آلایه

معنی کلمه آلایه در لغت نامه دهخدا

( الایة ) الایة. [ اَ ی َ ] ( ع اِ ) رمز است الی آخر الاَّیة را.

معنی کلمه آلایه در فرهنگ فارسی

رمز است الی آخر الایه را .

معنی کلمه آلایه در فرهنگستان زبان و ادب

آلایه
{artifact / artefact} [مهندسی مخابرات] اعوجاج ها یا سایر اختلالات غیرعمدی و ناخواسته در صوت یا تصویر بازتولیدشده که ناشی از خطاهای انتقال یا پردازش نشانک/ سیگنال است

معنی کلمه آلایه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] الآیه. ریشه کلمه:
اوی (۴۱۸ بار)ائی (۳۸۲ بار)ایی (۶۲۸ بار)

معنی کلمه آلایه در ویکی واژه

اعوجاج‌ها یا سایر اختلالات غیرعمدی و ناخواسته در صوت یا تصویر بازتولیدشده که ناشی از خطاهای انتقال یا پردازش نشانک/ سیگنال است.

جملاتی از کاربرد کلمه آلایه

شیخ الاسلام گفت: که اللّه تعالی فراموسی گفت: ببین! گفت که گفت: موسی چنان کن! گه همیشه زبان تو بیاد من تر بود، و هر کجا که شود! گذر تو بر من بود قال اللّه عز و جل اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا، کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا آلایه.
قال‌الله تعالی «یا داود انا جعلناک خلیفه فی‌الارض فاحکم...» آلایه و قال النبی صلی‌الله علیه وسلم «السلطان ظل‌الله فی‌الارض یأوی الیه کل مظلوم».
او بر مثال جوز بود که در وی مغز ایمان بود اما پوست طلخ اعمال فاسده داشت ضربتی چند بران پوست دوم زنند که حامل پوست اول بود و آن طفل مغز را از رحم پوست خلاص دهند پوست را غذای آتش کنند که «کلما نضجت جلو دهم» آلایه و مغز را در پوست قطایف لطایف حق پیچند و بر صحن بهشت نهند و بخوان «اخوانا علی سرر متقابلین» آرند. این صفت آن طایفه است که در حق ایشان فرمود «و آخرون مرجون لامر الله اما یعذ بهم و اما یتوب علیهم».
فاما سعدا دو طایفه‌اند: خواص و عوام. عوام بقدم مخالفت نفس و هوا و ترک شهوات و لذات بر جاده طاعت و فرمان شریعت و متابعت سنت بمعاد بهشت و درجات آن میرسند که «فاما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی». و خواص بقدم «یحبهم» بر جاده «یحبونه» بمعاد «مقعد صدق» میرسند در مقام عندیت که «ان المتقین فی جنات و نهر» آلایه چنانک شرح آن برفته است.
قال الشیخ شیخ الاسلام رضی اللّه عنه، قال بوالقاسم جنید بن محمد الصوفی رحمه اللّه: حکایت المشایخ جند من الجنود اللّه عز و جل، یعنی للقلوب از وی پرسیدند: که این حکایات چه منفعت کند مریدانرا؟ جواب داد که اللّه می‌گوید: عز ذکره: و کلا نقص علیک من انباء الرشل ما نثبت به فوادﻙ می‌گوید عز ذکره: که قصهاء پیغامبران و اخبار ایشان بر تو می‌خواهم و از احوال ایشان ترا آگاه می‌کنم، تا دل تو بآن ثابت باشد و قوت افزاید و چون بار و رنج بتو رسد، و بر تو زود آرد، از اخبار و احوال ایشان شنوی و در اندیشی، دانی که ایشان همان بارها و رنجها و اذیها بروی ایشان می‌رسید، در آن صبر می‌کردند و احتمال و توکل وثقه بروی کردند. بآن دل ترا عزم و ثبات و قوت افزاید، تا صبر توانی کردن و می‌گوید عز جلاله پیغامبر خویش را: فاصبر کما صبر اول العزم من الرسل و لاتکن کصاحب الحوت آلایه و القصة الی آخرها. و همچچنان شنودن پیران و احوال ایشان، دل مریدانرا تربیت باشد و قوت و عزم فزاید، و دران از اللّه تعالی ثبات یا بد بر بلا و امتحان او، و بر بلا و درویشی وناکامی قدم فشارد، تا عزم مردان یابد و دست در ولایت و رکن در واخ زند، و از آداب و سیرت ایشان ادب گیرد، و نیز تعریف مشایخ و دوستان او، و دوستی ایشان، ترا با ایشان نسبت او کند کی مصطفی می‌گوید : المرء مع من احب مرد فردا بازوست که امروز به مهر دل فازوست.
چون وقت مرگش در آمد مردمان بیرون شدند و در فراز کردند. آوازی شنیدند که: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه آلایه. زمانی بود هیچ آواز نیامد. در باز کردند، جان بداده بود. بزرگان چنین گفتند که رابعه به دنیا در آمد و به آخرت رفت و هرگز با حق گستاخی نکرد و هیچ نخواست و نگفت که مرا چنین دار و چنین کن تا بدان چه رسد که از خلق چیزی خواستی.
اما، نه این بدعت من آوردم بعالم. و ان من شیئی الا یسبح بحمده ولکن لا یفقهون تسبیحهم آلایه