند. مارکسیسم و سوسیالیسم نقطهٔ پیوند نیهیلیسم روس و نیهیلیسم غربی است یعنی ملغمهای از آنارشیسم باکونین که سرآغاز آفرینندگی نو را در تخریب میدانست و آنارشیسم مذهبی لئو تولستوی و برنامه انقلابی لنین که مخلوطی از باکونین و پطر کبیر بود.
فردوسی در شمار آن شاعرانِ نهچندان پرشمار در زبان پارسی است که نجابتِ گفتار و پاکیِ سخنِ او آلوده نشده و حتی واژهای که زننده و ناسزا باشد از او سر نزدهاست. آنجا هم که او ناگزیر از بهنظمکشیدن سخنِ خشمگینانهٔ قهرمانانِ داستانهایش بوده و دشنامی از زبان آنها بر قلم آورده، هرگز از اندازهٔ متعارفترین واژههایی از این دست فراتر نرفتهاست. ناسزاهایی که فردوسی بهخاطر رعایت امانت ناگزیر از بیان آنها بوده، هیچیک از مرز پاکی بیرون نیست و این موضوع هنگامیکه به دیوانِ دیگر شاعران نگریسته میشود بهتر دریافت میگردد. همین عفّتِ کلام و نجابتِ بیان، او را به ساخت مضمونهای تازهای راهبری کردهاست که در اوجِ نازکخیالی و آفرینندگی هستند.
نام پرآوازهٔ نویسندهٔ آلمانی، آلفرد دوبلین که در (۱۰ اوت سال ۱۸۷۸) متولد شد، با اسم پایتخت این کشور، برلین، پیوندی ناگسستنی دارد؛ نه بهخاطر این که دوبلین از ده سالگی در این شهر زندگی میکرد، بلکه به این دلیل که او، اولین نویسندهٔ آلمانی است که برلین را به عنوان یک بزرگشهر اروپایی در ادبیات، ابدی کردهاست. این اثر برجسته، «برلین، میدان الکساندر» نام دارد که برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. منتقدان ادبی، این رمان یگانه را بارها از نظر اهمیت و غنا و قدرت آفرینندگی با «اولیس»، اثر جیمز جویس، که در سال ۱۹۲۲ انتشار یافت، مقایسه کردهاند. دوبلین ولی، به گفتهٔ خود هنگام نوشتن رمانش، با این اثر آشنا نبودهاست.